امارت طالبانی و جمهوریت غنی دو روی مثلث استبداد تاریخیِ استعمار غرب!

  • انتشار: ۱۶ دلو ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 106119
افغانستان

مطالب ذیل به معنای ترجیح دولت موقت بر جمهوریت نیست؛ زیرا در دولت موقت خطر خلأ قدرت و خطر از هم پاشیدن نظام و قدرت‌های نظامی سازمان یافته خیلی بالاست؛ دولت موقت باتوجه به وضعیت قومی و قبیلوی افغانستان، میدان را برای تاخت و تاز قدرت طلبان باز می‌کند. پس منظور ترجیح دولت موقت نیست بلکه مقصود از طرح مطالب ذیل این است که جمهوریت غنی که یک جمهوریت پشتونیزمی است، پیامدهایش کمتر از پیامدهای امارت طالبانی نبوده و نیست و باید اقوام همیشه محروم تلاش نمایند که جمهوریت نجات یافته پیامدهای متفاوت با امارت و متناسب با اقتضائات خود را داشته باشد.

اما فعلا و در شرایط حساس گفتگوهای صلح متأسفانه با مثلثی سروکار داریم که عملا تمام اضلاع آن را افراد پشتونیزم و استبداد تاریخی تشکیل می‌دهند؛ مثلا یک طرف گفتگو را طالبان، طرف دیگرش را دولت غنی و طرف سوم یا به تعبیر بهتر محور گفتگو را خلیلزاد به عنوان نماینده رسمی آمریکا تشکیل می‌دهند. خلیلزادی که بارها ثابت نموده که طرح‌ها و نگاهایش پشتونیزم است.

بحث امارت یا دولت اسلامی طالبانی و جمهوریت غنی عملا در میان اضلاع همین مثلث مطرح است که نیت و عملکردشان نسبت به مردم ما روشن است و برای درک بهتر ماهیت امارت طالبانی و جمهوریت غنی، چه خوب که مروری به گذشته داشته باشیم.

الف) عملکرد حکمتیار و طالبان:

مواضع متعدد حکمتیار و از جمله مواضع اخیرش که رسما از طالبان درخواست همکاری نمود و گفت که حزب اسلامی و طالبان مشترکات زیادی دارند، اقتضاء دارد که عملکرد حکمتیار و طالبان کنارهم فهرست شود:

۱- حکمتیار فاجعه میدان شهر را بعد از مذاکره و توافق و در قالب دوستی خلق نمود. فاجعه‌ای که در آن آقایان حاجی عبدالحسین محمدی، فاضلی و بسیاری از شخصیت‌ها و نیروهای دیگر حزب وحدت و حرکت قتل عام شده به شهادت رسیدند.

۲- حکمتیار در قالب دوستی عقب نشینی تاکتیکی را به نفع طالبان در راستای محاصره شدن کامل حزب وحدت شاخه شهید مزاری و غرب کابل انجام داد.

۳- طالبان در قالب مذاکره و دوستی تمام دار و ندار حزب وحدت را در اختیار گرفتند.

۴- طالبان بعد از مذاکره و توافق، شهید مزاری و یارانش را قتل عام نموده به شهادت رساندند.

۵- طالبان بعد از مذاکره و توافق، به موقعیت سیاسی حزب وحدت شاخه شهید مزاری در غرب کابل پایان دادند.

۶- نیروهای حکمتیار دامن دار بود که به نفع طالبان در شمال تغییر موضع دادند.

۷- نیروهای حکمتیار دامن دار بود که نیروهای حزب وحدت را در شمال محاصره نمودند.

۸- نیروهای حکمتیار و طالبان بود که در شمال دست به قتل عام گسترده هزاره‌ها و شیعه‌ها زدند که تعداد شهداء تا ۱۰ هزار نفر گزارش شده است.

۹- در دوران طالبان بود که قتل عام مردم یکاولنگ رقم خورد.

ب) عملکرد کرزی و غنی:

۱- در دوران جمهوریت کرزی بود که طالبان از جریان تروریستی به برادران ناراضی تغییر عنوان یافت.

۲- در دوران جمهوریت کرزی فجایع بهسود توسط مسلحین کوچی نما پدید آمد و تا الآن ادامه دارد.

۳- در دوران جمهوریت غنی بود که ناآرامی‌ها از جنوب به شمال و مناطق دیگر منتقل شد.

۴- در دوران جمهوریت غنی شاهد بریده شدن گلوی تبسم و همراهانش بودیم.

۵- در دوران جمهوریت غنی بود که قتل عام جاغوری، مالستان و قیاق رقم خورد و مشکلات آن همچنان ادامه دارد.

۶- در دوران جمهوریت غنی نسل کشی میرزا اولنگ خلق شد.

۷- در دوران جمهوریت غنی، جوانان و آینده‌سازان این مردم به جرم حق خواهی و حرکت مدنی، در دهمزنگ به خاک و خون کشیده شدند.

۸- در دوران جمهوریت غنی، ده‌ها مراکز عبادی و علمی این مردم مورد حملات انتحاری قرار گرفت.

۹- در دوران جمهوریت غنی، فجایع دره مرگ یعنی جلریز پدید آمد و همچنان ادامه دارد.

۱۰- در دوران جمهوریت غنی، مردم شیعه و هزاره به بهانه‌های مختلف از ارگان‌های حکومتی و دولتی اخراج و تصفیه شدند.

۱۱- در دوران جمهوریت غنی، علیپور در کابل به عنوان فرد غیرمسئول بازداشت شد و با ضمانت برخی‌ها آزاد گردید.

۱۲- در دوران جمهوریت غنی، همین چند روز پیش در بهسود این مردم به رگبار بسته شدند.

ج) عملکرد خلیلزاد و آمریکا:

۱- آمریکا بود که حزب اسلامی، القاعده، طالبان، داعش و ده‌ها جریان تروریستی دیگر را یا اکمال می‌نمود و یا هم پدید آورد و هم اکمال کرد.

۲- آمریکا بود که به نام مبارزه با تروریزم به افغانستان لشکر کشی نمود.

۳- آمریکا بود که تعداد نفوس شیعیان را با یک شیطنت حساب شده ده درصد اعلام نمود.

۴- آمریکا و خلیلزاد بودند که در غیاب مردم و دولت افغانستان با همان جریان تروریستی یعنی طالبان که چند سال قبل به نام مبارزه با آن وارد افغانستان شدند، در قطر توافقنامه صلح امضاء نمودند.

۵- آمریکا و خلیلزاد بودند که از طریق دولت دست نشانده کابل ۵۰۰۰ جلاد و قاتل درجه یک این مردم را آزاد نمودند.

۶- رئیس جمهور جدید آمریکا یعنی بایدن بود که بعد از ترامپ مأموریت خلیلزاد را تمدید نمود؛ این یعنی تداوم مسیر گذشته و شعار تجدید نظر در مورد توافقنامه قطر با طالبان.

بنابراین، با این حجمی از جنایت، چگونه می‌توان میان امارت یا حکومت اسلامی طالبانی و جمهوریت غنی که یک جمهوریت پشتونیزمی است، تفاوت قائل شد؟ آیا این جنایات اضلاع سه گانه به خوبی نمی‌رساند که اگر مثلث نامبرده به سکه‌ای بماند، قطعا امارت طالبانی و جمهوریت غنی دو روی همین سکه اند؟

پس همه و از جمله سران ما اگر اهل عبرت باشند و از وضعیت گذشته تا الآن درس بگیرند، باید بپذیرند که دلخوش نمودن به این جماعت، کلاه گذاشتن روی سر خود و مردم و بازی با سرنوشت همگان است. اگر اهل عبرت باشند بایستی دست از انحصارگرایی و دامن زدن به تعصبات نژادی و حزبی برداشته پیش و بیش از همه به همدلی و همبستگی درونی بیندیشند تا دوباره در دام خطاهای گذشته گرفتار نشوند.

خلاصه تجارب گذشته و حال نشان داد که امارت طالبانی و جمهوریت غنی تفاوت ماهوی ندارد و تا به توان و اقتدار درونی خویش برنگردیم، نه تنها خفت و ذلت ادامه دارد که تشدید نیز خواهد شد؛ چون در دهه‌ی هفتاد استبداد تاریخی و پشتونیزم یک طرف قضیه بود و الآن عملا هر سه ضلع مثلث را در اختیار دارد.

محمد امین احسانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟