زانوی ظالمانه

در آمریکا‌، در شهر مینیاپولیس یک پلیس، زانویش را روی گردن تنها یک‌نفر گذاشت. آن یک‌نفر فهمید که نمی‌تواند نفس بکشد. گفت نمی‌توانم نفس بکشم. نتوانست نفس بکشد و مرد. ماجرای آخرین دم و بازدم جورج فلوید در زیر زانوی پلیس خشن، موج‌های بلند بیداری را به راه انداخت و باعث شد تا همه در هوای حق نفس بکشند و برای اجرای عدالت و نفی تبعیض فریاد برآورند.

در کشور ما زلمی خلیل‌زاد فرستاده امریکا، با طالبان، بر اساس یک معامله مغبونانه به صورت مشترک، زانویشان را روی گردن یک ملت گذاشته‌اند؛ آزادی‌، عدالت، برابری و حق تعیین سرنوشت یک ملت را به مخاطره انداخته‌اند؛ اما هیچ‌کس نمی‌فهمد و نمی‌گوید که نمی‌تواند نفس بکشد.

پس قبل از این‌که نفس‌های ما از کار بیفتد؛ بیدار شویم و فریاد بزنیم که این زانوی ظالمانه را از روی گردن ما بردارید، نمی‌توانیم نفس بکشیم، این روند صلح، صلحی نیست که عدالت و برابری را به ارمغان بیاورد بلکه زمینه‌ساز تبعیض و آپارتاید قومی‌، مذهبی و فکری است.

دکتر سید جواد سجادی