تاریخ تکرار خواهد شد؟ سرنوشت اشرف غنی و نجیب الله! طرح دو حکومت موقت

  • انتشار: ۸ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 113695
اشرف غنی

نگذارید که اشرف غنی به سرنوشت نجیب الله گرفتار شود. این امکان وجود دارد و خود اشرف غنی به آن اشاره نموده و حتا مرگ خود را پیشبینی نموده. زمانی که از سرنوشت نجیب الله حرف میزنیم چه چیزی را بخاطر میآوریم ؟ نجیب که پیشرفت مجاهدین، جبهه متحد در شمال و حکمتیار در جنوب و شرق را شاهد بود و از چندی قبل با قطع کمکهای شوروی روبرو شده بود، نتوانست از یکنوع کودتای داخلی و پیوستن ژنرالهایی مآنند دوستم و عظیمی به مجاهدین شمال جلوگیری کند، مجبور به استعفا و سپس وحشیانه بدست طالبان کشته شد.
اوضاع کنونی افغانستان تا حد زیادی به اوضاع سال ۱۹۹۲، پایان نجیب و بدست گیری قدرت توسط مجاهدین شباهد دارد. باقی اوضاع را همه میدانند. “جمهوری اسلامی ” را که جمعیت اسلامی و شورای نظار در ارگ کابل برقرار ساخت قدرتش از دهمزنگ و دارالمان و تپه مرنجان جلوتر نمیرفت. جنگ درونی میان این “مجاهدین قهرمان” افغانستان را بسوی سقوط و نابودی برد و در نتیجه شرایط ظهور طالبان را فراهم کرد.

امروز بدبختانه شواهد زیادی خاطره چگونگی سقوط نجیب و حاکمیت مجاهدین را بیاد ما میآورد. قدرت اشرف غنی مانند قصری است که روی کارتن بنا یافته باشد. مظاهر قدرت که به ایجاد مخالفت و تصادم در برابر سیاست های تبعیضی وی که شخصیتهای مهم سیاسی و قومی ابا ندارند آنرا فاشیستی بنامند، با واقعیت قدرت خیلی متفاوت است. اشرف غنی و هواداران وی پیشرفت طالبان و سقوط ولسوالی ها را در شرق، در شمال، در مرکز و در جنوب ” عقب نشینی تاکتیکی” مینامند. ولی واقعیت در این است که سقوط برخی از این ولسوالی ها علیرغم تلفات زیاد در اردوی ملی و در صفوف طالبان، که محصول حملات هوایی ارتش است، صورت پذیرفته. افزایش شمار کشته شدگان در صفوف دو طرف ( هردو طرف افغان) نمیتواند بطور دوامدار ادامه یابد.

در چنین اوضاعی، نزدیکان سیاسی اشرف غنی پایگاه مهمی ندارند که اگر اشرف غنی را رها کنند، وی سقوط خواهد کرد. وانگهی من عیده دارم که پیوستن دو معاون غنی به طالبان فرضیه ایست ناممکن. اما پیوستن این یا آن ژنرال قومی به طالبان را نمیتوان ناممکن پنداشت.

مهمترین دلیل اینکه طالبان میل ندارند در کنفرانس استانبول شرکت کنند و اگر هم کردند نمیخواهند روی مسایل اساسی و سیاسی صلح مذاکره کنند، در این است که آنها در انتظار خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان هستند، خروجی که پایان حضور دیپلوماتیک آنها نیز خواهند بود. بعد از اینکه آمریکا از اکژیت دیپلوماتهای خود خواست که افغانستان را ترک کنند، آسترالیا سفارت خود را بست. تصمیم فرانسه به خروج تمام افغانهایی که با نیروهای نظامی فرانسه و یا با سازمانهای غیردولتی آن همکاری کرده بودند و یا معلمهای زبان فرانسوی و حتا خدمه ها و موتر رانهای سفارت را به حیث پناهنده به فرانسه انتقال بدهد میتواند به پایان حضور دیپلوماتیک فرانسه در کابل توجیه شود.

طالبان از همین حالا به مثابه قدرت دولتی فردای افغانستان موضعگیری میکنند، به سفارت های خارجی اطمینان میدهند که امنیت آنها تآمین خواهد شد. آنها حتا بطورغیر مستقیم به پاکستان اخطار میدهند که به ساخت پایگاه نظامی امریکا در خاک خود علیه افغانستان (علیه خود شان) رضایت ندهند وگرنه آنها “خامبش نخواهند نشست”.

بعد از تنش و مقاومت دوستم و هواداران او علیه تصمیم اشرف غنی که با حرکت های سیاسی تبعیضی سعی دارد مناطقی از افغانستان را که هنوز کاملآ طالبانن نشده اند به نا آرامی و تنش بکشاند، نوشته سرسخت انتقادی و حتا تهدید آمیز امروز عطا محمد نور که تهدید بر افراشتن “پرچم جمعیت اسلامی” را برخ اشرف غنی کشید، همه و همه حکایت از وخامت اوضاع دارد.

معظله افغانستان و جنگ کنونی بیش از هر عاملی، مانند تروریسم، مواد مخدر، رادیکالیسم اسلامی و غیره نشانه یک بحران سیاسی عمیقی است که حداقل از یک قرن و نیم به این طرف ما به آن دچار هستیم ( در این باره جداگانه فردا خواهم نوشت). برای حل این معظله ما باید قبل از مذاکره رودر رو با طالبان و تمام کارت ها را صاف و پوست کنده روی میزگذاشتن، نخست باید جبههٔ که با طالبان چنین بحث و مذاکره سرنوشت ساز را پیش میبرد، شناسایی و تعین شود. واقعیت دردناک این است که ما با طالبان در دو جبهه در جنگ بوده ایم : جبهه جنگ و کشتن و انتحاری و جبهه سیاسی که از درون نظام افکار و سیاست طالبان را بطور سیستماتیک عملی میساخت و در این اواخر به آن شدت بخشیده. واقعیت در این است که طالبان تا حدی زیادی سیاستهای تبعیضی اشرف غنی را هدایت میکند.

اشرف غنی مانع صلح است. او مانع پیروزی در جنگ با پیش گرفتن همیشه حالت دفاعی به نیرومندی طالبان یاری رسانده. من باور ندارم که او اینکار را نا آگاهانه انجام داده باشد. او با سیاست و اجرائات تبعیضی عریان و خشن خود فاصله میان مردم و اقوام افغانستان را بجای تقلیل دادن، ازدیاد بخشید. چه باید کرد ؟

سیاست اشرف غنی به بقدرت رسانیدن طالبان از طریق زور و جنگ میانجامد. نتایج این سیاست برای مردم، برای همهٔ مردم، همه اقوام دردناک خواهد بود. من برای موفقیت روند صلح از پلان امریکا که ایجاد یک حکومت موقت و انتقالی، حکومتی که حضور طالبان نیز در آن تآمین شود حمایت کردم. امروز با اطمینان میتوانم بگویم که قبل از رسیدن به این مرحله ما نیاز به یک حکومت موقت در چارچوب همین نظام داریم، حکومتی که بطور گروهی یا دسته جمعی تصامیم مهم برای پایان جنگ، ظوابط و چارچوب صلح و نظام آینده را اختیار کند. این حکومت موقت باید توسط یک شخصیت نیک نام، ملی گرا و دور از مواضع و عمل قوم پرستی باشد، اداره شود.

دکتر کریم پاکزاد

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟