شورای علمای شیعه وظیفه اصلی و اهداف خودرا به باد فراموشی سپرده اند

  • انتشار: ۱۲ جدی ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 135171

معطوف به سفر هیئت شورای علمای شیعه افغانستان به ایران وعراق
از مدتی بدینسو هیئت عالی‌رتبه شورای علمای شیعه مرکب از شخصیت های روحانی و سیاسی به دیدار مراجع تقلید،آیات عظام وشخصیت ها در کشورهای ایران وعراق پرداخته و گزارش دیدار های شان را از طریق صفحات مجازی به اطلاع می رسانند.
آنچه من درین گزارش ها میخوانم، تایید مواضع عاقلانه شورای علمای شیعه از سوی آیات عظام و شخصیت هاست ؛ نمیدانم چرا دراین برهه ای از تاریخ علمای ما به این فکر وتقلا رو آورده اند تا فعالیت های شان از سوی مراجع تقلید مقیم مشهد مقدس،قم ونجف اشرف مورد تایید قرار بگیرد.
شورای علمای شیعه بعنوان یک نهاد مدنی و مذهبی در اوایل دهه هشتاد( دوران جمهوریت) رسما و بطور قانونی جواز فعالیت اخذ کرد و از آن زمان تا زمان تسلط طالبان به فعالیت های مذهبی، فرهنگی،اجتماعی وعلمی اش ادامه داد و در بسا موارد ابتکارات وتلاش های شان قابل قدر است از جمله در تدوین قانون احوال شخصیه اهل تشیع وموضع دقیق در مورد کد جزا.
با رویکار آمدن طالبان و تعلیق فعالیت های نهاد های مدنی، نمیدانم این شورا جایگاه یک نهاد قانونی را بصورت استثنایی دارا هست ویا خیر؟
از همان اوایل شورای علمای شیعه مواضع روشن در قبال حقوق شیعیان اتخاذ و مطالبات شان را به طالبان تسلیم داد ولی تا حال به هیچکدام از مطالبات شان پاسخ مثبت داده نشده و چنانچه با این شیوه کار صورت گیرد تا آخر هم چنین خواهد بود.
در تیتر های گزارش بعضا می‌نویسند: با طالبان در مخالفت قرار نگیرید.
این جمله می‌رساند که شورای علمای شیعه حامی امارت بوده و منحیث یک نهاد مذهبی وظیفه اصلی و اهداف خودرا به باد فراموشی سپرده اند.
اهداف شورا:
منسجم ساختن علمای شیعه افغانی
تقویت مراکز فرهنگی و تبلیغی و افزایش سطح فکری مردم
ارشاد بهتر و صحیح‌تر مردم در زمینه‌های اعتقادی، علمی، شریعت و مکارم اخلاقی
معرفی مرجع معتبر تقلید برای جلوگیری از تشتت در تقلید مکلفان
ایجاد رابطه و تماس با مراکز علمی، دینی و علوم انسانی
تلاش برای تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی
تلاش برای اقناع مقامات ذی‌صلاح برای رسمیت فقه شیعه برای اهل تشیع در حقوق مدنی
نظارت و تولیت و کنترل بر ساخت، اداره و فعالیت مساجد، مدارس دینی و موقوفات شیعیان.
بنابراین بهتر است تا برای تحقق این اهداف کار وتلاش صورت گیرد و سپر بلا ساختن برای حاکمیتی که حقوق اساسی مردم را همه روزه نقض می‌کنند نه منطقی است ونه قابل دفاع.
همانگونه که مردم یک سرزمین را بصورت کل هیچ نیروی خارجی و داخلی مخالف نمی‌تواند ازبین ببرد، این شورا نیز ازین قاعدا مستثنی نیست و شاید لازم نباشد تا این همه تبلیغات برای طرفداری ونه تعامل با حاکمیت به راه انداخته شود.
نمیدانم معنی مخالفت ویا تعامل چیست؟ اگر معنی تعامل این باشد که هرآنچه حاکمیت خواست وبه منصه اجرا قرار داد، باید دیگران چه بصورت فردی ویا گروهی آنرا تبعیت کنند، این تعامل نیست بل تسلیم بودن بلاقید وشرط است واگر مراد از مخالفت نه گفتن واعتراض به تصامیمی باشد که در آن حقوق اساسی مردم نقض شود، این امریست پسندیده و معمول.
در ضمن‌اینکه به رئیس و اعضای هیئت اعزامی احترام دارم، پیشنهاد میکنم برای حاکمیتی که طی ۱۷ ماه حتی به یک مورد از مطالبات تان ترتیب اثر نداده اند، سینه سپر نکنید ودر عوض هم در مجامع و محافل داخلی اعتراض کنید وهم در محافل خارجی از عدم تحقق مطالبات برحق تان یاد آورشوید واین به معنی دشمنی نیست بل خواستن حق مردم است که وظیفه وتکلیف هر انسان و مسلمان کشور است.
همانکه می‌گویند: حق گرفتنی است نه دادنی.

سید محمد هاشمی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟