کاسهلیسی و غرورورزی
- انتشار: ۱۲ دلو ۱۳۹۷
- سرویس: دسته بندی نشده
- شناسه مطلب: 54648
بسیاری از افغانها؛ مردمانی بیگانگانهستیز؛ اما بیگانهپرست هستند. دستکم تاریخ صد سال اخیر، این وضعیت پارادوکسیکال را بهخوبی بهاثبات میرساند. در گذشته، حکومت کمونیستی، مجاهدین و اینک طالبان، هر کدام در دایره همین تناقض گرفتار آمدند. آنان از پول بیگانگان ارتزاق کردند و علیه بیگانه دیگر، رجز استقلال خواندند و رزمیدند. بنابرین در تفکر این دسته از افغانها، تنها بیگانهای نامطلوب است که بههر دلیلی آنها، نپسندند که در این قضیه، بازهم پشت پرده، معمولا عوامل بیگانه جانب دیگر دخالت دارند؛ ولی اگر بیگانهای را خود پسندید و آن بیگانه، مساعدت کرد، پول داد و امکانات داد، حتا اگر این بذل و بخششها، غرضآلود بود و بهخرابی کشور و تباهی مردم منجر شد، آن بیگانه، شایسته سروری، اطاعت و فرمانبری است؛ میشود خاضعانه دستش را بوسید و کاسهاش را لیسید، و بهدستور او، میتوان گلوی هموطنان را برید و خانه همشهریان را خراب کرد؛ در غیر این صورت، رگهای بیگانگانهستیزی، بالا میزند، غیرت افغانی، با غلظت تمام بهغلیان در میآید؛ چرا که افغانها، هرگز تسلط اجانب را نمیپذیرند تا خون در رمق دارند، مقاومت میکنند تا دست بیگانه را در امور خود قطع کنند و از استقلال خود دفاع نمایند! بنابراین، این کاسهلیسی بردهگونه با این نوع ژست استقلالطلبی مغرورانه، در تناقض آشکار است، این بیانگر آن است که ما، اسیر احساسات میشویم، معقولانه و مسئولانه نمیاندیشیم، هنوز بهبلوغ سیاسی نرسیدهایم و درک درست از منافع ملی نداریم.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)