ابوجهل کیست؟

  • انتشار: ۱۵ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 76721

برای این که بدانیم ابوجهل کیست و در اوایل اسلام و زمان پیامبر(ص) چه اقداماتی انجام داده است باید به تاریخ صدر اسلام رجوع کنیم.

ابوجهل فرزند هشام از طایفه قریش بود، پدر او از اشراف مکه به شمار می رفت. او از اشراف قریش و جزء مردان ثروتمندان آن طایفه بود و به تجارت می‌پرداخت.

ابوجهل به زیرکی و درایت مشهور بود و از همین رو در دارالندوه که افراد زیر چهل سال حق عضویت نداشتند در سن سی سالگی عضو شد.

به دلیل اینکه در مکه از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بود و ثروت عظیمی نیز داشت به طمع دستیابی به ریاست مکه افتاده بود.

ابوجهل کیست

دعوت پیامبر از ابوجهل

ابوجهل قصد داشت بر مکه ریاست کند به همین دلیل با وجود این که پیامبر را قبول داشت و مورد تأییدش بود، از پذیرفتن اسلام به دعوت پیامبر خودداری کرد و جزء دشمنان اسلام قرار گرفت.

خودخواهی ابوجهل سبب شد با وجود اینکه پیامبر را فردی راستگو می دانست و هیچ کذبی را در گفتار او راه نمی داد، دعوت او را نپذیرد. او ادعا می کرد که ریاست و نفود باید در دست طایفه بنی قصی باشد.

ابوجهل کسی بود که با علم بر اینکه پیامبر صادق است، از روی دشمنی و عناد به نزاع با او برخاست و در ردیف دشمنانش قرار گرفت.

ابوجهل کیست، اقدامات او کدامند

دانستن این که ابوجهل کیست نمی تواند ماهیت منفور او در تاریخ را نشان دهد. اقداماتی که او بر علیه پیامبر و اسلام انجام داده است بیش از آنچه که باید، مورد نکوهش است.

او تلاش زیادی برای قطع رابطه بنی هاشم و قریش انجام داد، اما این تلاش او به شکست انجامید. ابوجهل بعد از مرگ ابوطالب مانع از جمایت ابولهب از پیامبر شد.

از دیگر اقدامات ابوجهل معاونت در توطئه برای قتل پیامبر گرامی اسلام بود. به دلیل عنادی که با مسلمانان داشت، آنها نیز از ظلم ابوجهل در امان نبودند.

او برادر خود را که به پیامبر ایمان آورده بود و به اسلام گرویده بود را پس از رفتن به مدینه به مکه برگرداند و به زندان فرستاد تا دیگر در پی مسلمانان به مدینه نرود.

ضدیت با اسلام

ابوجهل با اشراف مکه جلسه ای تشکیل دادند که موضوع جلسه دادن وعده های مالی و اجتماعی به پیامبر بود. آنها تصمیم گرفتند پیامبر را با وعده های پول و ریاست از دعوتش به اسلام باز دارند.

آنها از ابوطالب را گفتند که از برادرزاده اش بخواهد تا دست از این راه بردارد و به زندگی عادی خود ادامه دهد، ما او را حمایت می کنیم و هر آنچه بخواهد به او می دهیم.

زمانی که اسلام پا گرفت، ابوجهل برای اینکه از پیشروی آن جلوگیری کند اقدامات زیادی انجام داد. فعالیت های ابوجهل در این زمینه شأن نزول بسیاری از آیات قرآن است.

آزار و اذیت پیامبر

ابوجهل کیست که می تواند این گونه بر مشرکان نفوذ داشته باشد و هر آنچه بخواهد انجام دهد. او همان کسی
است که در مکه از جایگاه اجتماعی و ثروت فراوانی برخوردار است و کسی که این خصوصیات را داشته باشد می تواند هر آنچه بخواهد انجام دهد.

او از جمله کسانی بود که در صدد آزار و اذیت پیامبر گرامی اسلام بود. دو نمونه از آزار و اذیت پیامبر توسط ابوجهل در ادامه این مقاله آورده شده است.

روزی پیامبر گرامی اسلام در نزدیکی کوه صفا نشسته بودند، ابوجهل شروع کرد به آزار ایشان و ناسزا گویی به
پیامبر، این در حالی بود که پیامبر هیچ جوابی به او نمی داد. به راستی ابوجهل کیست که پیامبر بخواهد حتی کلمه ای برای نکوهش رفتار او بیان کند.

خبر به حمزه عموی پیامبر رسید، او به سرعت خود را به ابوجهل رساند، او را در حالی یافت که در جمعی نشسته بود و مجلسی بر قرار بود.

حمزه با همان هیبت و شکوهی که داشت و مردم همیشه از او حساب می بردند، صدا زد ابوجهل کیست که به خود جرأت دهد به برادر زاده من محمد ناسزا بگوید و در پی آزار او باشد.

او که از شکار برگشته بود با کمانی که در دست داشت ضربه ای بر سر او وارد کرد و سرش را شکست.

دیگر بار پیامبر گرامی اسلام به نماز ایستاده بود، در حالی که به سجده می رفت، فردی که از ابوجهل دستور گرفته بود، چیزهایی که لایق خودشان بود را بر سر پیامبر ریخت.

زمانی که پیامبر و مسلمانان به شعب ابی طالب تبعید شده بودند، از جمله کسانی که به قصد آزار بیشتر پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده بودند، مانع از رسیدن کمک به آنها می شد همین ابوجهل بود.

پیامبر گرامی اسلام از این دست آزار و اذیت ها در صدر اسلام بسیار دیدند ولی در مقابل هیچ کدام از آنها پاسخی ندادند و فقط به خداوند از این رفتارها شکایت می کردند.

توطئه بر علیه پیامبر

وقتی مشرکان مکه اعم از ابوجهل و یارانش مشاهده کردند که پیامبر پیشنهاد آنها را که شامل موقعیت اجتماعی و مال و ثروت و مقام بود نمی پذیرد تصمیم گرفتند بر علیه او توطئه ای بچینند.

ابوجهل که لعنت خدا بر او باد، پیشنهاد می کند که هنگامی که پیامبر به نماز ایستاده است، در حالی که به سجده می رود، سنگی بر سر ایشان بکوبند. عملی کردن این تصمیم را نیز خود ابوجهل بر عهده می گیرد.

پیامبر گرامی اسلام به مسجد می روند و ابوجهل نیز عزم خود را جزم کرده تا با کوبیدن سنگی بر سر مبارک ایشان، کار را یک سره کند و خیال خود و مشرکان مکه را برای همیشه راحت نماید.

اما هنگامی که پیامبر را می بیند و می خواهد تصمیم خود را به انجام برساند، ترسی عجیب بر او غلبه می کند که همین ترس باعث می شود که نقشه قتل پیامبر نافرجام بماند.

وقتی که به این نقشه آنها جامه عمل پوشانیده نشد، ابوجهل پیشنهاد می کند تا از هر قبیله فردی را انتخاب کنند و هر کدام از آنها با ضربه ای در قتل پیامبر شریک باشند.

این گونه تمام قبائل دستشان به خون پیامبر آغشته می شود و بنی هاشم نمی توانند با همه این قبایل به جنگ برخیزند و با گرفتن بهای خون پیامبر قائله ختم می شود. این نقشه هم با خواست خدا نافرجام باقی می ماند.

ضدیت با مسلمانان

ابوجهل سرسختانه مانع از این می شد که مردم به پیامبر ایمان بیاورند. آنها را تهدید می کرد، اگر مال و اموالی داشتند به نابود کردن اموالشان آنها را تهدید می نمود.

اگر افرادی که به اسلام گرویده بودند دارای نام و قبیله بودند آنها را به برگشت به آیین پدرانشان دعوت می کرد و با سخنان تأثیر گذار سعی در بد نشان دادن عمل وی می کرد تا او را مجاب کند دست از اسلام بکشد.

اگر هم تازه مسلمان قبیله ای نداشت که از حمایت آن برخوردار شود، با کتک های ابوجهل مواجه می شود. بلال جزء کسانی بود با شکنجه های ابوجهل از بین رفته بود.