قمار با تاس طالبان!

  • انتشار: ۲۱ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 116476

طالبان نشان می دهند چه طور گروه های تروریستی و شبه نظامی می توانند کشورها را تحت کنترل خود درآورند و به عنوان یک دولت نرمال به رسمیت شناخته شوند. طالبان این روزها حملات شان به مناطق مختلف در افغانستان را شدت بخشیده اند و بر اساس برخی گزارشات درصد بالایی از مناطق این کشور را به تصرف خود درآورده اند. این همه در حالی ست که پروسه خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در حال تکمیل شدن است. با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اما تحرکات منطقه ای از جمله کشورهای «چین، روسیه، پاکستان و ایران» بیشتر شده و این کشورها وارد میدان افغانستان شده اند.

این مساله به نوبه خود می تواند روزنه امیدی برای افغانستانی ها باشد چراکه امریکا پس از بیست سال حضور بی ثمر در افغانستان سرانجام در حالی افغانستان را به حال خود رها می کند که جنگ در این کشور به اوج خود رسیده و طالبان هنوز هیچ چیز نشده ژست برنده جنگ را به خود گرفته در سطح یک دولت موازی در کابل رفتار می کند و خواهان مراوده با دولت های منطقه و حتی جهان شده است.

طالبان با افزایش حملات شان قصد دارند تعداد کشورهایی که آنها را به عنوان یک دولت موازی در افغانستان می پذیرند را افزایش دهند.

مشخص نیست طالبان با چه سرعتی به این هدف شان خواهند رسید اما چیزی که روشن است این گروه برای به دست آوردن امتیازات و جایگاه بین المللی چیزی شبیه آنچه از طریق دفتر دوحه یا حمایت برخی کشورهای دیگر به دنبال آن هستند، راه طولانی در پیش دارند. بازدید اخیر مقامات طالبان از مسکو و اطمینان خاطری که این گروه به چین داده به نوعی مسیر حرکت طالبان را نشان می دهد و سمت و سوی حرکت این گروه را بیان می کند.

به گزارش «وال استریت ژونال» طالبان علی رغم حمایت قبلی شان از اویغورها به پکن اطمینان داده اند اویغورها را در جمع خود نمی پذیرند. این اظهار نظر طالبان مورد توجه دیگران قرار گرفته و از جهات زیادی به پاسخ عمران خان، نخست وزیر پاکستان، به سوالی در مورد سیاست های چین شباهت دارد.

کسانی مثل عمران خان که در سطح بین الملل خطاب به کشورهای غربی در مورد اسلام هراسی با جرأت و درشتی سخن می گویند وقتی به کشورهایی مثل چین و روسیه که پاکستان قصد همکاری با آنها را دارد، می رسند طور دیگری ظاهر شده تاکید می کنند در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نمی کنند و طالبان نیز به نظر می رسد اکنون این را پذیرفته اند. چین و پاکستان پروژه اقتصادی مشترک و مهمی دارد و امنیت در افغانستان تا حد زیادی می تواند به موفقیت این پروژه اقتصادی مهم کمک کند. چین از سویی به دنبال تطبیق موفقانه پروژه یک جاده یک کمربند خود می باشد و در این راستا یک افغانستان امن و با ثبات تا حد زیادی می تواند راهگشا باشد. از سوی دیگر اما امریکاست که نگران افزایش حضور چین در آسیای مرکزی ست.

نکته ای که طالبان تلاش دارند از خود بروز دهند و دیگران را وادار به قبول آن نمایند این است که آنها دیگر طالبان دهه ۱۹۹۰ میلادی نیستند که «تلاش کنند کل افغانستان را تحت کنترل خود درآورند، از تروریزم میزبانی کنند، مرتکب قتل عام فرهنگی شوند و افغانستان را به خانه جهادگرایان از سراسر دنیا» تبدیل نمایند. طالبان درست همانند حامیان و دوستانشان در پاکستان، قطر، مالزی و ترکیه در مورد حکومت بر افغانستان به عنوان یک امارت اسلامی تندرو سعی می کنند نشان دهند احساس مسئولیت دارند و ترور را به جاهای مختلف گسترش نمی دهند.

این چانه زنی شیطانی لزوما همان چیزی ست که کشورهای غربی مایلند قبول کنند. مادامیکه تروریزم به عنوان یک پدیده ترسناک غرب را تهدید نکند، طالبان می تواند قابل تحمل باشند.

طالبان قبلا در نشست مسکو گفته اند که بیشتر مناطق افغانستان از جمله گذرگاه های مرزی را در اختیار دارند. پیام طالبان به مسکو این است که این گروه دیگر کشورهای آسیای میانه را تهدید نمی کند.

اسوشیتدپرس گزارش داد «وزیر امور خارجه روسیه به ضمیر کابلوف، نماینده ویژه این کشور در افغانستان، گفته است با هیأت طالبان دیدار کرده نگرانی روسیه نسبت به نفوذ تروریزم و بحران و آشوب به ولایات شمالی افغانستان را ابراز نماید. کابلوف نیز از طالبان خواست به فراتر از مرزهای افغانستان فکر نکنند و سبب گسترش جنگ و تروریزم به آسیای میانه نشوند.

چرا نفوذ تروریزم و جنگ به آسیای میانه مهم است؟ طالبان نشان می دهند چه طور گروه های تروریستی و شبه نظامی می توانند کشورها را تصرف کرده خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دولت نرمال شوند. این رویه از سوی دولت پیشین امریکا در سوریه نیز قبلا مشاهده شده است: گفته شده برخی از مقامات ایالات متحده امریکا خواستار حمایت از گروه «حیات التحریر الشام» که همان القاعده در سوریه بود، شده بودند. امریکا می خواست به طور مستقیم یا از طریق آنکارا از این گروه حمایت کند.

این بدین معناست که برخی از مقامات امریکایی فکر می کردند امریکا می تواند با گروه های جانشین القاعده کار کند.
تعجبی ندارد اگر مشاهده کنیم برخی از متحدان امریکا در آنکارا، دوحه یا پاکستان ممکن است نگاهی مشابه به طالبان داشته باشند. به طور خلاصه باید گفت بعد از دو دهه، گروه های تروریستی مسئول حمله تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا به یک جریان اصلی تبدیل شده و طالبان نیز احتمالا به زودی مذاکراتی با کشورهای دنیا برگزار خواهد کرد. گروه هایی مثل حیات التحریر الشام نیز با آنکارا که عضو ناتو هست گفت و گو کند. سفر هیات طالبان به کشورهای مختلف دنیا نمی تواند خبر خوبی برای کشورهایی که حامی اعتدال گرایی و زندگی مسالمت آمیز هستند، به شمار آید.

مساله اینجاست که تعهد طالبان به عدم همسایه آزاری تا چه میزان می تواند درست و قابل باور باشد. در این راستا کشورهایی مثل پاکستان، روسیه و دیگر کشورهای منطقه اگر این ادعای طالبان را باور کنند، به نوعی با آبروی خود قمار کرده اند!

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟