یادداشت/ خلق پسندد یا دل پسندد؟
- انتشار: ۲۶ ثور ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 22533
بدون توجه به این که انسان دین و مذهب را قبول دارد یا ندارد و یا این که درباره جامعه و خانواده چه فکر میکند و چگونه میاندیشد، ناخواسته مجموعهای از قراردادهای اجتماعی وجود دارد که او را پابند آن میکند.
خلاف تصور عامیانه که انسان غربی را موجودی لجام گسیخته میداند، اما در حقیقت غربیها نیز بی مبالات به همان قراردادهای اجتماعی از جمله انتخاب نوع لباس نیستند. اگر در جوامع غربی مذهب و قانون تعیینکننده نوع پوشش نیست اما نباید تصور کرد که غربیها از هیچ معیار و ملاکی در انتخاب پوشش تبعیت نمیکنند.
لباس انسان اعم از شرقی و غربی، نخست تابع فرهنگ جامعه و سپس تابع سلیقه خود اوست. این قانون در زندگی خانوادگی نیز ساری و جاری است. زیاد اتفاق میافتد که عضوی از خانواده برای انتخاب و نوع پوشیدن لباسش، از سایر اعضای خانواده مشورت میگیرد تا در انتخاب خود دچار اشتباه نشود. حتی آیینهای که در اتاق پروف، وجود دارد، همان حکم مشاور را دارد تا به انتخابکننده بگوید که در انتخابش اشتباه نکند.
انسان با لباسی که بر تن دارد، با سایرین سخن میگوید؛ اگر به این سخن گوش دهیم، در زبان بی زبانی به خواستههای درونی او پی خواهیم برد. لباس انسان متناسب با جهانبینی و فرهنگ خانوادگی اوست که جهانبینی و فرهنگ جامعه را نیز متأثر میکند. فلسفه پوشیدن لباس، پوششی برای تن و زینتی برای گوهر انسانی است و در غیرآن، انسان ماکتی برای عرضه و معرفی لباس خواهد بود.
آنچه مدل لباس را تعیین میکند روانشناسی جنسی و امیال درونی انسان است. در حقیقت مبتکران مُدهای تازه همواره در فکر تنظیم نسبت و ارتباط میان برهنگی و پوشیدگی اند تا بتوانند حداکثر جلوه، اشتیاق و جاذبه را در دو جنس مخالف ایجاد کنند.
چقدر کودکانه است که تصور کنیم لباس نقشی در روابط اجتماعی و خانوادگی و همچنین برانگیختن خواستههای درونی ندارد. لباس نمادی از شخصیت انسان است که طرز دوخت و پوشیدن آن، کانال ارتباطی بین او و سایرین به شمار میرود. لباس پوست دوم انسان نیست بلکه نخستین پوسته و محافظ برای حریم خصوصی اوست. لباس را دل میپسندد اما دل نیز تابع قراردادهای اجتماعی است.
محمد مرادی
نظرات(۱ دیدگاه)