نوحه طفلان مسلم ابن عقیل [مجموعه اشعار روضه شهادت طفلان مسلم]

  • انتشار: ۲۹ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 78409

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل علیهم السلام از جمله مصیبت هایی است که در مراسم عزاداری ماه محرم در مجالس ذکر توسل خوانده می شود. در این مطلب، مجموعه ای از اشعار نوحه طفلان مسلم ابن عقیل علیهم السلام را گردآوری کرده ایم.

اشهار نوحه طفلان مسلم ابن عقیل علیهم السلام

نوحه طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

دو گنبد کوچک، دو حرم را دیدم
دو دُرِّ یتیم هم‌قَسَم را دیدم
در حاشیۀ فرات، زیر دو ضریح
دو لالۀ پیچیده به هم را دیدم
اوّل به دو باغ گل اشارت کردند
آن‌گاه دو غنچه را زیارت کردند
در محضر این دو طفل، مردان بزرگ
خجلت‌زده احساس حقارت کردند

شاعر: محمد جواد غفورزاده

روضه طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما
آسمان چهرۀ خود سوده به خاک در ما

باده روز ازل از جام شهادت زده ایم
بوده در بزم بلا خون جگر ساغر ما

دو فروزنده سپهریم که در دامن خاک
آفتاب آمده خون، اشک شده اختر ما

حرم ماست دو کعبه که مطاف ملک است
ای بسا دل که کند طوف به دور و بر ما

نقش گلبوسۀ ثارالله اکبر دارد
گلوی نازک و رخسار ز گل بهتر ما

بوده یک کربلا غصّه و درد و غم و داغ
در دل سوخته و سینۀ غم پرور ما

دل ما بود پر از آتش و یک سال تمام
آب گردیده به زندان بدن لاغر ما

در صف حشر به چشم همه باشد پیدا
اثر سیلی قاتل به رخ انور ما

شعیان کاش همه بوده نظر می کردید
چه غریبانه جدا گشت ز پیکر سر ما

زیر شمشیر عدو بیکس و تنها و غریب
اشک ها بود که می ربخت ز چشم تر ما

در دم مرگ به بالای سر ما دو یتیم
حضرت فاطمه آمد عوض مادر ما

بدن بیسر ما را به فرات افکندند
آب هم سوخت به آغشته به خون پیکر ما

گلوی نازک ما کز دم شمشیر شکافت
خون دل بود که فوّاره زد از حنجر ما

در غم غربت ما اشک بیفشان «میثم»
که نشد هیچکس از راه وفا یاور ما

شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار

مقتل طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

اگر چه‌ قسمت‌ ما جز بلا نیست‌
یتیمیم‌ و به‌ ما سیلی‌ روا نیست‌

چرا تو قصد جان‌ ما نمودی‌
مگر در کوفه‌ رسمی‌ جز جفا نیست‌

مدینه‌ مادری‌ چشم‌ انتظارست‌
که‌ بر درد نهانِ‌ او دوا نیست‌

سر ما از بدن‌ افتد جدا به‌
که‌ راه‌ ما از آن‌ دلبر جدا نیست‌

همان‌ دلبر که‌ زیر سم‌ و مرکب‌
نشانی‌ از تنش‌ بر خاک ها نیست‌

شبیه‌ یار زینب‌ جان‌ سپاریم‌
که‌ گفته‌ مقتل‌ ما کربلا نیست‌

دو یوسف‌ را چرا ارزان‌ فروشی‌
خدا داند سر ما بی‌ بها نیست‌

خدا از تو تقاص‌ ما بگیرد
که‌ عادل‌ تر ز حق‌ در دو سرا نیست‌

بدان‌ ما مستجاب‌ الدعوه هستیم‌
شبیه‌ ما در این‌ ارض‌ و سما نیست‌

شاعر: جواد حیدری

نوحه طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

این مزار لاله های مسلم است
این دو غنچه روی ماه مسلم است

این دو طفلان کودکان مسلمند
این دو گل آرام جان مسلمند

این دو طفل بی گناه نازنین
جسمشان شد غرق خون در این زمین

دست گلچین این دو را چیده است
این دو کودک خونشان جوشیده است

رو چو اندر دشت  صحرا کرده اند
وقت آخر یاد بابا کرده اند

آن دو را بردند سوی قتلگاه
هر دو کشتند بی جرم و گناه

هر دو قربانی جانان گشته اند
با لبان تشنه قربان گشته اند

علی انسانی

شهادت طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

حارثا مهمان نکشته کس به شوق سیم و زر
ما یتیمان را مکش از قتل ماها در گذر
بهر ما نبود امید زندگانی در جهان
حارثا کن از ره رأفت به حال ما نظر
سر مبر از تن ما بهر حق آزاد کن
گر نشد افسرده زین سوز و گداز
آخر ای ظالم بده مهلت تو از بهر نماز
تا دم آخر به خلاق جهان رو آوریم
آن که اندر مشکلات دهر باشد چاره ساز
از وصال حق دل پر خون ما را شاد کن
در مدینه منتظر مادر که بیند روی ما
بار دیگر شانه از رفت زند گیسوی ما
چون پدر ما را نباشد تا که دلجویی کند
جای او مادر زند بوسه رخ نیکوی ما
از وصال دل پر خون ما را شاد کن
زان سپس در امر خود کوشش تو ای جلاد کن

طفلان مسلم

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

ما یتیمان را دمی از بهر حق دلشاد کن
جان ما بر لب رسیده از قفس آزاد کن

روز و شب در کنج زندان زندگانی مشکل است
گر تو حق را می شناسی کم بما بیداد کن

رنگ زرد مانگر آخر ز حال متا بپرس
وین دل ویران ما ز غم ز لطف  آباد کن

گر نئی  واقف ز حال ما تو شبها تا سحر
یاد مرغ پر شکسته در کف صیاد کن

ما نداریم از رضای حق گله در هیچ حال
لیک فکری تو به حال خویش در میعاد کن

مقتل

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

این دو کودک که جدا گشته ز پیکر سرشان
می برد دل ز همه حسن خدا منظرشان

سرشان گشته جدا از تن و پیداست هنوز
جای گلبوسۀ مسلم به رخ انورشان

داغ بابا به جگر، گوشۀ زندان، یکسال
خون دل ریخته پیوسته ز چشم ترشان

باور شمع هم این قصّۀ جانسوز نبود
کاین دو پروانه غریبانه بسوزد پرشان

غصّه هایی که پس از کشتن مسلم خوردند
چشمۀ خون شد و فوّاره زد از حنجرشان

بوده بر صورتشان گرد و غبار زندان
شسته گردیده ز خوناب جگر پیکرشان

خبر کشتنشان را به مدینه نبرید
به خدا منتظر هر دو بود مادرشان

با سجودی که به هنگام شهادت کردند
زنده گردید نماز از دم جان پرورشان

زلف پیچیده و چشم ترشان می گوید
که غریبانه جدا گشته ز پیکر سرشان

گنه این دو چه بوده است که هر شب چون شمع
آب گردیده به زندان بدن لاغرشان

چون نگرید ز غم این دو برادر «میثم»
که عدو یکسره خون ریخته در ساغرشان

شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار

حوادث روز عاشورا

نوحه طفلان مسلم ابن عقیل:

تو ای‌ مروج‌ ظلمت‌ ز ظلم‌ پروا کن‌
ز راز مخفی‌ ما نزد غیر حاشا کن‌

چراغ‌ راه‌ ولائیم‌ پرتو از ما گیر
به‌ نور آل‌ علی‌ سینه‌ات‌ مصفا کن‌

دو شاهزادۀ‌ مسلم‌ شده‌ تو را مهمان
‌نگاه‌ مهر به‌ اشک‌ یتیمیِ‌ ما کن‌

اگر غریب‌ نوازی‌، غریب‌ را دریاب
بیا و نیت‌ مهمان‌ نوازی‌ از ما کن‌

طُفیل‌ آل‌ ابی /طالبیم‌ ای‌ حارث‌!
دخیل‌ نذر ببند و نیاز فردا کن‌

شفاعت‌ است‌ به‌ دست‌ من‌ و برادر من‌
تو استفاده‌ از این‌ مهلت‌ مهیا کن‌

شنیده‌ایم‌ به‌ کوفه‌ غریب‌ قیمتی‌ است‌
بیا به‌ خانۀ‌ خود جستجوی‌ کالا کن‌

زهی‌ به‌ روزۀ‌ ما احترام‌ بگذاری
و گرنه‌ سفره‌ات‌ از بزم‌ ما مجزا کن‌

اگر به‌ سیلی‌ و فحش‌ اکتفا کنی‌ سهل‌ است‌
و گر نه‌ سفره‌ای‌ از قتل‌ ما مهیا کن‌

به‌ شوِق دیدن‌ معشوِق، وقت‌ کشتن‌ ما
محبت‌ دو برادر به‌ هم‌ تماشا کن‌

نه‌ در هراس‌ از آن که‌ گلوی‌ ما ببری‌
سرشک‌ ماست‌ برای‌ حسین‌، اجرا کن‌

شاعر: محمود ژولیده