مشکل رهبران هزاره!

  • انتشار: ۵ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115518

من بارها گفته ام رهبران هزاره متاسفانه تفکر استراتژیک ندارند. تفکر استراتژیک که میگویم منظورم همان درک به روز نقاط قوت، ضعف در محیط داخلی و درونی و درک معنی دار «فرصت» و «تهدید» در محیط بیرونی خارجی می باشد، که متاسفانه رهبران هزاره چنین شناختی و درکی از قوم خود ندارند. اگر هم دارند، متاسفانه جُربوزه و جسارت استفاده از پتانسیل های موجود قوم و مردم را در راستای تطبیق آن ندارند.

مثال می زنم به قول معروف حریف و رقیب را در زمانیکه دستش خالی، پایش گرفتار و فکرش مشغول است، باید ضربه فنی کرد و الا اگر حریف دستش پُر و فکرش بجا و هوش اش به کار باشد، نمی توان ضربه زد او دفع خواهد کرد و در مقابل پاتک خواهد زد. الان دولت اشرف غنی در شرایطی قرار دارد که در ضعف و نگون بختی هست، می شود یگان ضربه فنی در یگان جایی حساس اش وارد کرد و او را وادار به همکاری در جهت منافع جمعی قوم هزاره کرد اما با تاسف در همین شرایط نیز رهبران ما گردنش پیش سلطان فاشیسم خم هست و حتی در تغییرات اخیر که به شدت دولت به آن برای دفاع از خود نیاز داشت، این رهبران نتوانست حتی یک نفر از ژنرالان کارکشته و زبده هزاره مثل بسم الله محمدی تاجیک را وارد اردو یا پلیس و یا نهادهای امنیتی در کل بکنند. مگر ژنرال مراد ده برابر بسم الله محمدی برای این مملکت خدمت و جانفشانی نکرده است؟ و دهها ژنرال و افسر عالی رتبه هزاره را که اشرف غنی از ارتش بیرون کرد، ارزش پیوستن دوباره به ارتش را برای دفاع از نظام نداشتند؟ چرا این رهبران نتوانستند حداقل چند نفر از این افسران را به عنوان نیروی «احتیاط» وارد ارتش نموده و یا اسلحه و امکانات در اختیار شان گذاشته از آنها می خواستند که تحت اشراف اردو خیزشهای مردمی را رهبری نمایند. اما متاسفانه هیچ کدام را نکردند. محقق و عباس دالر پول را که از دولت به جیب زدند به جای آنکه در راستای منافع جمع و قوم به استعدادها و ژنرالان بیرون شده هزاره از ارتش مجال دوباره خدمت بدهند خودشان برای تیکه داری دوباره گروههای قومی به بین قوم و خانواده خود برگشته اند. دلیل این کار همان فقدان تفکر استراتژیک است که این رهبران ندارند. وقتی از سر خیرخواهی گفته شد باز یک عده رگ گردن شان کلفت میشود که خود زنی نکنید. او برادر چه کار بکنیم شما بگویید؟
در همین دیدار با ریس جمهور امریکا. قرار شنیدگی و گزارشهایی که از آمریکا وجود داشت، اشرف غنی از مدتها پیش درخواست ملاقات با جوبایدن ریس جمهور آمریکا را به تنهایی داشته است. اما جوبایدن قبول نداشته و شرط گذاشته که در صورتی با او ملاقات میکند که یک هیات جامع و شامل تمام اقوام و جناحهای سیاسی با او به امریکا سفر کنند. پس از قرار این شرط و شرایط خاص و ویژه ای جنگ و بحران سقوط ولسوالیها و عقیم بودن مذاکرات دوحه، معلوم است این دیدار بسیار حیاتی و مهم بوده است. و می توان گفت سرنوشت این کشور را پس از خروج نیروهای خارجی به نحوی رقم می زنند. حال چرا در هیات فقط و فقط تنها از دو قوم افراد و اعضای هیات گزینش شده و از هزاره فقط تنها یک نفر آنهم به نمایندگی از زنان حضور دارد. خانم حبیبه سرابی به نمایندگی از جامعه زنان و عضو گروه مذاکره کننده دوحه در هیات شامل است. از ازبیک ها نیز یک نفر که عضو گروه مذاکره کننده دولت در دوحه نیز بود، در هیات عازم آمریکا شامل هست ولی از قوم هزاره با وجود شخصیت های فرهیخته و بزرگی چون داکتر امین احمدی، داکتر سید عسکر موسوی، داکتر شاجهان، داکتر طالب، داکتر عبدالقیوم سجادی، داکتر عبدالمجید ناصری، احمد بهزاد داکتر تقی امینی و صدها استاد دانشگاه و متخصص در علوم سیاسی و روابط بین الملل یک نفر شامل هیات نمی باشند. چرا ضعف در کجاست؟ جز در همین رهبرانی است که صد متاسفانه دارای تفکر مدرن و استراتژیک نیستند و نمی توانند موقعیت خود را دقیق آنالیز نمایند و از قدرت چانه زنی به نفع مردم و قوم خود بهره برده نمی توانند.

احمدی رشاد

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟