درد ما، ما نبودن!
- انتشار: ۱۷ سنبله ۱۳۹۷
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 46970
حقیقت تلخ این است که ما هنوز ما نشدیم. ما بهصورت جزیرههای جدا از هم در کنارهم زندگی میکنیم. وقتی کسی میگوید ما، یعنی ما پشتونها، ما تاجیکها، ما هزارهها، ما ازبکها؛ ولی هیچ کس نمیگوید ما ملت افغانستان.
اگر هم بگوید، بیشتر جنبه شعاری و مصلحتی دارد. وقتی سخن از حق گفته میشود، هر دستهای از حق خود سخن میگویند نه حق انسان، نه از حق ملت و نه حق همه مردم. سخن گفتن از دردها، از مصیبتها و معضلات نیز همین گونه است.
آنگاه که فاجعهای شکل میگیرد، بازهم هرکس برای قوم خود اشک می ریزد، ناله سر میدهد و مویه میکند؛ اما از ظلم بهانسان و از ستم بر همکیش و از رنج بر هم وطن، کسی سخن نمیگوید.
این روزها که مردم هزاره و شیعه بهجرم نژاد و مذهبشان مورد کینهتوزی قرار میگیرند و هر روز، از خون آنها، جویهای خون جاری میشوند، برخی چنان رفتار میکنند که گویا این تنها مشکل هزارهها و شیعیان است و ربطی بهآنها ندارد. این رسم برادری، هموطن بودن، مسلمان بودن و انسانیت نیست. بنابراین، تا پشتون درد هزاره و تاجیک را درد هزاره و درد تاجیک بداند و آن را درک نکند و درد پشتون و درد وجود خود نداند؛ و همینطور برعکس، سخن گفتن از ما و از یک ملت واحد، دروغ بزرگ و ظاهرگرایی بیمعنا است.
روند بیتفاوتی دسته و قومی، در قبال دردهای دسته و قوم دیگر، ما را بیشتر دچار افتراق، واگرایی و بدبینی خواهد کرد که لازمه آن میتواند اضمحلال و فروپاشی و غرق شدن تمام جزیرههای کنار هم باشد. اینجا دیگر سخن این نیست که تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی؛ بلکه سخن آن است؛ تو که در برابر خیزش توفانهای فتنه، بیتفاوتی اختیار میکنی، بیتردید وقتی توفان اوج میگیرد و فراگیر میشود تو نیز در امان نخواهی بود. پس چاره آن است که در برابر تهدید فتنههای که موجودیت ما را نشانه گرفته است، متحد و یکپارچه در کنار هم باشیم و پشت هم را خالی نکنیم؛ آن وقت است که میتوان از ما، بهمعنای واقعی آن سخن گفت.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)