نقش اندیشمندان مشرق در رنسانس غرب

  • انتشار: ۲۳ حمل ۱۳۹۶
  • سرویس: دین و اندیشه
  • شناسه مطلب: 20783

دوره رنسانس یا نوزایی و تجدد در غرب، نه تنها کشورهای غربی را متحول کرد بلکه ترکش‌های آن به سراسر جهان رسید و جهانی نو آفرید.

قرن پانزدهم میلادی که با تجربه‌گرایی مغرب‌زمین آغاز شد، گذر بشر از تونل تاریک قرون وسطی و ورود به کلان‌شهر آرزوهای سرکوب شده انسانیت بود. انسان غربی که از قفس تنگ اوهام بیرون آمده بود، در یک خانه‌تکانی ذهنی، بر تفکر رایج کلیسا پا نهاد و نردبانی برای صعود به آسمان ساخت.

به عبارت دیگر؛ رنسانس، جهشی در زندگی اجتماعی انسان غربی بود که یک شبه راه صد ساله پیمود. فیلسوفان غربی نیز به استقبال رنسانس رفتند و جان و جامه عوض کردند. آنان خود را در این عصر، به قیاس‌های برهانی که برخاسته از مخیلات ذهن بشر بود، مقید نمی‌دیدند بلکه خود دست به کار می‌شدند و آنچه را می‌گفتند، با تجربه، ثابت می‌کردند. نوزایی و رنسانس غربی، یک کلمه بود؛ تجربه بود و تجربه.

آنچه که تاکنون گفته اند، همان است که گفته شد. بلی، رنسانس، جهشی در زندگی انسان غربی بود که نه تنها غرب را در نوردید بلکه ذهن انسان شرقی را نیز پالایش کرد و به او جان و جهان‌بینی تازه بخشید. تا اینجا برای تعریف رنسانس که بر ذهن موّاج و تجربه‌گرای انسان غربی سوار شد و خود را به ساحل رساند، خدشه‌ای نیست اما مشکل زمانی به وجود می‌آید که انسان غربی را مبتکر دوره نوزایی بدانیم. البته بدون تعصب باید اعتراف کرد که رنسانس علمی اروپا از بزرگترین تحولات تاریخ علوم است که هم اکنون نیز شاهد دستاوردهای علمی و صنعتی آن هستیم اما آنچه دارای اهمیت است عوامل و اسبابی است که این نهضت را زمینه سازی کرد و موجب پیدایش آن شد. به عبارت دیگر، انکاری بر ذهنیت خلاق انسان غربی نیست اما باید دید که چه محرکی باعث این خلاقیت شد؟

خلاف آنچه تاکنون به ما از تئوری‌محوری حکماء و فیلسوفان اسلامی و مشرق گفته اند، در حقیقت چنین نیست. با توجه به زندگی علمی و سیری گذرا به آثار اندیشمندان مشرق، آن‌ها تنها نظریه‌پرداز نبودند بلکه ضمن اتکا بر معقولات برای رسیدن به حقایق، بر محسوسات و مسموعات نیز برای کشف مجهولات تکیه داشتند. اگر 10 تن از فیلسوفان بزرگ اسلامی را نام ببریم، بدون تردید همه آن‌ها چنان غرق تجربه محسوسات و استقراگرایی بوده اند که بخش حکمت و فلسفه آنان تحت‌الشعاع فعالیت‌های علمی شان قرار گرفته است. به طور مثال: در حال حاضر، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، خیام و زکریای رازی را به عنوان دانشمندان علوم طبیعی می‌شناسیم در حالی که آنان در قدم نخست، یک حکیم و فیلسوف بودند تا یک طبیعی‌دان، پزشک و منجم. با توجه به همین امر، قبل از این که دوره رنسانس در غرب آغاز شود، اندیشمندان مشرق و مسلمان، فلسفه را با تجربه‌گرایی در آمیخته بودند.

نکته‌ای که هدف یادداشت حاضر را تشکیل می‌دهد، یادآوری از رستاخیز ترجمه آثار دانشمندان و فیلسوفان مشرق در غرب است که زمینه را برای دوره نوزایی فراهم کرد.

در قرن‌های ۱۳ و 14 میلادی، نهضت ترجمه کتاب‌های مسلمانان به‌طور گسترده‌ در اروپا پدید آمد. این نهضت از پایه‌های اصلی رنسانس علمی و فکری و عامل اساسی رویکرد اروپاییان به علم و دانش بود. در این دوران، آثار مهمی در پزشکی چون کتاب «طب الملکی» علی بن عباس، «کلیات طب» ابن رشد، «طب منصوری» و «الحاوی» رازی  و «قانون» ابن سینا به عبری و لاتین ترجمه شد.

جالب است که تا سال 1500 میلادی کتاب الحاوی پانزده بار چاپ شد در حالی که طی این مدت کتاب «جالینوس» طبیب مشهور یونانی فقط دو بار در اروپا به چاپ رسید. بزرگترین رساله جراحی اسلامی یعنی کتاب «التصریف» ابوالقاسم زهراوی نیز قبل از آغاز دوره رنسانس در اروپا ترجمه و چاپ شد که خیزش عظیمی در علم جراحی اروپا به وجود آورد.

همچنین آثار دیگری از ابن نفیس در علم تشریح، ابن هیثم در چشم پزشکی، ابن میمون در طب عمومی و کتاب‌هایی در داروشناسی و گیاه شناسی، کمی قبل از آغاز دوره رنسان ترجمه و چاپ شدند.

خوانندگان عزیز برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، به دو کتاب مشهور «مقدمه‌ای بر تاریخ علم، جلد 2 از صفحه 1090 به بعد» و «فرهنگ اسلام در اروپا جلد 2 از صفحه 180 به بعد» مراجعه فرمایند.

البته رستاخیز ترجمه در اروپا تنها به کتاب‌های پزشکی دانشمندان مشرق محدود نماند بلکه در اندک زمانی آثاری با موضوع ریاضیات، نجوم و هندسه نیز ترجمه و چاپ شد که مهمترین آن‌ها جبر و مقابله خوارزمی بود. ترجمه این کتاب، آغازگر علم جبر در اروپا به شمار می‌رود. همچنین ترجمه رساله‌های علمی از سهل بن بشر، ابومعشر بلخی، ثابت بن قره، محمد بن موسی و فرغانی از کارهای ارزشمند در این زمینه بود که اروپا را متحول کرد.

در این زمینه،  ترجمه آثار ابوریحان از جمله شرح او بر «نجوم بتانی» بیشترین تاثیر بر دانشمندان علم نجوم در اروپا چون کپلر، کپرنیک و گالیله گذاشت. ترجمه این آثار در واقع منشا علم نجوم اروپا بود که کارهای ستاره شناسان بزرگ عهد رنسانس براساس این آثار تنظیم می‌شد.

ترجمه جداول الغ بیگ که به زیج الغ بیگی مشهور است نیز تحول شگرفی در نجوم اروپا به وجود آورد. این موضوع در مطلبی تحت عنوان «کشته دست پسر» در همین صفحه مورد بحث قرار گرفت.

سخن آخر این که نهضت ترجمه آثار اندیشمندان مسلمان در اروپا، مقدمه‌ای بر نوزایی در غرب بود منتهی با این تفاوت که ذهن خلاق انسان غربی، به آن پر و بال داد و در قالب و بسته‌بندی جدیدی به جهانیان عرضه کرد.

محمد مرادی

نظرات(۱ دیدگاه)

نظر شما چیست؟