بیلیاقت
- انتشار: ۱۶ ثور ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 85198
گویند حُسنی مبارک دیکتاتور پیشینِ مصر پس از سقوط از قدرت، در شفاخانه/بیمارستانی در آلمان بستری شد. داکتر آلمانی وقتی مبارک را دید، پرسید او کیست؟
پرستار/نرس جواب داد: او سی سال حاکم مصر بوده است. داکتر گفت: حتماً زمامدارِ بیلیاقتی بوده است! پرستار پرسید: مگر شما او را میشناسید؟ داکتر جواب داد: نه، نمیشناسم؛ ولی کسی که طی سی سال زمامداری نتوانسته است در کشور خود بیمارستانی بسازد که حداقل خودش را معالجه کند، حتماً حاکمِ بیلیاقتی بوده است!
حتی اگر این داستان ساختگی هم باشد، باز هم سرگذشت و سرنوشتِ بسیاری از ما جهانسومیهای بیلیاقت را روایت و حکایت میکند:
۱) بزرگترین آرزوی زمامداران و سیاسیونِ جهان سوم، پناه بردن به بهشتِ شدّاد غرب در دوران بازنشستگی است. یک انسانِ غربی با مشاهدۀ آنان، در دل و ضمیر خود خواهد گفت: اگر تو لیاقت میداشتی، کشوری میساختی که حداقل خودت میتوانستی در آن زندگی کنی!
۲) وقتی یک دانشجوی نخبه و استاد برجسته یا تاجر و ثروتمندِ جهانسومی، خود را به کشتن میدهد تا به ممالک غربی پناهند شود، باز هم میزبانان غربی در ته دل خواهند گفت: تو که به مادروطن خود وفا نکردی، به نامادری غرب چگونه وفا خواهی کرد!
۳) وقتی شهروندانِ جهانسومی خود را به آب و آتش میزنند و هزاران دروغ و دغل میبافند؛ تا خود و خانوادهاش را شریکِ دسترخوانِ آماده و رنگینِ غرب بسازد؛ باز هم جامعهی میزبان در عمق دل خواهند گفت: شما اگر همت و لیاقت میداشتید، کشور خود را آباد و دسترخوان خود را رنگین میساختید!
متأسفانه جهان سوم پُر است از مبارکهای بیلیاقت!
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)