چرا قطر باعث ترس شیخ نشینها شده است؟
- انتشار: ۱۹ عقرب ۱۳۹۳
- سرویس: دسته بندی نشده
- نویسنده: محمدحسین جعفریان
- شناسه مطلب: 415
پس از وقایعی که در شمال آفریقا طی دو سه سال خیر رخ داد و رسانه های غربی به آن لقب « بهارعربی » دادند ، غرب به خوبی دریافت که اندک اندک عمر دیکتاتوری سوگلی اش در این منطقه رو به پایان است .
آنها امیدوار بودند بتوانند با مصادره جریان اخوانی موجود در ممالک عربی، یک جایگزین بالقوه برای روز مبادا در آستین داشته باشند، اما همه چیز آن طور که باید پیش نرفت. «محمد مرسی» که امید بیشترین حمایت را از سوی همپیمانان ثروتمند عربش داشت و با همین خیال در نخستین سفر خارجیاش راهی «ریاض» شد، نه تنها نتوانست نظر شیوخ وحشتزده سعودی را جلب کند، بلکه آنها را به یقین رساند که باید زودتر به فکر حذف وی باشند! بنابراین وقتی که او سرخوش از توافقاتش با برادران ثروتمند عربش در هواپیمای تشریفاتی به ارث رسیده از «مبارک» به سوی قاهره در پرواز بود، تمام دستگاههای امنیتی سعودیها و متحدان منطقهای آنها برای عملیات سرنگونیاش، کد رمز را از پادشاه سعودی دریافت کرده بودند.
در میان شیخ نشینهای خلیج فارس، غرب به دنبال همپیمان جدیدی بود که در صورت بالا گرفتن کار جریانهای اخوانی در منطقه، بتواند به عنوان مرکز سرمایه گذاری، حمایت و استقرار آنان شناخته شود.
برای این مأموریت، قطر با امیر جوان و تازه کارش بهترین گزینه بود. او جاه طلب، ماجراجو و مستعد چنین مأموریتی بشمار میرفت، اما شاهزادگان پیر سعودی در قلب پایتختهای غربی همچنان نفوذی داشتند که بتوانند به موقع به این نقشهها پی ببرند و از همان جا عملیات تدافعی خویش را آغاز نمایند.
در درجه نخست آنها ریاکارانه به مرسی قولهای پرزرق و برقی دادند و در عمل مصر را به آشوب کشیده و او را راهی زندان کردند. در سطح منطقهای اما قطر آماج حملات متعدد قرار گرفت و از بسیاری معادلات کنار گذاشته شد. اتفاقی بزرگتر اما در سطح بینالمللی افتاد. عمده این کشورها روابط اقتصادی بسیار گسترده و قراردادهای نظامی سنگینی با غرب داشتند. آنها تهدید کردند، این قراردادها را تعلیق خواهند کرد.
ریاض اخوانی ها را تروریست خواند و از غرب هم خواست یا همراهی اولیه را آغاز کرده و یا منتظر عواقب عدم همراهی خود باشد. همزمان لابی بریتانیایی- عربی بشدت در لندن فعال شد و زمستان گذشته برای دومین بار در سال جاری میلادی «پرنس چارلز» ولیعهد انگلیس را راهی ریاض کرد. این دهمین باری بود که او به این کشور پادشاهی سفر میکرد!
سعودیها به صراحت از فعالیت حتی محدود اخوانیها در لندن گلایه داشتند و لندن تهدید شد که علاوه بر تمام مشکلات موجود، بحث سفارش خرید جنگندههای «تایفون» که پنج میلیارد دلار ارزش دارد و با امارات امضا شده، تا به نتیجه رسیدن این خواستهها، معلق خواهد ماند…
این همه دولتهای مدعی حقوق بشری را در تمام پایتختهای غربی وادار کرد تا بار دیگر برای دلجویی از دیکتاتورهای پیرمتحد خود دست به کار شده و از فکر جایگزینی آنها با رژیمهای دست نشانده جدید- حتی- درگذرند.
بسیاری برآنند که ظهور داعش و التهابات منطقهای نوعی قدرت نمایی این رژیمها در ادامه همین سیاست برای بقای خویش و جلب حمایت غرب است، اما غرب تا چه زمانی قادر است به این بازی ادامه دهد؟ دیکتاتورهای عربی چطور؟
محمد حسین جعفریان
نظرات(۰ دیدگاه)