آیا لوید آستین در مورد افغانستان واقعیات را خواهد گفت؟

  • انتشار: ۲۰ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 108300

ماندن یا رفتن؟ تصمیم نهایی به طور عمده به لوید آستین، وزیر دفاع امریکا، بستگی دارد، اینکه وی تا چه حد بتواند بر جنگ طلبان کم تجریه کاخ سفید که به باختن جنگ ها به ویژه جنگی که سال های سال طول کشیده حساسیت دارند، فائق آید و بر اسلحه سازانی که ده ها سال از جنگ های طولانی سود برده اند غلبه نماید.

لوید آستین با هر دو مرکز قدرت یک تجربه نزدیک دارد. وی که به نوعی احساس مسئولیت فوری بیشتری دارد پیامدهای خونباری را دیده است. آیا آستین می تواند از تجربیات رهبران انعطاف پذیر که تقلید کنندگان خوبی بودند درس های لازم را بگیرد؟ رهبرانی چون مردان آفریقایی-آمریکایی که به بالاترین درجه موفقیت رسیدند اما اجازه داند که مردان سفید پوست به آنها بگویند که چه کنند و چه نکنند! یا اینکه مثل کالین پاول در عراق و اوباما در افغانستان، آستین نیز جا خواهد زد.

کالین پاول شش هفته قبل از حمله امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و تحت تاثیر دستورالعمل های مقامات سفید پوست کاخ سفید در مورد وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به شورای امنیت سازمان ملل دروغ گفت. رئیس جمهور اوباما یک جنگ شوم در افغانستان را به ارث برد و نشان داد که آدم ساده باوری در دستان جنرالان نظامی امریکا و رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت امریکا، می باشد. رابرت گیتس در سال ۲۰۰۹ نیروهای امریکایی در افغانستان را به ۴۰ هزار افزایش داد.

اصرار به افزایش نیرو

اوباما با بی میلی پذیرفت و تعداد نیروهای امریکایی در افغانستان را به ۳۰ هزار کاهش داد. برخلاف نظر جنرالان نظامی در صحنه جنگ، افزایش نیرو در واشنگتن یک عرف بود. گیتس و یک جریان فکری رسانه ای طرفدار او در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۷ میلادی از اعزام ۲۱ سرباز بیشتر امریکایی به عراق حمایت کردند. دلیل این افزایش نیرو کمک به بوش و چنی برای خروج از شهر بدون باختن جنگ بود. اما قیمت این افزایش نیرو چه بود؟ کشته شدن ۱۰۰۰ سرباز آمریکایی بیشتر.

در جریان کمپاین انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ به اوباما گفته شد اعزام نیروهای بیشتر امریکایی به عراق را موفقیتی مافوق تصور اعلام کند. این اظهار نظر ساده لوحانه اوباما سبب شد هنگام درخواست گیتس و جنرالان نظامی برای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان، نتواند «نه» بگوید و اعزام نیروی بیشتر به افغانستان گزینه ای بی عیب و نقص قلمداد گردد. جو بایدن، معاون رئیس جمهور وقت، اما نسبت به این افزایش نیرو بدبین بود.

اوباما مدعی بود کیتس و دیگر جنرالان نظامی موارد جایگزین معناداری برای افزایش نیرو ارائه نکرده اند. بهترین کاری که اوباما می توانست انجام دهد تشویق گیتس به کنار گذاشتن جنرال مک کریستال بود. فاش شد که جنرال استنلی مک کریستال شخصا اوباما را مسخره می کرده است. جنرال مک کریستال در اوایل سال ۲۰۱۰ میلادی و زمانی که نیروهای تحت امرش توانست طالبان را از سنگر بزرگ این گروه در مارجه بیرون کند، مدعی شد به سرعت نیروهای دولتی افغان را مستقر می کند، اقدام قابل قبول در آن زمان که هرگز اتفاق نیفتاد. اسناد زیادی در مورد دروغ جنرالان امریکا در مورد افغانستان موجود است. (کریگ ویتلاک، خبرنگار واشنگتن پست یک گزارش تحقیقی جالب در این مورد دارد)

عمل برخلاف « کتاب بازی واشنگتن»

اوباما در اوایل سال ۲۰۱۶ میلادی در مصاحبه با جفری گلدبرگ گفت از اینکه علی رغم فشار تقریبا تمام مشاورانش در سپتامبر سال ۲۰۱۳ به سوریه حمله موشکی نکرده به خود افتخار می کند. در این سال جنرالانی چون مک کریستان و دیگر جنگ طلبان بی تجربه در کاخ سفید به اوباما فشار آورده بودند در تلافی حملات شیمیایی بشار اسد در دمشق با موشک های کروز به سوریه حمله کند. اوباما مقاومت در برابر این خواسته مشاوران جنگی اش را با لحنی طنز گونه «مقاومت در برابر کتاب بازی واشنگتن» توصیف می کند. در ۲۰ آگوست سال ۲۰۱۳ برخی گزارش های مشکوک از سوی جنرالان نظامی به اوباما رسید که نشان می داد بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در مناطق نزدیک دمش از سلاح های شیمیایی استفاده کرده است.

آستین: یک وزیر دفاع متفاوت

آستین با بایدن ارتباط شخصی دارد
جنرال آستین و پسر فقید بایدن، بو بایدن، زمانیکه بو در عراق خدمت می کرد با همدیگر در مراسم دینی کاتولیک شرکت کردند. در آن مراسم جنرال آستین احتمالا این طور دعا کرده که «خدایا! برای خارج شدن از جنگ های بی اثر راهی به ما نشان بده!». مشخص نیست جو چقدر از پسرش بو آموخته است اما رئیس جمهور بایدن گفته می شود که تحت تاثیر انعطاف پذیری آستین قرار گرفته است.

برخلاف جنرال پترائوس، جنرال مک کریستال و دیگر جنرالان نظامی برجسته امریکا، آستین از خودنمایی اجتناب می کند. این ویژگی بارز اوست واین ممکن است باعث شود از ایجاد تغییرات سطحی و ساختگی در مورد جنگ دوری کند. از همه مهمتر زمانیکه روبروی دوربین رسانه ها قرار می گیرد، پنهان کاری نمی کند.

به طور مثال وی در مورد هزینه ۵۰۰ هزار دلاری امریکا برای آموزش نیروهای مخالف سوری گفته بود نتیجه این هزینه تنها چهار یا پنج سرباز در میدان جنگ بوده است.
آستین در اوایل جنگ افغانستان به مدت دو سال فرمانده لشکر نه چندان بزرگ پیاده نظام امریکا در افغانستان بود و یک گروه مشترک ترکیبی را فرماندهی می کرد.
آستین برخلاف جیمز ماتیس ژست یک راهب خوش خوان را نمی گیرد. این مقایسه شاید کمی حسودانه باشد. جیمز ماتیس در مورد دنیای خارج از نظامی گری اطلاعات بیشتری دارد.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟