همه چیز درباره خواجه اباصلت هروی، خدمتگذار مخصوص امام رضا علیه السلام

  • انتشار: ۸ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 75946

اباصلت هروی معروف به خواجه اباصلت یکی از اصحاب و یاران خاص امام رضا(ع) و همچنین خادم و محرم اسرار ایشان بودند. در این مقاله با زندگی نامه این شخصیت بزرگوار آشنا می‌شویم.

تولد اباصلت هروی

جد اعلای عبدالسلام خواجه اباصلت، در شهر هرات زندگی می‌کرد. او در یکی از جنگها اسیر شد و او را به حجاز بردند که در آنجا برده عبدالله بن جندب شد.

پدران او در مدینه زندگی می‌کردند و او در مدینه منورده دیده به جهان گشود و در آنجا رشد و نمو پیدا کرد. او برای به دست آوردن احادیث و سخنان گرانبهای اهبلیت پیامبر اکرم، سفرهای زیادی داشت.

گاهی در بغداد و حجاز، کوفه و یمن و مدتی نیز در شهرهای خراسان از جمله نیشابود به سر ‌برد. وی در علم حدیث مقامی بلند و اعلی داشت.

سلسله نسب

عبدالسلام فرزند صالح کنیه اش اباصلت است و معروف به هروی می‌باشد. سمعانی در انسابش می‌گوید: اباصلت بن صالح، بن سلیمان بن ایوب، بن میسره هروی قرشی از موالیان عبدالرحمن بن جندب است. به دلیل اینکه جد او عبدالرحمن بوده است او را از موالیان می‌دانند.

شیدای ولایت

خواجه اباصلب با اینکه از اهل سنت نیز روایات زیادی نقل کرده است و در میان آنان هم به راست گویی و صداقت معروف است، اما شیدای ولایت و عاشق اهلبیت پیامبر به ویژه امام رضا(ع) است.

تا آنجا که جایگاه خدمتگذاری آن حضرت را با افتخار به دست آورد و محرم اسرار آن امام گردید. در روایات زیادی آمده است که اباصلت مورد توجه و عنایت امام رضا(ع) بود و امام او را بسیار دوست می‌داشت.

امام در محافل و مجالس، او را با خود می‌برد. و در مواقع مختلف تذکرهای سازنده‌ای به او می‌داد و شخصیت او را از هر نظر پرورش می‌داد.

خواجه اباصلت می‌گوید، آخرین جمعه ماه شعبان به محضر امام رضا(ع) بار یافتم. ایشان به من فرمودند ای اباصلت، بیشترین روزهای ماه شعبان را از سر گذراندیم و این آخرین جمعه این ماه است.

در روزهایی که از شعبان باقی مانده است از گناهان توبه کن و برای ورود به ماه مبارک آماده باش تا بتوانی آن ماه را با اخلاص درک کنی. اگر امانتی بر گردن داری اداکن و کینه ای از هیچ مؤمنی در دل باقی نگذار.

گناهان را از خود دور کن، تقوای خدا پیشه کن و در کارهایت چه پنهان و چه آشکار به خدا توکل کن. زیرا هرکس به خدا توکل کند خداوند برای او کافی باشد.

اباصلت تا آخرین لحظات زندگی امام رضا(ع) از او جدا نشد و داستان غم انگیز شهادت او را این چنین بیان می‌کند:

شهادت امام رضا(ع) از زبان خواجه اباصلت

روزی در محضر امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) بودم که آن حضرت فرمود، فردا به مجلس مأمون می‌روم، اگر زمانی که از آنجا خارج شدم سرم پوشیده بود دیگر با من سخنی مگو.

روز بعد آن حضرت بعد از نماز صبح جامه هایش را پوشید و در محراب منتظر غلامان مأمون ماند. آنگاه کفش خود را پوشیده ردا بر دوش افکند و وارد مجلس مأمون شد.

من در خدمت آن حضرت بودم، طبق‌هایی از میوه‌های مختلف نزد مأمون بود، او خوشه انگوری را که بعضی دانه های آن آلوده به زهر بودند در دست داشت و دانه هایی از آن را که به زهر آغشته نبود می‌خورد تا اتهامی بر او وارد نشود.

چون دیده اش به امام رضا(ع) افتاد مشتاق از جای خود بلند شد و دست در گردن مبارک امام انداخت، پیشانی امام را بوسید و به ظاهر تا می‌توانست او را اکرام و احترام کرد. امام را به جای خود نشاند و خوشه انگور زهرآلود را به او داد.

به امام رضا فرمود از این انگور بهتر ندیده ام از آن تناول نما، حضرت فرمود انگور بهشت شاید از این بهتر و نیکوتر باشد و مأمون اصرار کرد.

حضرت به اصرار مأمون سه دانه از آن انگور را تناول نمود و حالش دگرگون شد. باقی مانده انگور بر زمین افتاد و از مجلس مأمون برخاست. مأمون گفت ای پسر عمو به کجا می‌روی؟ امام فرمود به آنجا که مرا فرستادی.

ابا صلت می‌گوید آن حضرت غمگین از خانه مأمون خارج شد و عبا بر سر انداخت و من به سفارش آن حضرت، با او هیچ سخنی نگفتم تا به خانه خود وارد شد. امام به واسطه همان انگور زهرآلود به دیار یار شتافت.

خواجه اباصلت در منظر اهل نظر

اباصلت هروی از نظر تمام رجال شناسان شیعه و اکثر علمای اهل تسنن مورد وثوق است و روایات او را با اطمینان خاطر می‌پذیرند.

علامه حلی او را از راویان احادیث امام رضا(ع) و مورد وثوق می‌داند و احادیث او را صحیح می‌شمارد. خواجه اباصلت به دلیل اینکه با اهل سنت معاشرت‌های زیادی داشته و از آنان نقلِ روایت می کرد، برای برخی این امر مشتبه گردید و او را اهل سنت معرفی کردند.

ابراهیم بن هاشم می‌گوید، امام رضا(ع) به اباصلت هروی فرمود، آیا تو هم مانند دیگران منکر ولایت هستی؟ اباصلت در جواب او گفت، به خدا پناه می‌برم، من به ولایت اقرار دارم.

خواجه اباصلت از منظر اهل سنت

اباصلت از نظر بسیاری از علمای اهل سنت مردی صالح و راستگو است اما به دلیل اینکه احادیث نقل شده از سمت او بوی محبت و ولایت اهلبیت داشت، نمی‌پذیرفتند و آن را غیر معتبر می‌شمردند.

ابن جوزی می‌گوید اباصلت خادم امام رضا(ع) و مردی بسیار راستگو و صالح می‌باشد.

یحیی بن معین می‌گوید: اباصلت مورد اطمینان و اعتماد است و نزد ما از دروغگویان به شمار نمی‌رود. تنها عیبی که دارد این است که شیعه و دوست‌دار اهلبیت رسول است.

در نظر اهل سنت تنها عیب او دوستی اهلبیت پیامبر است و از نظر ما شیعیان از افتخارات وی این است که در خدمت امام رضا و دوست دار اهلبیت رسول بوده است.

وفات

اباصلت هروی عمر پر برکت خویش را در نشر و بسط احادیث اهلبیت پیامبر و بحث ها و مناظره ها با منکرین دین و مخالفان آن گذراند. او در سال ۲۳۲ یا ۲۳۶ ه.ق دار فانی را وداع و به دعوت حق را لبیک گفت.

آنچه که معلوم است وی کمی قبل از وفاتش در شهر نیشابور بوده است. اما این که در کجا وفات یافته و در کجا مدفون است در کتب تاریخی ذکری نشده است.

در حومه مشهد در کنار جاده سنگ مزاری وجود دارد که گفته می‌شود مربوط به اباصلت است و مردم آنجا را زیارت می‌کنند. ولی در آن مزار هیچ نشانی وجود ندارد که ثابت کند متعلق به خواجه اباصلت است.

مرقد خواجه اباصلت