چرا روس ها علاقمند تجزیه افغانستان هستند؟؟؟

  • انتشار: ۴ اسد ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 131952

در این روز ها میشنویم که در چندین جلسه چانه زنی برسر اوکراین سرگی لاوروف مساله تجزیه افغانستان را مطرح نموده است. ‌ درعین زمان از یک تعداد سیاسیون کشور میشنوم که در جلسات اخیر شان با کشور های منطقه مساله تجزیه افغانستان منحیث یک گزینه برایشان مطرح شده است و از انها خواستار نظر شان در این رابطه شده اند. یک تعداد این سیاسیون از من هم خواستند دراینباره نظر خود را برایشان بنویسم. منتها برطبق معمول من چنین مسایل را درقید جلسات خصوصی نمیگذارم و دراولین فرصت به اختیار همه قرار میدهم تا باشد نسل جوان کشور در مسیر حوادث قرار گیرند و مردم تا حد امکان از مسیر تلاطم حوادث بیخبر نمانند.

پس بیایید یک نظر بیاندازیم که کدام کشور ها درکدام مقاطع تاریخ چرا علاقمند تجزیه افغانستان بوده اند. تجزیه افغانستان برای کدام کشور ها یک فرصت به وجود میاورد و برای کدام کشور ها یک چالش؟‌ از همه مهمتر چرا وچگونه مساله تجزیه افغانستان با جدال اوکراین گره میخورد.

این نکته اخر خیلی مهم است خصوصا برای کسانیکه در این روز ها بیشتر برایم کامنت میگذارند که چرا در رابطه به کشور خود نمی نویسید ودر غم اوکراین مانده اید. در این پست کوشش میکنم برایشان توضیح بدهم که چرا اوکراین برای سرنوشت افغانستان مهم است.

بیایید برویم برسر چهار مساله مهم و کلیدی و اما قبل از اینکه این چهار نکته را برایتان شرح کنم میخواهم یک مساله عمده دیگر را برایتان گوشزد کنم که کشور های افغانستان و پاکستان خیلی با سرنوشت مشابه سردچار هستند. این مساله را من قبلا هم طی یک پست مفصل در قبال ریشه های قدرت پشتون های تشریح کرده بودم. کسانی که ان نبشته را تا بحال نخوانده اند بهتر است یک سری به ان بزنند تا ضرورت به تکرار ان نشود.

مهم ترین مساله اینست که تجزیه کشور ها در هر گوشه دنیا و در هر مقطع زمان که رخ داده است خیلی ها بصورت صلح امیز صورت نگرفته است. معمولا این پروسه ها جنگ های خونینی را در پی میداشته باشد که به این حساب تمام کشور های همسایه طبیعتا از چنین یک پروسه یی نگرانی می داشته باشند. اما بصورت اخص تجزیه افغانستان تقریبا بصورت اتوماتیک بحران نهایت سهمگین برای پاکستان ایجاد میکند – اگر به تجزیه ان کشور نه انجامد.

چطور؟

به محض اینکه افغانستان تجزیه گردد مساله ایجاد پشتونستان به شدت مطرح میگردد. حدود ۶۰ میلیون پشتونی که در دو طرف سرحد زندگی میکنند از خیلی سال ها منتظر چنین یک فرصتی هستند. کسانی که سن شان از ۵۰ و ۶۰ فراتر رفته است حتما بیاد دارند که تا ختم حکومت داکتر نجیب در افغانستان مساله ایجاد پشتونستان در اولویت دولت های قبلی افغانستان بوده است. حتی در اغاز حکومت اغای کرزی یک تعداد این مساله را به شدت مطرح کردند اما به دلیل مخالف امریکایی ها جا نیافتاد.

یکی از دلایلی که پاکستان میخواهد همیشه در افغانستان دست بلند داشته باشد اینست که از چنین یک سنارویویی جلوگیری نمایند. روزی که افغانستان تجزیه گردد دیگر پاکستانی ها به مشکل خواهند توانست از ایجاد یک پشتونستان نسبتا بزرگ جلوگیری نمایند. خصوصا وقتی کشور های مانند هند به شدت برای ایجاد ان سرمایه گذاری کند.

حال اگر برویم بر سر چهار مساله کلیدی – بیرون شدن امریکایی ها از افغانستان به شکلی که یک مقدار زیاد مهمات نظامی را برای طالبان گذاشتند روس ها چینی ها هندی ها و حتی ایرانی ها را به شدت نگران ساخته است. دلیل نگرانی شان اینست که طالبان قابل پیش بینی نیستند. درعین زمان که با این کشور ها در تعامل هستند با غربی ها هم مذاکره میکنند و این کشور ها از مذاکرات انها با غربی ها به شدت نگران هستند.

بنا این چهار مساله برایشان خیلی مهم میگردد:

۱. اینکه اگر قرار باشد طالبان در قدرت بمانند روس ها و کشور های اسیای میاینه و ایران به شدت علاقمند ایجاد یک کمربند امنیتی در داخل افغانستان برای کشور های خود شان میشوند. هیچ کشوری در منطقه علاقمند رویارویی با طالبان تا دندان مسلح نیستند. خیلی علاقمند هستند یک تعداد از افغانها را حمایت کنند تا برایشان منحیث یک سپر امنیتی عمل نمایند. ما در گذشته ها دیدیم که مجاهدین منحیث سپر امنیتی برای پاکستان در مقابل روسیه قرار گرفت. بعدا متوجه شدیم که جبهه متحد در دهه ۹۰ منحیث یک سپر امنیتی برای اسیای میانه در مقابل پاکستان قرار گرفت. امروز هم روس ها و ایرانی ها (حتی چینی ها)‌ برای خودشان یک سپر امنیتی در افغانستان ضرورت دارند.

۲. اگر طالبان به همرای پاکستان در محور منافع غربی ها قرار گرفتند و یک پارچه عمل کردند – چیزی که هر روز دارد بیشتر و بیشتر بطرف عملی شدن میرود – در انصورت برای روس ها تجزیه افغانستان کمک میکند که بزرگترین متحد غرب را – یعنی پاکستان را – به شدت به خطر تجزیه و یا بحران های جدی روبرو بسازند – تا مجبور شود از همکاری با غرب دست بکشد.

گرچه یک تعداد تاجیکان افغانستان ممکن از این پالیسی روسیه پذیرایی کنند چون فکر میکنند این بخاطر حمایت تاجیک ها خواهد بود ولی واقعیت اینست که روس ها در غم تاجیک های خود تاجیکستان نیستند چه رسد به اینکه در غم تاجیک های افغانستان بمانند. از لینین و استالین سخنان متعدد بجا مانده است که پیوسته میگفتد در اسیای میانه بالای یگانه مردمی که نباید سرمایگذاری کنیم تاجیک ها هستند. در عوض انها فکر میکردند مردمان ترک تبار بیشتر به درد اهداف بزرگ واستراتیژیک اتحاد جماهیر شوروی میخورند. به هم دلیل هم بود که سرمایگذاری شوروی سابق بالای کشور های ترک تبار ۱۰ ها مراتبه بیشتر از مناطق تاجیک تبار بود (این بحث خودش خیلی وسیع است که در اینجا نمیشود به ان پرداخت). مهم ترین نکته همین است که روس ها تجزیه افغانستان را بخاطر تنبه کردن پاکستان میخواهند تا از همکاری با غرب منصرف اش سازند. در این میان برای روس ها حتی علاقمندی پشتون های افغانستان برای ایجاد یک پشتونستان بزرگ اهمیت ندارد. انها معطوف به اهداف ژیوپالیتیک خودشان هستند.

۳. از نظر منطقی اگر نگاه کنید جنگ اوکراین یکی از دست اورد های جدی اش خالی نمودن ذخایر مهمات نظامی روسیه بوده است. تا جاییکه ارقام و عداد بصورت تایید نشده نشر میگردد روس ها دارند اخرین ذخایر مهمات سقیله خودشانرا که حتی از زمان های اتحاد جماهیر شوروی ذخیره شده بود مورد استفاده قرار میدهند. برای انها خیلی خطر ناک است اگر این ذخایر را مکمل خالی نمایند در حالی که در همسایه گی شان ذخایر بزرگ مهمات برای طالبان تسلیم داده شده است. تصور کنید اگر جنگی بین روس ها و طالبان در بگیرد در حالی که جنگ بین روس ها و اوکراینی ها جریان دارد برای روس ها چه اتفاق خواهد افتاد. حال چون اخبار دقیق را روس ها نمیگذارند به بیرون درز کند ما صرف از روی عملکرد روس ها میتوانیم به حدس و گمان نسبتا منطقی بپردازیم. بطور مثال ما همه میدانیم که اگر روس ها به مشکل مهمات روبرو نمیبودند به هیچ وجه از چینی ها کمک نمیخواستند و به هیچ وجه دست معامله بسوی ایران دراز نمیکردند. با این دو کار روس ها یک مقدار زیاد موقف برتر بودن نظامی خود را در منطقه از دست داده اند اما چون مجبور بودند به این کار تن در دادند. دست انداختن پوتین توسط اردوغان خیلی دلایل بزرگتر دارد وگرنه اردوغان هرگز جرات نمیکردن چنین یک کاری را انجام دهد.

۴. ریس جمهور پوتین مشهور است به سیاست مداری که اگر بداند کاری در مقابل اش انجام خواهد شد منتظر انجام یافتن ان نمیشود و قبل از کنش طرف دست به واکنش میزند. وقتی ببیند که امریکایی ها علاقمند یک جنگ دراز مدت و فرسایشی در اوکراین هستند میداند که به محض خلاص شدن ذخایر مهمات شان بحران های دیگر به سراغ اش خواهد اما. در بین یک درجن از بحران هاییکه منتظر اش است – خطر درگرفتن یک جنگ باطالبان تا دندان مسلح به شدت نگران اش میکند.

بنا اگر زحمات او و ایرانی ها و چینی ها برای برگشتاندن عمران خان به قدرت نتیجه ندهد چاره یی نخواهد داشت به جز اینکه با تجزیه افغانستان پاکستان را با خطر تجزیه مواجه سازد. در این سیاست هندی ها به شدت علاقمند هستند و با روس ها همکاری میکنند. کشور های اسیای میانه همه علاقمند هستند و همکاری میکنند حتی ترکیه همکاری میکند چون منافع ترک ها در اسیای میانه برایشان با اهمیت است. و بالاخره ایران هم علاقمند است که با این پالیسی همکاری کند. دلیل اش اینست که برای همه شان فرصت میدهد تا برای خود کمربند های امنیتی در سرحدات شان ایجاد کنند. همین مساله واخان که در این روز ها داغ شده است میتواند سراغاز بازی جدید در رابطه باشد.

بنا قسمی که میبینیم برای روس ها در این مقطع از زمان تجزیه افغانستان منطقی معلوم میشود دقیق مثلیکه در ماه های قبل از اتفاقات یازدهم سپتامبر امریکایی ها علاقمند تجزیه افغانستان شده بودند. در انوقت پاکستان به شدت منافع امریکایی ها را در دنیا تهدید میکرد و به همین دلیل امریکایی ها علاقمند شده بودند تا با تجزیه افغانستان پاکستان را گوش تاوی بدهند.

به عین شکل وقتی پاکستانی های به همرای امریکایی ها مجاهدین را ایجاد کردند و روس ها را در دهه ۸۰ تهدید کردند – روس ها پالیسی ایجاد پشتونستان را در افغانستان به شدت حمایت میکردند تا پاکستانی ها را تنبیه کرده باشند.

فراموش نکنید هر کشوری که بخواهد پاکستان را گوش تاوی جدی بدهد یکی از مهم ترین کار هایی را که میکنند اینست که مساله تجزیه افغانستان و یا ایجاد پشتونستان را روی دست میگیرند. ما از قبل میدانیم که بلوچ ها و سندی ها مشکلات خودشان را با پنجابی ها دارند و به محض اینکه پشتون ها بخواهند پشتونستان ایجاد کنند پاکستان به سرنوشت بنگلادیش سردچار میشود.

احمد ادریس رحمانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟