اهمیت آیین ها و مراسم نوروز(۴)

  • انتشار: ۳ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 109066

مردم به طور طبیعی نیازمند آیین ها و مراسم هستند و حیات اجتماعی خود را در همین آیین ها می بینند. به همین دلیل انسان ها از نخستین روزهای زندگی اجتماعی دست به خلق آیین ها و مراسم مختلف زده اند. از بدوی ترین اجتماعات تا پیشرفته ترین آن ها این نیاز را به صورت های مختلف به نمایش گذاشته اند.

حال اگر قدرتی یا دولتی این نیاز را نادیده بگیرد یا به تحقیر یا کمرنگ کردن آیین های جا افتاده مانند نوروز بپردازد دو وضعیت قابل تصور است. یکی سست شدن پیوندهای اجتماعی که خود به معنای تزلزل در ارکان اجتماعی و به تبع آن در ارکان حکومتی است و دیگری جایگزین کردن مراسم خارجی به جای آن هاست که زمینه ساز وابستگی و از خود بیگانگی است.

مردم ما از این منظر، مردم تنها، بی هویت و سرگردان و بی آینده نیست؛ بلکه به اقیانوسی تعلق دارد که فنا نمی پذیرد. نوروز معبد باشکوهی است که پیوسته نگهبان هویت این سرزمین بوده است. پدران و مادران ما در این حوزه یکی از زبردست ترین و ماهرترین معماران تاریخ هستند. زیرا شاهکارهای آن ها نه تنها به تاریخ تعلق دارد بلکه در عرصه ی بی کران زمان پیوسته حضور دارد. به همین دلیل است که نوروز را اکنون در اروپا و آمریکا و کانادا و استرالیا نیز می شناسند. زیرا درختی که در سال نو و یا نوروز کاشته می شود، درختی با چند برگ و شاخه نیست، بلکه نمادی از مهر خداوندی، جلوه ی ذات باری تعالی و مظهر زیبایی و دوستی است که هر ورقش دفتری است ز معرفت کردگار. بنابراین، جشن و آیین هایی که در فرهنگ مردم این سرزمین وجود دارند، هرکدام مانند ستونی پایدار میخ های تمدن ما را در طول چند هزار سال در بدنه ی تاریخ تمدن بشر کوبیده اند. اگر این ملت از پس صدها مصیبت و تهاجم و غارت تا کنون سربلند بیرون آمده و هویت خود را حفظ کرده، به این دلیل است که از آبشخور این تمدن بزرگ سیراب شده است.

در روزگار اندوه و ملالت که امروز در عرصه سیاسی و فرهنگی به آن دچاریم، نگرش معنوی به تاریخ و تمدن پرشکوه این جغرافیا، می تواند برکت دل های خسته ی نسل جوان ما باشد. جوانانی که گنج شایگان پدران خود را ندیدند طلب از گمشدگان لب دریا می کنند، و آنچه خود دارند از بیگانه تمنا می کنند. بدیهی است که این همه ستم همه از بیگانه نرفت که نا آگاهان خودی سیه نامه ترند، آن هم در روزگاری که بسیاری از آیین ها و پندهای موجود در فرهنگ شفاهی و کتبی ما می تواند سرلوحه مبارزه با آلودگی و ستیز علیه ستم و نابرابری باشد. در حال حاضر نه تنها توجه دقیق و ژرف به این ارزش های ملی، تاریخی و تمدنی نمی شود، بلکه بیم آن می رود که حتی شایستگی این میراث ها را هم از دست بدهیم.

دکتر عبدالطیف نظری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟