طالبان و‌ سهیم شدن اقوام در‌ قدرت

  • انتشار: ۱۹ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 116324

مشکل ما با طالبان فقط در مورد امور مذهبی نیست: بلکه در تمرکز و عدم تمرکز قدرت است که به صورت فشرده در سطور آتی تحلیل شده است:

طالبان یک واقعیت وجودی که امروزه در هر گوشه‌ای عرض اندام می‌کند. هر زور خبر تصرف جایی توسط طالبان به گوش می‌رسد. ما چه بپذیریم و چه نپذیریم طالبان به عنوان نماینده قوم خاص، اگر تمام قدرت آینده نباشد، حتما بخشی از قدرت هست و خواهدبود.

مشکل ما با طالب صرفا مذهبی نیست که به مردم ما با نگاه منفی نظر دارد و در بدترین حالت چنان‌چه ملا نیازی در خطبه نماز جمعه مزار بیان کرد مردم ما یا باید کشته شوند یا مسلمان(تعبیر دقیق است) یا جزیه دهند. این فکر همچنان در بین طالبان بیس و اساس هست و اگر تغییراتی هم به وجود آید، به نظرم خیلی اندک و در خوشبینانه ترین حالت این است که کاری به کار ما نداشته باشد و بگذارد ما در گوشه‌ای زندگی نکبت بار داشته باشیم. در کنار این مشکل که ما با طالب داریم، مشکلی کلان‌تر با طالبان داریم که مخصوص ما نیست بلکه سه قوم غیر افغان(هزاره، تاجیک و ازبیک) متفقا با طالب دارند و آن ایده تمرکز قدرت در بین طالبان است.

تمرکز قدرت به این مفهوم است که طالبان هرگز اقوام دیگر را در قدرت به مفهوم عام(قدرت علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و…) آن شریک نخواهند کرد.

طالبان هرگز اقوام دیگر را به صورت برابر و عادلانه در قدرت سیاسی سهیم نخواهد کرد و وزارت خانه‌ها را قطعا به فرد شایسته،چه هزاره، تاجیک و ازبیک واگذار نخواهد کرد، بلکه در تقسیم غنایم هم وزارتی به اقوام دیگر نخواهد رسید و اگر برسد هم، همانند دوران ظاهر، بی اختیار و بی‌صلاحیت خواهد بود.

طالب با اصل علم مشکل دارد، و اگر مسلط شود، هرگز اجازه رشد علم را نخواهد داد. به ویژه برای اقوام دیگر و بالاخص قوم ما. در دوران طالب به خاطر تعارض علم و دین، به احتمال قریب به یقین، به اندک بهانه‌ای روزنه‌های دانشی که الآن به روی مردم ما و اقوام سه گانه باز است، بسته خواهد و قدرت دانش و نرم هم از دست اقوام دیگر گرفته خواهد شد.

مردم ما از نظر اقتصادی در بین اقوام دیگر در جایگاه مناسبی قرار ندارد. زراعت، تجارت و … ندارد؛ ولی زمینه رشد آن در بخش تجارت نرم و سخت وجود دارد. اما قوم تاجیک و ازبیک در این جهت از ما بهترند. با ورود طالب و وضع مقررات قوم‌گرایانه، قطعا زمینه رشد اقتصادی برای سه قوم دیگر و به ویژه قوم ما محدود خواهد شد. در واقع با مهندسی کردن رشد اقتصادی در هر جایی که رشد اقوام فراهم شود، مانع ایجاد خواهد نمود.

از نظر فرهنگی مردم ما اگر چه در باورها، ارزش‌ها و هنجارهای دینی به صورت کلی با طالب مشترک هستند؛ اما در جزئیات تفاوت‌ها در مورد باورها، ارزش و هنجارها فاحش است. دو قوم تاجیک و ازبیک در این جهت با طالب مشکل ندارند؛ ولی در باورها، ارزش‌ها و هنجارهای غیر دینی قطعا تعارض جدی است.

حال باتوجه به آنچه بیان شد، چه باید کرد؟ در پاسخ این پرسش دو راه حل بسیار بدهی پیش رو است: مبارزه و پذیرش تمرکز قدرت. واقعیت این است که اگر تمرکز قدرت را بپذیریم باید یک عمر در هاله‌ای از ابهام، انزوا و بی سرنوشتی به سر بریم که مرگ بر چنین زندگی شرف دارد.

عزیز الله خلیلی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟