نوحه حضرت رقیه [صوت و متن روضه بهمراه اشعار نوحه شهادت حضرت رقیه]

  • انتشار: ۲۸ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 78273

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها معمولا در شب سوم ماه محرم در مجالس عزاداری خوانده می شود و حقیقتا از مصیبت های بزرگی است که داغ آن بر خاندان اهل بیت علیهم السلام همواره سنگینی می کرد و امروزه نیز نوحه حضرت رقیه هر چشمی را اشکبار می کند.

در این مطلب از اطلس پلاس مجموعه ای از مقتل و نوحه حضرت رقیه به همراه فایل صوتی روضه و اشعار شهادت ایشان را گردآورده ایم.

مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها

در المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص ۱۳۶-۱۳۷ درباره مقتل و نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها آمده است:

… فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبیک. فرفعته من الطّشت حاضنه له وهی تقول: یا أباه ! مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ یا أبتاه! مَن ذا الذی قطع وریدک؟ یا أبتاه ! مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟ یا أبتاه ! مَن بقی بعدک نرجوه ؟ یا أبتاه ! مَن للیتیمه حتّى تکبر ؟ یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات ؟ یا أبتاه ! مَن للعیون الباکیات ؟ یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات ؟ یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واخیبتنا ! یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واغربتنا ! یا أبتاه ! لیتنی کنت الفدى ، یا أبتاه ! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا . یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبک مخضّباً بالدّماء .ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف , وبکت بُکاءاً شدیداً حتّى غشی علیها ، فلمّا حرّکوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا

ترجمه:
… وقتی سر بریده امام حسین را برای رقیه سلام الله علیها آوردند گفت این سر کیست؟ به او گفتند: سر پدرت حسین است. سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به سینه چسبانید و با گریه های سوزناک خود خطاب به سر چنین گفت: پدر چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟ چه کسی رگ های گردنت را برید؟ پدر چه کسی در خردسالی یتیمم کرد؟ پدر دختر یتیم تو به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بی پوشش چه کنند؟ پدرجان زنان اسیر و سرگردان کجا بروند؟ پدر جان چه کسی چشمان گریان را چاره ساز است؟ پدر جان چه کسی یار و یاور غریبان بی پناه است؟ پدر جان چه کسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه کسی با ماست؟ وای بر ما بعد از تو وای از غریبی! پدر جان کاش فدایت می شدم. پدر جان ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم. پدر جان کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم. سپس لب ها را بر لب های پدرش امام حسین نهاد و چنان گریست که همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حرکت دادند دریافتند که از دنیا رفته است.

اشعار نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها

نوحه حضرت رقیه

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

خبر دارم که مهمان منی امشب پدر جان
ببین ویرانه را با زخم تن کردم چراغان
تو بنشین روبرویم، مپرس از رنگ و رویم
به روی من نیاور، اگر آشفته مویم
تو حق داری آه، که نشناسی‌ام، منم من دختر تو
تو هم حق بده، که نشناسمت، چه آمد بر سر تو…

***

سه غم آمد به جانم هر سه یکبار ای پدر جان
غریبی و اسیری و غم یار ای پدر جان
غریبی و اسیری چاره داره، چاره داره
غم یار و غم یار ای پدر جان
مپرس از روی نیلی، مپرس از جای سیلی
مپرس از گوشواره، نه از این گوش پاره
نظر کن فقط، به این سرخیِ، گُلِ پیراهن من
بیا ای پدر، کنون سر بنه، به روی دامن من

شاعر: محمد مهدی سیار

فایل صوتی نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

نوحه حضرت رقیه
نوحه حضرت رقیه

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

بر جگر هرچند داغ رفتنت را داشتم
کاش حالا لااقل پیراهنت را داشتم
تشنه ی آغوش تو هستم در این شب های سرد 
کاش در آغوش خود عطر تنت را داشتم
لشگری از گرگ را وقتی که دیدم در حرم
بر سر نی انتظار دیدنت را داشتم
من سه ساله بودم اما آرزو کردم که کاش
تاب رویارو شدن با دشمنت را داشتم
تا سرت را در میان طشت دیدم سوختم
کاش بابا طاقت بوسیدنت را داشتم را داشتم

شاعر: احمد علوی

فایل صوتی نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

نوحه حضرت رقیه

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟
سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟

بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی
حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟

از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟
از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟

آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود
قربان قرآن خواندن تو، حنجرت کو؟

لب های من مثـل لبت دارد ترک ها
با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟

کاری ندارم که چه شد موی سر من
اما بگو بـابـای من موی ســرت کو؟

می گفت عمه با عمامه رفته بودی
حـالا بگو عمـامه ی پیغمبــرت کو؟

بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!
من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟

این چند روزه هر کسی سوی من آمد
فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟

بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست
خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟

آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک
حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او)

با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت
می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟

دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد
من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد

(مصطفی هاشمی نسب)

نوحه حضرت رقیه

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها:

دستگیر عالمم اما دو دستم بر سر است
من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است

گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است

شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم
ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است

غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند
هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است

می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار
آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است

یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر
در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است

قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل
از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است

گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود
چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است

وجه تشبیه سر من با سر تو این بود
هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است

(قاسم نعمتی)