چه سرفراز ملتی!؟

  • انتشار: ۲ میزان ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 95039

بیماری زمانی مزمن و کشنده است که قابل تشخیص نباشد یا دست‌کم تشخیص آن مشکل باشد. کرونا جان چیزی در حدود یک میلیون آدم را در جهان گرفت، حدود چهار ماه دنیا را به یک تعطیلی محض برد و هنوز وضعیت نارمل نشده است، تریلیون‌ها دالر به چرخه اقتصاد جهانی ضرر وارد کرد و جهان را به یک بحران عمیق اقتصادی فرو برد. اما خوش‌بختی بشر در برابر کرونا این بود که برای تشخیص و تداوی این مکروب کوچک همه متحد شده‌اند و برخی تلاش می‌کنند پیش‌دستی هم بکنند اگر بتوانند.

ولی بشر دچار بیماری‌های مزمن‌تر و خطرناکتر دیگری نیز است که هرگز به فکر تشخیص و تداوی نبوده است.
تبعیض، عصبیت و نفرت Prejudice بیماری واگیر و جدی بشر در قرن بیست‌و‌یک است. این بیماری در جامعه ما آنقدر شایع است که هیچ کسی از آن در امان نیست.

همین آواخر یک کلیپ کانورسیشن یا گفتگوی دالایی لاما (تنزین گیاتسو) رهبر بوداییان تبت را با یک خبرنگار مکسیکویی دیدم. به باور این رهبر خردمند مذهبی، بشر امروز بیش از هرچیز دیگر به مهر ورزیدن، دست‌گیری، همکاری و عطوفت نیاز دارد. به باور او بشر غیر از این به بیراهه روان است و خود را تباه می‌کند.
عصبیت حالا هرچه باشد، قومی، مذهبی، زبانی، یا سمتی؛ واقعیت این است که نوعی اخلال روانی‌ست و بیماری. چون درست در نقطه مقابل سلامتی، خوبی و فایده قرار دارد. تبعیض تنها بر تبعیض‌شونده نه که بر خود تبعیض‌کننده یا فاعل تبعیض نیز آثار منفی خطرناک به جا می‌گذارد و بدتر اینکه این رفتار بر جامعه و بر کسانیکه در این میان هیج دخل و غرضی ندارد بدترین تاثیر را به جا می‌گذارد.

بنابراین میزان سلامتی آدم‌های دور و اطراف‌تان را از رفتار شان دریابید، به هر پیمانه که این آدم‌ها دچار رفتار تبعیض‌آمیز و فسادآلود باشند، به همان مقدار سلامتی‌شان در مخاطره است و خرد و عقل‌شان دچار سوء عملکرد. در عبارت کوتاه میزان خرد، آگاهی و سلامتی آدم‌ها به طور مستقیم به شاخص‌های عملکردی شان در تناسب وارونه قرار دارد.

هر اندازه عصیبت و فساد در کسی زیاد باشد به همان میزان دچار کم عقلی و بیماری است و به هر مقیاس که این رفتار زشت در کسی کمتر دیده شود، نشان از دور اندیشی و سلامی وی است.

با این حساب، ما در این کشور خدادادی همه بیماریم و ناقص‌العقل و حتا ناقص‌الخلقه. روزانه دراین کشور ده‌ها آدم به کام مرگ می‌روند، چهل سال است خون در این خراب‌آباد جاری است و از کشتن و کشته شدن اصلا سیر نمی‌شویم.

چهار دهه است مهاجرت افغان‌ها ادامه دارد، سال قبل پاکستان چهلمین سال پذیرایی مهاجرت افغان‌ها را درپاکستان جشن رسمی گرفت و عمران خان نخست وزیر آن کشور در آن مراسم صحبت‌های با نیش کنایه‌ای ایراد کرد. تحقیر شده‌ترین مردم جهانیم. دنیا به غم ما گرفتاراست، حالا همه دست را یکی کرده‌اند که ما را به صلح برسانند ولی خود ما هنوز به این باور نرسیده‌ایم که به صلح برسیم، دل ما برای کشتن همدیگر گرم است.
تبعیض و فساد اداری را مسئولیت و رسالت می‌دانیم، پامال کردن حق دیگران و بی‌عدالتی را رستگاری قومی-زبانی خود می‌شماریم. چه سرفراز ملتی؟!

این بیماری در رفتار جمعی ما به صورت واضح قابل مشاهده است و فردیت ما را کاملا بلعیده است. پیروزی قومی خود را در سیمای حق‌تلفی و حتا مرگ دیگران می‌بینیم.

این غیریت‌سازی کشنده آنقدر گسترش و عمق یافته است که قمندان علیه سرباز خود در توطیه است و رئیس و آمر در تلاش خالی کردن زیرپای مامور اداره خود همت تمام می‌گذارد.
با این وصف ما بیش از هرچیزی دیگر به یک روان‌درمان‌گر بزرگ نیاز داریم.

سید امین بهراد

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟