جاسوسان چینی در افغانستان و نکات مهم دیدگاه مبارزه با تروریزم پکن

  • انتشار: ۱۸ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 108190

انفجار موتر بمب گذاری شده در میدان تیان آن من در اکتبر سال ۲۰۱۳ به طور بحث برانگیزی سبب شد پکن تصمیم بگیرد از لحاظ قومی استان سین کیانگ را باز مهندسی کند.
دستگیری اخیر یک گروه از جاسوسان چینی در کابل پایتخت افغانستان که گفته شد با شکبه حقانی، گروه همسو با طالبان، در ارتباط بود نگاهی نادر از سیاست ها عملیات های ضد تروریزم پکن را به دست داد. کریدور واخان در ولایت بدخشان افغانستان به عنوان یک ناحیه باریک نوار مانند که در اطراف خود تاجیکستان، چین و پاکستان را دارد سالهاست به محل فعالیت چین برای کنترل اویغورها و شورشگری برخاسته از آن تبدیل شده است. به همین علت چین قبلا اعلام کرده بود قصد دارد یک پایگاه نظامی در ولایت بدخشان افغانستان احداث کند. چین برای تطبیق برنامه های خود یک پایگاه نظامی در تاجیکستان درست در فاصله دوازده کیلومتری کریدور واخان تاسیس کرده و به صورت رسمی و غیر رسمی دسترسی قوی به طالبان دارد.

چین با دیدگاه مبارزه با تروریزم خود مشکل دارد که بیشتر آن از عدم یک تعریف دقیق از نوع تهدیدات، خشونت و تاثیراتی که عوامل غیردولتی می تواند روی سیاست ها و جامعه چین بگذارد، نشأت می گیرد. نبود شفافیت در برداشت چین از تروریزم در کنار عدم تایید مستقل در این مورد سبب شده تفکرات مبارزه با تروریزم چین به طور عمده یی پراکنده بماند.
این اما به این معنا نیست که این کشور نگران تروریزم نبوده یا برای حفظ خود و منافعش کاری انجام نداده است. رشد سریع چین در عرصه اقتصاد و سیاست که این کشور را در تقابل با امریکا قرار داده و در پروژه کلانی چون «یک جاده یک کمربند» نمایان است، نشان می دهد دیدگاه های پکن در مورد تروریزم قرار نیست به جغرافیای خودش محدود شود. چین برای حفظ منافع خود در سطح ملی و بین المللی لاجرم باید دیدگاه های مبارزه با تروریزم خود را گسترش دهد.

اقدام پرخاشگرایانه چین علیه اویغورها و گروه های مربوطه فراتر از مرزهایش در سال ۲۰۱۴ و به دنبال حملات گسترده با چاقو در شهر کون مینگ در مارچ و به دنبال آن حمله موتر بمب گذاری شده در شهر اورومچی دو ماه بعد یعنی در ماه می که ده ها کشته برجای گذاشت، شروع شد. حمله موتر بمب گذاری شده در میدان تیان آن من در پکن در سال ۲۰۱۳ که از نوع عملیات جهادی بود و توسط جنبش اسلامی ترکستان یا همان حزب اسلامی ترکستان شرقی انجام شد به طور بحث برانگیزی سبب شد چین دست به بازمهندسی قومی در استان سین کیانگ بزند، اقدامی که برخی کارشناسان از جمله امی اچ لیو و کوین پیترز آن را گسترش سلطه قوم هان در استان سین کیانگ می دانند. چین اما ادعای جنبش ترکستان شرقی مبنی بر انجام انفجار در میدان تیان آن من را نپذیرفت و اعلام کرد انفجار یک اقدام عمدی بوده و ربطی به تروریزم نداشته است.

برخی از مثال های فوق در نحوه برخورد پکن با مساله مسلمانان اویغور مشهود بوده است. چین در استان ناآرام سین کیانگ کمپ های آموزشی راه اندازی و براساس دستورات دیکتاتورمآبانه حزب کمونیست مسلمانان اویغور را در این کمپ ها نگهداری می کند و به آنها آموزش می دهد تا آنها را از اسلام دور سازد. در این راستا، مساجد و زیرساخت های دینی زیادی در استان سین کیانگ توسط چین تخریب شده است. چین برای گسترش سیاست های خود علیه اویغورها حتی گروه قومی در خارج از مرز خود را هدف گرفته است، سیاستی که در سطح بین الملی محکوم شده است.

در ارتباط با وضعیت اویغورها، جامعه بین الملل چین را همراهی نکرد و پکن به مسیر انزوا کشیده شد: کانادا و هلند رفتار چین با مسلمانان اویغور را قتل عام توصیف نمود. در نوامبر سال ۲۰۲۰، دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا، جنبش ترکستان شرقی را از لیست گروه های تروریستی امریکا خارج ساخت، اقدامی مورد استقبال نهادهای وابسته به اویغورها قرار گرفت. چین این اقدام امریکا را یک استاندارد دوگانه در مبارزه با تروریزم بین المللی خواند. این درحالی بود که امریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی در قالب حمله به طالبان، شبه نظامیان اویغور را نیز بمباران کرد.

چین مبارزه با اویغورها را اصلی ترین چالش خود در مبارزه با تروریزم می داند و برای مبارزه با چالش های مشابه امکانات و تجهیزات دولتی لازم را به فراتر از جغرافیای خود ارسال کرده است. جنبش ترکستان شرقی یک سازمان تازه نیست و در سال ۲۰۰۲ میلادی به دلیل ارتباط و همکاری با القاعده در لیست گروه های تروریستی سازمان ملل قرار گرفته بود. در تازه ترین مورد، جنگجویان اویغور در حال پیوستن به داعش مشاهده شدند. جنبش ترکستان شرقی در بخش اصلی تبلیغات خود کشته شدن صدها اویغور در استان سین کیانگ را برجسته کرده اند.
اقدامات چین علیه جنبش ترکستان شرقی همواره مخفی بوده شامل محیط های ژئوپلیتیک چند کشور متحد با چین می باشد. در سال ۲۰۱۳ جنبش اسلامی ترکستان شرقی ویدئویی منتشر کرد که نوجوانانی را در حال تمرین در کمپ این گروه در خاک پاکستان، متحد نزدیک چین، و گسترش فعالیت های این گروه در افغانستان را نشان می داد. چین برای رسیدن به یک اجماع گسترده تر، تنها روی فعالیت های جنبش اسلامی ترکستان در سین کیانگ تمرکز نکرده و فعالیت های تروریستی این گروه در آسیای مرکزی و جنوب آسیا را نیز برجسته ساخته است. با این وجود، ساختار و سلسله مراتب جنبش اسلامی ترکستان شرقی به طور عمده ای نامشخص مانده است و این گروه و شاخه هایش مرتبا تغییر نام می دهند.

نزدیکی جنبش ترکستان شرقی به گروه جهادی فراملی از جمله القاعده و داعش می بایست سهامداران متعدد به شمول چین را وادار به همگرایی کند. القاعده علی رغم تماس با جنبش اسلامی ترکستان شرقی، تاکنون هیچ اقدام ایدئولوژیکی شدیدی در اعتراض به سرکوب مسلمانان اویغور توسط چین انجام نداده است. این نشان می دهد که بخش بزرگی از دنیای اسلام از جمله عربستان سعودی که دو مسجد بزرگ را در خود دارد، در حقیقت از اقدامات چین در سین کیانگ دفاع کرده است. اگرچه همبستگی کامل بین این دو موضوع وجود ندارد، اما در کل فقدان واکنش دنیای اسلام به مساله مسلمانان اویغور قابل مشاهده است.

از سویی هم جالب توجه است بدانیم گروه های اسلامی همواره امریکا را علیه چین تحریک کرده اند. به طور مثال، محقق الیون استوارت تاکید می کند انتشار ویدئوی جنگجویان جنبش ترکستان شرقی در صف داعش در سال ۲۰۱۴ میلادی و در ادامه اظهارات ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، که گفته بود ترکستان شرقی(استان سین کیانگ چین) منطقه ای ست که حقوق مسلمانان به زور غصب شده، همه وهمه زمینه را برای فعالیت تبلیغاتی و عملیاتی داعش آماده کرده است. به باور استوارت این یک بازی استراتژیک توسط داعش می باشد که سبب شده داعش چین را بزرگترین دشمن بزرگترین دشمن خود یعنی امریکا قلمداد نماید. با درنظرداشت این نکته، چین بهتر است همانند رویه ای که با طالبان داشته با داعش نیز داشته باشد تا اویغورها را از داعش دور کرده اجازه ندهد استان سین کیانگ به عرصه هدف گذاری و تبلیغی داعش تبدیل شود. مشروعیتی که طالبان در دو سال اخیر به دلیل برخی پیروزی های ناگهانی نظامی در افغانستان کسب کرده اند در کنار خستگی امریکا از جنگ و حضور سیاسی در افغانستان، می تواند برای دیگر گروه های جهادی الهام بخش باشد. علاوه بر این دیگر بازیگران ژئوپلیتیک که در این میادین دنبال فضا و نفوذ می گردند نیز بواسطه این الهامات امیدوار می شوند.

همین طور نباید انتظار داشت دولت جو بایدن سیاست های سخت امریکا در مورد چین که در زمان دونالد ترامپ شکل گرفته است را به طور عمده تغییر دهد. ویلیام برنز، رئیس سازمان استخبارات مرکزی(سیا)، نیز گفته است برگشتن به دشمن سرسخت و نیرومندی چونن چین از اهم برنامه های کاری وی خواهد بود. با وجود برخی اشتراکات نسبت به القاعده و داعش، سیاست مبارزه با تروریزم پکن به طور عمده از دیگر بخش های جهان در آینده قابل پیش بینی جدا خواهد ماند چون امریکا هم اکنون در منطقه ایندو-پسفیک(هند و اقیانوس آرام) یک اجماع ضد چین در حال گسترش را به پیش می برد.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟