آخرین میخ بر این تابوت!

  • انتشار: ۲۰ سنبله ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 120416

سرانجام غربی‌ها پس از حضور ۲۰ ساله، افغانستان را ترک کردند. دنباله آن‌ها که اشرف غنی و دار و دسته‌اش بودند فرار کردند و رهبران سیاسی نیز گریختند. کار خوبی کردند و در هیچ‌کدام ضرر و زیانی متوجّه کشور و مردم نخواهد شد.
پس از آمدن طالبان، دو گروه دیگر نیز از کشور رفتند؛ نخست قشر باسواد علمی، فرهنگی، هنری و جوانان تحصیل‌کرده و با استعداد. دیگری سرمایه‌داران و تاجران ملّی. با رفتن این دو گروه، بی‌تردید کشور فقیر، نیازمند و گرفتار می‌شود.

البته من از تحصیل‌کردگان دو پاسپورته‌ای سخن نمی‌گویم که در ۲۰ سال گذشته، با حمایت غربی‌ها به بالاترین پست‌های دولتی تکیه زدند. آن‌ها کارنامه سیاهی از خود برجای گذاشتند؛ مهم‌ترین کارشان گستردن فساد اقتصادی و اجتماعی و پرکردن حساب‌های بانکی خود در کشورهای غربی بود. آن‌ها با اربابان غربی خود آمده بودند و با همان‌ها هم رفتند و چه بهتر که شرّ خود را کم کردند.
من از جوانان باسوادی سخن می‌گویم که از خانواده‌های زراعت‌پیشه و دام‌دار فراه، جاغوری، جلال آباد، بلخاب، بدخشان و فاریاب برخاسته، از فرصت‌های۲۰ ساله استفاده کرده با رنج بسیار دانش و تجربه کسب کرده‌اند. آن‌ها درختان پر برگ و باری هستند که در زمین افغانستان قد کشیدند، بزرگ شدند و به ثمر رسیدند؛ از آب و هوا و آفتاب این سرزمین استفاده کردند؛ اکنون می‌روند که میوه‌های خود را در سبد کشورهای دیگر بگذارند.

از آن‌طرف، کشورهای ثروت‌مند غربی، به جوانان تحصیل‌کرده سخت نیاز دارند. در آن‌ کشورها نیروهای کاری جوان تحصیل‌کرده نایاب است؛ در حالی که چرخ اقتصاد آن‌ها با همین جوانان می‌چرخد. ایالات متحده امریکا، آلمان و کانادا از چندین سال پیش بر سر راه این جوانان دام گذاشته‌اند. رعب و وحشتی که آمدن طالبان ایجاد کرد، فرصت طلایی این کشورها بود. آن‌ها با تبلیغات وسیع، جوانان تحصیل‌کرده را به فرار از کشور تشویق و ثروت‌های ملّی افغانستان را شکار کردند.
آمدن طالبان و رفتن نخبگان

طالبان پس از تسلّط بر کابل، وعده تشکیل حکومت همه‌شمول را به مردم دادند. در روزهای اخیر همه منتظر چنین حکومتی بودند. تعدادی از سران سیاسی سابق، با مقامات طالبان دیدار کرده و حمایت خود را از حکومت همه‌شمول اعلام کردند؛ طالبان نیز به برخی از آن‌ها چشمک زده امیدوارشان کرده بود. سرانجام انتظارها پایان یافت و حکومت طالبان اعلام شد.

به نظر می‌رسد کابینه طالبان با دو معیار ساخته شده است:
۱- نخست مبارزه با امریکا؛ از نظر این گروه تنها طالبان با امریکا مبارزه کرده است؛ پس حق دارد که از امتیاز کامل آن برخوردار شود. مردم افغانستان و گروه‌های سیاسی از نظر طالبان همکاران اشغالگر به حساب می‌آیند و نمی‌توانند جایی در کابینه داشته باشند.
۲- بی‌نیازی از دانش و تجربه؛ از نظر طالبان تحصیلات، دانش و تجربه در اداره کشور اهمیتی ندارد. از وزیر تحصیلات عالی طالبان نقل قولی در فضای مجازی آمده است به این مضمون که دیگر ماستری و دکتری در افغانستان اعتبار ندارد؛ طالبان ماستری و دکتری ندارند و از همه بالاتر اند.

کابینه طالبان، واقعیت‌های زیادی را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که آینده افغانستان به کدام سمت می‌رود و دانش و تحصیلات در آن چه جایگاهی دارد. در حکومت طالبان در رأس هر وزارت‌خانه یک ملا نشسته‌ است. ملایی که تنها تجربه جنگ دارد؛ در حالی‌که وزارت‌های اقتصاد، فرهنگ، هنر، تحصیلات عالی، معارف و … نیاز به تحصیلات و تخصص در همان رشته‌ها دارند.

از طرفی، طالبان به جای پرداختن به کار اصلی خود که رسیدگی به امور شرعی و دینی مردم، درس‌دادن و فعالیت‌های فرهنگی است، دو دستی به قدرت چسپیده‌اند. با این‌کار ثابت کردند که جهادشان به خاطر رسیدن به قدرت بوده است.

بنابر این داشتن شغل، آزادی‌های فردی و اجتماعی، امنیت و زندگی آبرومندانه کم‌ترین نیازهایی یک جوان تحصیل‌کرده است. مردم افغانستان عموماً و تحصیل‌کردگان خصوصاً فکر می‌کنند در کشوری تحت حاکمیت طالبان دست‌شان به این نیازها نمی‌رسد. ناچار، برای یافتن این نیازهای اوّلیه، راهی کشورهای بیگانه می‌شوند. کوچ نخبگان و باسوادان، آخرین میخی است که بر تابوت افغانستان زده می‌شود و این کشور را ده‌ها سال به عقب برمی‌گرداند.
سید اسحاق شجاعی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟