نیاز اکنون به صدای سوم و اکثریت
- انتشار: ۶ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 96231
اگر زور و خشونت نباشد، بیشتر از ۱۰ فی صد مردم خواهان طالبان نیستند، همینطور اگر امکانات و ملاحظات امنیتی و حکومتی و دست داشتن در فساد نباشد، بیشتر از ۱۰ فی صد مردم خواهان این حکومت با این شکل و شمایلش نیستند. بنابراین تخمین، ما فقط با ۲۰ فی صدی مواجهیم که هواخواه جمهوریت با قرائت رهبران این حکومت و امارت با سازوبرگ طالبان هستند.
وقتی فقط ۲۰ فی صد مردم دل در گِرَوِ این دو شعار و صاحبان این شعارها هستند، بقیه مردم مصروف چه چیزی میباشند، این پرسشی است که مصلحان و متفکران اجتماعی ما را بهشدت آزار میدهند. واقعاً ۸۰ فی صد مردم افغانستان چه میخواهند و چرا در یک سکوت به سر میبرند؟ آیا این سکوت ناشی از جبن و ترس و بزدلی است یا کدام عوامل دیگری دارد؟
مردم افغانستان میدانند که این دو شعار را با این سازوبرگها نمیخواهند، زیرا از دو سوی داستان جفا و فساد بهاندازۀ کافی دیدهاند. هردو سوی، عدالت و توسعۀ انسانی را مدنظر ندارند؛ طالبان با همه ارزشهای ملی و انسانی موجود بیمهرانه برخورد کرده و به عواطف جامعه روزی نیست که حمله نکرده و روان جامعۀ انسانی ساکن در این ملک را جریحهدار ننموده باشد.
جمهوری کنونی متأسفانه چه بپذیریم و چه نپذیریم، در داخل و بیرون از کشور به جمهوری فساد مشهور شده است؛ این فساد روزانه هستی اجتماعی و انسانی سرزمین را به یغما میبرد. اینکه بپردازیم به عوامل که چیست و چه چیزی یا چه کسی مقصر است، اینجا مجالش نیست، اما وضعیت جاری که در ظاهر مهارش به دست این حکومت است، به شدت اسفانگیز و شرمآور است.
اگر یک سروی بسیار ساده صورت گیرد و دقیقاً درد مردم شنیده شود، آنها نه شرایط موجود را میخواهند، نه طالبان را و نه حکومت موجود را، ولی تصور میکنند با حضور قدرتهای خارجی هیچ راه دیگری وجود ندارد و فقط دو گزینه پیش روی دارند، و آیندهی تن دادن به هردو گزینه را ویرانی کشور قلمداد میکنند. مردم به آنچه جریان دارد بیباور شدهاند و در این بیباوری کاملاً حق به جانب بهنظر میرسند.
اما همینکه صحبت را ادامه دهید، در حالی که از همه چیز نا امیدند، به یک گزینه و راه سومی معتقدند، راهی که بتواند مسیرهای مسدود شدۀ پیش رو را باز کند، جمهوریتی که بتواند از دل نیازها و نیز انسانهای عادل و بومی و وطندوست به وجود بیاید، جمهوریتی که امانتدار جامعه باشد و نان و جان جامعه را تضمین کند، عزت از دست رفته را بتواند بازیابی نمایند.
بله مردم جمهوریتی میخواهند که با یک چشم به شهروندان بنگرد و خون و عزت تک تک مردم را محترم بِشمارد. بحث این است که آیا چنین خواستهای انجام شدنی است یا خیر؟ صرف نظر از اینکه چنین خواستی حقیقی و درست است، با مشکلات عدیده و فوقالعاده بزرگی مواجه است. از بسکه بیکارهگی و فساد و جور و جفای طالب و این حکومت زیاد است و حامیان خارجی آنها از فساد و جنایت پشتیبانی میکنند؛ مردم این خواست خویش را غیر ممکن میدانند.
علت اساسی که اصناف اجتماعی و نیروهای ملی و نیز مردم صدا بلند نمیکنند و پشت این خواست خود نمیگردند معلوم است، مردم در معرض تهدید همه جانبه هستند، این تهدید از چندین سوی به سمت آنان روان است. علت دیگر اینکه وقتی میبینند شرایط به شدت وخیم نگه داشته شده و امکانات از آنها سلب گردیده، تحقق خواستشان که همان رفاه، امنیت، استقلال و آزادی در قالب حکومت باشد، ناممکن بهنظر میرسد.
لیکن راه این است که مردم ساکت ننشینند، حرکتهای خودجوش و ملی علیه ترس و وضعیت کنونی باید بهراه اندازند. تا این مبارزه شکل نگیرد هیچ افقی فراروی حال و آیندۀ این سرزمین و ساکنانش قابل طرح و تحلیل بهنظر نمیرسد، همه آگاهان و دلسوزان کشور تنها نسخهای که اکنون پیشنهاد میکنند، احیای مبارزات مدنی برای تحقق خواست اکثریتی است که همیشه تحت شکنجه نگه داشته شده است.
ضیاء صدر
نظرات(۰ دیدگاه)