هزاره ها شکاف در اتحاد

در شرایطی که افغانستان در آستانه تحول جدید قرار دارد و هر مجموعه سیاسی و قومی خود را برای سهیم ساختن در ساختار قدرت آینده با حضور طالبان آماده می کند، کنشگران هزاره به سوی چندپارگی گام بر می دارند.

در این راستا چند روز پیش، شاهد رسانه ای شدن حزب وحدت نوین بودیم که نشانه ای ظهور پنجمین شاخه ی این حزب در عرصه سیاست هزاره هاست. این وضعیت نشان می دهد که بازی کنشگران هزاره از چهارچوب عقلانی خارج شده و کسانی که این بازی را چیده اند، در طراحی آن بسیار دقیق عمل کرده اند. زیرا حزب ‌وحدت که در زمان امارت اسلامی طالبان یکی از موانع جدی سلطه آنان بر کل قلمرو کشور به شمار می امد، اکنون پنج پاره شده و طالبان این بار این جریان را جدی نخواهند گرفت.

شرایط کنونی، بیانگر فقدان خود آگاهی استراتژیک میان بازیگران نه چندان مطرح هزاره است. تهدیدات آینده و غیبت دیدگاه استراتژیک نزد بزرگان هزاره، جایگاه سیاسی آنان را به مخاطره انداخته است.

فروپاشی نظم درونی حزب وحدت در شرایط حساس فعلی، هزاره ها را در محیطی نا متقارن و سراسر کشمکش کشور، با چالش های چند وجهی مواجه خواهد ساخت. حزب وحدت که زمانی قدرت قابل تامل در عرصه داخلی و مورد توجه بازیگران منطقه ای بود، اینک شکاف در اتحاد را بازگو می کند. بنابراین، جامعه هزاره با وحدت پنج پاره عملا در یک ژئوپلتیک تنش زا قرار گرفته و اگر نخبگان سیاسی، اصحاب خرد و کسانی که دغدغه اقتدار سیاسی مردم خود را دارند، نتوانند فکری برای این چندپارگی ها کنند، هزاره ها دورنمای خوشی را نمی توانند تجربه کنند.

به یاد داشته باشیم که جدال سیاسی و رقابت بر سر قدرت، نباید منافع جمعی ما را مخدوش کند. افزون بر این، دوران قدرت نظم موجود و حاکمیت کنونی در حال سپری شدن است ولی دوران پاسخگویی به مردم به زودی پایان نخواهد یافت.

دکتر عبداللطیف نظری