خودارضایی؛ عمل و سکوت جمعی

  • انتشار: ۱۴ حمل ۱۳۹۸
  • سرویس: سلامت
  • شناسه مطلب: 56117

این روزها بیشتر نوجوانان و جوانانی که بنا به هر دلیلی ازدواج نکرده‌اند، با خودارضایی یا جلق عطش میل جنسی‌شان را فرومی‌نشانند.

یادم است که پنج سال پیش در محفل عروسی یکی از خویشاوندان، ناگهان صدای دو پسر جوان به گوشم رسید که داشتند با شوق و حرارت تمام دربارۀ یک کشف بدنی صحبت می‌کردند. کنجکاو شدم و گوشم را به صحبت‌های‌شان سپردم.

مشخص شد که این یکی دربارۀ شیوه‌های خودارضایی به آن دیگری توضیح می‌دهد. من هم که جوان و تازه‌بالغ، به محض آن که به خانه بازگشتم و خلوتی یافتم، آنچه را که آن پسر نوجوان گفت را مو به مو عملی کردم.

پس از دقیقه‌ای، در درونم لذت تازه و عجیبی احساس کردم. در حین خودارضایی احساس کردم که تمام بدنم داغ شده و مغزم از کار افتاده است.

روزهای نخست، از بار گناه و توبیخ مذهبی‌اش بی‌خبر بودم؛ به همین دلیل شاید در یک روز بیش از 20 بار دست به خودارضایی زده و لذت هم برده باشم.

سر هر فرصت، دنبال مکانی خلوت بودم تا از عمل جنسی‌یی که تازه یاد گرفته بودم، لذت ببرم. این روند تا ماه‌ها ادامه داشت تا این که سرانجام روزی در مکتب سر صنف درس دینی نشستم و استادمان از عواقب جلق زدن و چگونگی «حمل گرفتن یا باردارشدن انگشت‌ها» و دادخواهی‌شان در روز قیامت صحبت کرد.

آن روز به شدت احساس پشیمانی و یأس به من دست داد. مدتی پی این عمل را رها کردم؛ با این حال احساس می‌کردم لذتی در خودارضایی هست که در هیچ عمل دیگری در دنیا یافت نمی‌شود ـ به ویژه برای یک نوجوان.

همین بود که نتوانستم زیاد در برابر کشش درونی ارضای جنسی مقاومت کنم و رفته‌رفته خودارضایی به نحوی به درمانی روحی برایم بدل گشت. وقتی از درس خسته می‌شدم، وقتی از زندگی کردن سیر می‌شدم و وقتی آرامش روحی نداشتم، تنها راهی که برای بیرون‌رفت از این وضعیت در نظرم می‌رسید، همان جلق و خودارضایی بود.

مدتی ذهنم به این پرسش درگیر بود که آیا تمامی مردها از این کوچه گذر کرده‌اند یا من تنها عابر اینجا هستم.

جوان که شدم، دیدم که برای هیچ کس صحبت از خودارضایی و استمنا شرم پنداشته نمی‌شود و همه آزادانه دربارۀ این عمل بحث می‌کنند.

برخی از تحقیقات و مطالعات پزشکی نشان داده که نه‌تنها خودارضایی برای نوجوانان و جوانان مضر نیست که گاهی سودمند نیز هست. با این حال نمی‌توان از قبح دینی‌اش به راحتی گذشت.

به نظر من، در جامعۀ سنتی‌یی چون افغانستان که ازدواج برای یک جوان بی‌کار و بی‌پول، یعنی گذشتن از هفت خوان رستم، و داشتن دوست دختر و بدتر از آن رابطه با وی، یعنی بی‌حیایی و بی‌شرمی و بداخلاقی، خودارضایی تنها راه دفع شهوت و آرام کردن روح و روان است.

ما خودارضایی را زشت و ناپسند می‌دانیم، پس چه بهتر است که راه درست و مناسب و معقول و عملی‌یی را پیش پای جوان به بلوغ رسیده بگذاریم تا از این مسیر ناپسند بازگردد.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟