پیامدهای سفر «راحیل شریف» به کابل

  • انتشار: ۸ جدی ۱۳۹۴
  • سرویس: تیتر 1دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 11911

ماندگار نوشت:

سفر راحیل شریف رییس ستاد ارتش پاکستان به کابل، خوش‌بینی‌هایی را در حلقاتِ سیاسیِ درونِ دولت ایجاد کرده است. مقام‌های کشور می‌گویند بر اساسِ توافق‌هایی که با این نظامی ارشد پاکستان صورت گرفته، احتمال برده می‌شود که در آغاز سال آیندۀ میلادی، گفت‌وگوهای صلح میان دولت افغانستان و مخالفانِ مسلح آغاز شود.

پاکستان به دنبالِ تنش‌هایی که در روابط میان اسلام‌آباد و کابل به وجود آمده بود، گفت‌وگوهای صلح را به حالتِ تعلیق درآورد و گذاشت که یک بارِ دیگر کشورهای غربی در این‌باره وارد میدان شوند. روابط میان کابل و اسلام‌آباد، به دنبال سفر رییس‌جمهور غنی به پاریس و دیدار با نوازشریف نخست‌وزیر پاکستان با پادرمیانی دیوید کامرون نخست‌وزیر بریتانیا، ظاهراً به حالتِ عادی درآمد و سبب شد که در حاشیۀ نشست کشورهای قلب آسیا در اسلام‌آباد، از سرگیری گفت‌وگوهای صلح نیز دوباره مطرح شود.

این‌بار اما مقام‌های کشور فکر می‌کنند که دیپلماسی آن‌ها موثر واقع شده و می‌تواند نتایج ملموسی را به دنبال داشته باشد. اما این‌که واقعاً در عقبِ درهای بسته چه مسایلی میان رهبران کشور و جنرال راحیل شریف گذشته که آن‌ها را این‌همه به وعده‌های پاکستان امیدوار ساخته، هنوز کسی چیزی نمی‌داند.

در همین حال، گفته می‌شود که به‌زودی نشستِ چهارجانبه‌یی نیز با شرکتِ کشورهای افغانستان، پاکستان، امریکا و چین در راستای توافق‌های به وجود آمده برگزار خواهد شد. اما نکتۀ مهم و اساسی در رابطه با گفت‌وگوهای صلح، زمانی کلید می‌خورد که واقعاً اراده و نیتِ واقعی برای تأمین صلح و بیرون شدن از بحران به وجود آمده باشد. تنها دیدار و گفت‌وگو در مورد حلِ مسایل کافی نیست که به نتایج واقعی بینجامد، بل تشخیصِ اولویت‌ها و ضرورت‌های برقراری صلح به عنوان پیش‌شرطِ روابط سازنده و مفید در چهارچوب همکاری‌های درازمدت، می‌تواند چنین آروزیی را برآورده سازد.

در طول پانزده سال گذشته، بارها طرف‌های دخیل در قضیۀ افغانستان ابراز امیدواری کردند که به راه‌حلِ تنش‌های منطقه دست پیدا کرده‌اند، اما به محض این‌که مسایل شکلِ جدی‌تری به خود گرفت، اتفاق‌هایی رخ داد که دوباره وضعیت را به نقطۀ صفر برگرداند. خوش‌بینی و خوش‌خیالی می‌تواند به نتایج خطرناکی منجر شود که ما دست‌کم در پانزده سال گذشته شاهد آن بوده‌ایم.

در زمانی که آقای شریف در کابل به سر می‌برد، از موج درگیری‌ها و زد و خوردها در افغانستان به هیچ صورت کاسته نشد. در هلمند وضعیت به گونۀ دراماتیکی رو به وخامت گراییده و خام‌خیالی خواهد بود که قبول کنیم در این حوادث پاکستان هیچ نقشی بازی نمی‌کند. وضعیتِ امنیتی در گوشه گوشۀ افغانستان بدتر شده و هرروز بر تلفات نظامیانِ کشور افزوده می‌شود. این جنگ‌ها با چه سرمایه و امکاناتی رهبری می‌شوند و چه‌گونه افراد تازه‌نفس میدان‌های جنگ را پُر می‌کنند؟

افغانستان کشوری‌ست که مرزها و جغرافیای سیاسیِ آن کاملاً مشخص است، همسایه‌های آن معلوم‌اند و نقاط آسیب‌پذیر و ناآرامِ آن کاملاً مشهود است. در چنین وضعیتی، آیا می‌توان باور کرد که نیروهای مخالف از زمین و آسمان می‌رویند و هیچ کشوری در همسایه‌گیِ ما به آن‌ها کمک نمی‌رساند؟

پاکستانی‌ها از بسته کردنِ اردوگاه‌های آموزشی و نظامیِ جنگجویان اجتناب می‌ورزند، اما از گفت‌وگوهای صلح سخن می‌گویند. این اوجِ تناقض‌گویی و رفتارِ مغرضانه می‌تواند تعبیر شود. اگر کشورِ دیگری در همسایه‌گی پاکستان قرار می‌داشت که از توان نظامی خوبی برخوردار می‌بود، آیا پاسخ این‌همه دخالت و جنگ‌افروزی را با زبانِ دیپلماسی می‌داد و یا از گزینه‌های دیگری سود می‌جست؟

پاکستان حتا نمی‌خواهد برای نشان دادنِ حسن نیتِ خود در برابرِ افغانستان یک گام بردارد و آن‌گاه زبانِ سردمدارِ جنگ و خشونت از تلویزیون فارسیِ بی‌بی‌سی بیرون می‌شود و برای افغانستان در سیاست‌های خارجی و داخلی‌اش تعیین تکلیف می‌کند. آیا سخنان پرویز مشرف در گفت‌وگو با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، عمق استراتژیک این کشور را به نمایش نگذاشت؟

پاکستان از رابطۀ افغانستان و هند چنان خشمگین است که گویی این کشور خود را در معرضِ آسیب‌پذیریِ جدی احساس می‌کند؛ اما از این‌که روزانه صدها جنگ‌جوی قسی‌القب را به افغانستان برای کشتارِ انسان‌های بی‌گناه گسیل می‌دارد، خم به ابرو نمی‌آورد. در چنین جو و فضایی، چه‌گونه می‌شود از دوستی و حسن نیت برای آغاز گفت‌وگوهای صلح سخن گفت؟

رهبران افغانستان نباید به‌ساده‌گی فریبِ پاکستانی‌ها را بخورند؛ آن‌ها در هفته‌های اخیر فشارهای زیادی را متحمل شده‌اند که یک بارِ دیگر تمایلِ خود را به آغاز گفت‌وگوهای صلح نشان می‌دهند. وضعیت در منطقه به‌شدت در حالِ دگرگونی است. حالا بازیگرانِ تازه نیز یکی پیِ دیگر وارد میدان شده‌اند و مهارِ این‌همه برای پاکستان کار دشواری خواهد بود. روسیه و کشورهای آسیای میانه، از پیشروی‌های داعش به سمتِ خود نگران‌اند و این موضوع می‌تواند چرخشِ بزرگی را در منطقه رقم بزند. شاید در حال حاضر پاکستان توانسته باشد که کمک‌های دیگری را هم از غرب در بدلِ معضلِ افغانستان به‌دست آورد، ولی دورنمای وضعیت چیزِ دیگری را نشان می‌دهد که می‌تواند به‌شدت به دگرگونی وضعیت منجر شود و این‌بار پاکستان به میدانِ اصلیِ بازی تبدیل گردد!

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟