حامد کرزی و قافیه ای در حال باختن

  • انتشار: ۱۱ جوزا ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 130804

آقای کرزی حتی وقتی سوار بر تانک به قول خودش اشغالگران آمریکایی وارد قندهار شد، اولین اقدامش فراری دادن سران طالبان بود. از همین جا سرویس دهی وی برای آنان شروع شد و دولت افغانستان تا روز سقوط جمهوری سه نفره تبدیل به گاو شیرده گروه های مسلح مخالف گردید. اکنون که نه ماه از سقوط حکومت غنی می‌گذرد، کرزی با همان امتیازات گذشته در کابل زندگی می‌کند. گروه حاکم را حمایت و گاه نصیحت می نماید. اخیرا به مجریان خانم در تلویزیون های افغانستان توصیه کرد که از فرمان پوشیدن ماسک اطاعت نکنند. این سخن وی با تمسخر یکی از وزرای تیم حقانی مواجه شد. از سوی دیگر، گروه حاکم نام وی را از میدان هوایی کابل برداشت و مانع حضور وی در فاتحه امیر امارات عربی متحده گردید. حال سوال این جا است که در این بازی موش و گربه چه ارتباطی میان کرزی و طالبان وجود دارد و آینده آن به کدام سمت روان است؟
در پاسخ به سوال بالا نکته های زیر مد نظر است:

  1. قوم ابدالی/ درانی و قوم غلزای بزرگترین تیره‌های قومی پشتون هستند. میرویس خان هوتک از قوم غلجای اولین پشتونی بود که با حمایت اورنگ زیپ پادشاه مغولی دهلی گرگین خان حاکم صفوی قندهار را کشت و شهر را تصرف کرد. جانشین وی محمود پایتخت سلسله ی در حال اضمحلال صفوی را تصرف نمود. مدت کوتاهی خوانین غلزای در اصفهان و قزوین حکومت نمودند. بنابراین، غلزایی ها در بنیادگزاری قدرت برای قبایل پشتون نقش پیش کسوت و دولت ساز را دارند؛ اما چه کسی خوانین غلزای را از ایران بیرون و آنان را تحقیر کرد؟ این نقش را نادرشاه افشار و یکی از بهترین فرماندهانش احمدخان از قوم پشتون ابدالی به عهده گرفته بودند. احمدخان ابدالی بعد از مرگ نادرشاه افشار در قندهار اعلام پادشاهی نمود و شد احمدشاه بابا.
  2. احمدشاه در یک ربع قرن حکومت خود همواره در هراس از قدرت گیری دوباره خوانین غلزای و انتقام آنان می زیست. در این دوره گرچه برای خوانین غلزای در تقسیم غنائم سهم داده می‌شد؛ اما تلاش بر این بود که فاصله آن ها از قدرت حفظ شود. حرف و حدیث های بسیاری نیز برای خفیف شمردن غلزای ها در آن زمان درست شد و از جمله به قول لودویک آدمک حتی داستانی بر سر زبان‌ها افتاد که اصلا غلزای‌ها پشتون نیستند و پشتون واقعی فقط درانی ها هستند. بدین سان در ذهن پشتون ها تثبیت گردید که دولت و حکومت فقط متعلق به درانی ها است و تنها آن ها شایسته‌ی قدرتند. غلزای ها بعد از چندصد سال در دوره حکومت حزب خلق با نورمحمد تره‌کی، حفیظ الله امین، دکتر نجیب الله احمدزی به قدرت باز گشتند. تره‌کی و امین به بهانه های مختلف بیشترین کشتار را از سران قوم درانی انجام دادند.
  3. بعد از فلاش‌بک بالا، بر می گردیم به ماجرای کرزی و گروه حاکم. درباره روابط آقای کرزی و این گروه، دو دیدگاه عمده وجود دارد. یکی این‌که تمام این مخالفت ها و بازی های ظاهری برای فریب است و طالب و کرزی در باطن یکی هستند. این دیدگاه را اکثریت قبول دارند و من در باره آن چیزی نمی نویسم. در مقابل دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که لازم است توضیح داده شود: آقای کرزی تمام توش و توان خود را به خرج داد که به هر قیمتی همچنان در قدرت باقی بماند. او حتی در صدد تغییر قانون اساسی نیز برآمد؛ اما موفق نشد. تقلب فاجعه بار وی در انتخابات ریاست جمهوری برای بر سرقدرت آوردن اشرف غنی نیز شگردی در همین راستا بود. او می خواست با یک تیر چند نشان بزند. اول این که ساختار نظام و قانون اساسی را ناکار امد جلوه دهد، دوم اشرف غنی غلزای با بدنامی و ضعف به قدرت برسد. سوم اشرف غنی غلزای پیمان استراتژیک با آمریکا را امضا کند و در نزد قبایل پشتون و طالبان بدنام تر و منفور تر گردد. چهارم اشرف غنی به خاطر نداشتن تعادل روانی قادر به اداره حکومت نباشد. آنگاه جامعه جهانی و مردم افغانستان مجبور به تعدیل قانون اساسی گردیده، آقای کرزی را دوباره به قدرت برگردانند. او با جلب حمایت مخالفان که از قبل روابط خوبی با آنها داشته، صلح به وجود آورد و داستان به خوبی و خوشی پایان یابد. بنابراین، کرزی و هم فکرانش به دنبال به دست آوردن قدرت قوم درانی در افغانستان بوده و هستند؛ اما از بد حادثه ادامه ماجرا طبق سناریوی وی پیش نرفت. او فکر نمی کرد که اشرف غنی با مهارت هفت سال حکومت کند و در آخر همه چیز را دست نخورده تحویل گروه حقانی دهد و یا روزی در میان گروه حاکم موجود هم کسانی یافت شود که وی و طرحش را به چالش بکشد.
  4. می‌دانید که شبکه حقانی به آی اس آی و مغزهای متفکر پنجاپی نزدیکی بیشتر دارند. کابل در ابتدا توسط آن ها و افسران آی اس آی تصرف شد. قندهاری ها و جناح کویته دو روز بعد وارد شهر شده و بیشتر به پوسته ها و مراکز حاشیه ای پولیس مصروف گردیدند؛ در حالی که اداره امنیت ملی، وزارت خانه ها، ارگ و غیره در تصرف تیم آی اس آی و حقانی ها بود.

بعدها در تقسیم قدرت بازهم اداره امنیت و وزارت داخله در تصرف حقانی ها باقی ماند. با این وصف آقای کرزی که حقانی ها را در اعتبار بین المللی و بین قومی پشتون ها فاقد وجاهت لازم می دید، از قلم انداخته بود. اما آنان و حامیان خارجی شان پرقدرت ظاهر شدند و توانستند نبض حکومت را در اختیار بگیرند. کرزی ماه ها صبر کرد به این امید که اوضاع تغییر کند، حقانی ها ناکام گردد و فشار بیرونی باز هم قندهاری ها و درانی‌ها را صاحب اصلی قدرت سازد و او با آن ها وارد معامله شود؛ اما چنین نشد. بلکه با فروکش کردن ترس گروه حاکم از شورش مردمی و تثبیت قدرت، آنان بیشتر از گذشته برای گرفتن سهمیه خود از کیک حاکمیت به یکدیگر نیش و چنگال نشان دادند. باز هم باخت با گروه قندهاری ها بود.

  1. اکنون که تقریبا پرده از چهره اختلافات داخلی طالبان بر افتاده است، گروه حقانی هم نام کرزی را از میدان هوایی کابل بر انداختند و هم مانع سفر وی به خارج گردیدند؛ زیرا آن‌ها همراه با عقل های منفصل پاکستانی خود بسیار ماهرانه بازی می کنند. کرزی و تیم قندهاری امید داشتند که از سابقه روابط درانی ها با اقوام دیگر نیز استفاده کند و حمایت ایشان را جلب نمایند؛ اما حقانی ها با کنار زدن ملاهای غیر پشتون مانند ملا مهدی یا بر هم زدن جلسه شورای علمای شیعه چند روز بعد از خوش و بش ملا امیرخان متقی، این شگرد را نیز خنثی نمودند. جنگ پنجشیر و اندراب هم در عمل افتاده است به گردن وزارت دفاع ملا یعقوب و قندهاری ها که باعث کینه و نفرت میان قندهاری ها و اقوام غیر پشتون می گردد؛ این در حالی است که انس حقانی هر روز با یکی از آدم های هزارگی یا غیر پشتون عکس جلسه و نشست منتشر می نماید. در نتیجه، از نظر گروه حقانی کرزی دیگر یگ گاو شیرده نیست؛ بلکه بخشی از اتاق فکر تیم رقیب یعنی قندهاری ها محسوب می‌شود.
  2. کرزی این بار با علم کردن برگزاری جرگه برای مشروعیت بخشی به گروه حاکم، تلاش دارد که آخرین شانس خود را برای به دست گرفتن قدرت امتحان کند. یاران وی در درون گروه حاکم مانند ملاعباس استانکزی و حتی ملا یعقوب در مراسم یادبود ملا اختر منصور علنا نگرانی خود را از تفرقه و از عدم مشروعیت بین المللی و حمایت مردمی ابراز کردند که تماما تعریضی بود به قدرت حقانی ها؛ تا آنان را بترساند و وادار به برگزاری جرگه نماید. آن گونه که در نوشته های سلسله وار خود در روزنامه اطلاعات روز نوشتم، کرزی و دیگر حاکمان افغانستان هر وقت خواسته اند دیگران را مات کنند، آنان را داخل گود جرگه انداخته‌اند؛ اما حقانی ها هم پشت دست کرزی و رفقای قندهاری اش را خوانده اند؛ باور نمی کنم به این راحتی حاضر به برگزاری جرگه شوند. اگر حقانی ها چنین کنند، در میدان رقیب وارد شده و قطعا بازی را باخته اند.
  3. نتیجه این‌که به باور من ماه عسل کرزی و گروه حاکم به پایان خود نزدیک شده است، مگر این که تحول غیر منتظره ای پیش آید.

محمد مناقبی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟