نفوذ خزنده عربستان و آیندۀ افغانستان
- انتشار: ۲۵ سرطان ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 89292
هنوز جای خوشبختی است که حداقل به برکت آزادی بیان مجال آن وجود دارد که در مورد مداخلات کشورهای مغرض در امور کشور ما، برنامهریزیهای آنها، اهداف و مقاصدشان صدا بلند میشود، مخالف صورت میگیرد و نیات اصلی برنامههای آنها چه در قالب کمکهای ظاهراً بشردوستانه و چه شرر دوستانه آنها، حالا چه از طریق دولت و چه به شکل مخفی و استخباراتی برملا میگردد.
به تاریخ ۱۵ سرطان سال جاری سفیر کشور عربستان سعودی خلاف عُرف معمول و عدم ارتباط موضوع ملاقاتش، با فضلهادی مسلمیار رئیس مجلس سنای کشور ملاقات نموده و اعلام کرد که کشورش میخواهد در افغانستان ۱۰۰ مدرسه دینی بسازد، درحالی که مسئله ساخت وساز مدرسه ربطی به رئیس مجلس سنا ندارد، که این خودش جای نگرانی و بحث دیگری دارد، درین جا ما به آن نمیپردازیم.
خوشبختانه این خبر و اقدام عربستان با موج وسیع مخالفت رسانهها و شبکههای اجتماعی داخل و خارج کشور مواجه گردید، تاجائیکه سفیر عربستان ملتفت حساسیت موضوع گردیده و دست وپاچه دوباره اعلان کرد که برنامه ما ساختن مکتب بوده نه مدرسه که رسانهها سهواً آن را ساختن مدرسه نشر کرده اند.
اما باید کمی به عمق مسئله رفت و دید که عربستان در افغانستان چه میخواهد و دنبال چه اهدافیست، چرا علاقمند و عاشق مدرسهسازی است و چرا بیشتر به این امر تآکید و هزینه میکند و به سایر امور انکشافی مورد نیاز مردم ما نمیپردازد.
در دودهه اخیر ما شاهد برپایی و ساخت وساز مدارس پخته و اساسی، مجهز بارنگ و روغن عصری هستیم که درمیان خانههای گِلی و کلبههای فقیرانه مردم ما بخصوص در قریه جات و ولسوالیها خودنمایی میکند. وقتی بپرسید که این مدرسه را کی ساخته و با کدام منابع پولی و بودجه ساخته شده است، خداخیر و برکت دهدش هرکسی که چنین کاری کرده، در جواب میشنوید که فلان حاجی، فلان بی بی حاجی و فلان تجار و فلان شخص نیت بهخیر ازعربستان پول ذکات و صدقهاش را فرستاده و ما این مدرسه را ساختیم و یا اینکه فلان بی بی حاجی نیت و آرزو کرده بود که اگر پولدار شود و پایش به بیتالله شریف برسد آنگاه در قریه خودش یک مدرسه بزرگ اعمار خواهد کرد، شما هم خرسند و مشعوف میشوید و به حق این نیات بخیران سخاوتمند دعای خیر کرده و اگر وقت نماز باشد درهمان مدرسه نماز میگذارید، اما همین دعای شماست چشم شما را کور کرده و بصیرت و درک و نهانبینی تان را نابود میکند، چون پشت پردۀ آرزوی بیبی حاجی و صدقه و ذکات فلان حاجی و فلان کس را دیده نمیتوانید.
ترفند دیگری هم مرسوم است به نام “چنده”. چنده یک صندوق اعانه است که عمدتاً در شاهراهها گذاشته میشود و در روی صندوق نوشته میشود “چنده برای اعمار مدرسه”، که اگر هرکسی احساس دینداری و توان داشته باشد باید یک مقدار پولی به این صندوق بیندازد. پس از مدتی قفل صندوق گشوده شده و میبینند که معجزه شده است یعنی پول یک مدرسه کلان و پختهکاری در بین صندوق جمع شده است حتی افسانه و حکایتهایی وجود دارد که عُمال استخباراتی عربستان دور ازچشم مردم و مدیران صندوق چنده به این صندوق پولهای زیادی داخل کرده تا حین بازکردن صندوق مردم متوجه شوند که در کارخیر چگونه خداوند معجزه کرده و به این پولها برکت انداخته است. درحالی که عقل سالم و بضاعت مردم حکم میکند که محال است مدرسه بزرگ و اساسی توسط اعانه و خیرات ساخته شود.
متاسفانه که در پشت پرده این ساخت وسازهای مدرسه نه حاجیای قرار دارد و نه بیبی حاجیای وجود دارد، چون این استخبارات عربستان سعودی است که زمینه ارسال پول به قریه جات افغانستان را توسط اجنتهای خود فراهم کرده و آن را از طریق گویا ارسال پول ذکات و صدقه خود افغانها پوشش میدهند.
این سوال که چرا عربستان عاشق مدرسهسازی است و به انکشاف و ازدیاد سایر عرصههای مورد نیاز مردم علاقمند نیست سوال مهمی است که باید هرهموطن وطندوست ما در صدد پیداکردن پاسخ درخور به آن باشد.
برخی از تحلیلگران و کسانی که شناخت نزدیک و دقیق از سیاست و دولت عربستان سعودی دارند به این نظر اند که مدرسهسازی بخشی از یک پروژه بزرگ و سازمانیافته کشور عربستان سعودی است که با یک هدف خاص از دهه ۱۹۷۰ به اینسو در کشورهای اسلامی جریان پیدا کرده است، که این هدف عبارت از صدور وهابیت و سلفیگری میباشد که گامهای اولیه این استراتیژی صدور ایدیالوژی وهابی و سلفی توسط شاهان آل سعود در سال ۱۹۶۵ با اعطای بورسیههای تحصیلی رایگان و ساخت وساز مدرسههای دینی آغاز شد.
عربستان میخواهد به وسیله ساخت وساز مدرسه و ایدیولوژی سلفیگری نفوذ خویش را به کشورهای اسلامی بیشتر کرده و گروههای افراطی، رادیکال و جهادی تربیه کند.
نمونه آغاز این نفوذ خطرناک عربستان را میتوان در کشور نایجریا در سال ۱۹۶۵ شاهد بود که نایجریا تازه استقلال خود را از انگلیس گرفته بود و آهسته آهسته مورد هجوم و نفوذ نرم عربستان قرار گرفت.
در زمان جنگ سرد وهجوم شورویها به افغانستان عربستان سعودی به میزبانی و کمک پاکستان نقش اساسی در تآسیس هزاران مدرسه دینی برای مهاجران افغان و کودکان آنها در پاکستان داشت و هنوز هم از این مدارس در پاکستان حمایت میکند.
عربستان در مدارس پاکستان برای مهاجرین افغان درس افراطیت، سلفیگری و دهشتافگنی برعلیه روسها و حکومت تحتحمایه آن تدریس میکرد و از این طریق برای جنگ افغانستان سرباز تولید مینمود.
در شرایط حاضر که ما با یک دولت فاسد، طماع، حریص و دستنگر خارجی مواجه استیم که در بُعد مسئله وفاداری به آرمانهای ملی هم دچار ضعفهای کلانی بوده و تامرز مزدوری به حامیان خارجی خلاف منافع ملی عمل میکند، پس عربستان فرصت را غنیمت دیده و میخواهد که برخی از این برنامههای مدرسهسازی و نفوذ خزنده و خطرناک خودش را از طریق دولت افغانستان رسمی و قانونی نیز انجام بدهد.
سوال این است که سفیر عربستان در کابل چرا به دیدار آقای مسملیار میرود و برنامه ساخت وساز مدارساش را اعلام میکند، آقای سفیر چرا به وزارت حج و اوقاف نمیرود، چرا به وزارت اقتصاد وانکشاف دهات نمیرود و برنامههای خود را با این وزارتخانه ها که مسئول اصلی انکشاف و ساخت و ساز اند در میان نمیگذارد، پس میبینیم، حدس میزنیم و مشکوک میشویم که چرا یک سفیر باید مرجع اصلی را غلط کند، آیا واقعاً غلط کرده است یاعمدی در کاربوده و می دانسته که به جایی برود که آن جا به مثابه عمله فعله کشورش میتواند به کار گرفته شود.
این موضوع بسیار روشن است که درافغانستان هیچکسی مخالف مدرسه نیست، چون میدانند که مدارس دینی یک ضرورت برای جامعه است و از سویی هم امور دینداری ما ایجاب طلاب و علمای واقعی دینی را میکند که محصول تفکر دینی و مصالح ملی خود ما باشد، نصاب و مضمون آموزشی این مدارس افراطیت بدبینی و تضاد میان مذاهب را ترویج و نهادینه نکند، سبب بحران وسو استفاده بیگانگان قرار نگیرد، اما از آنجائیکه به حد کافی کشور عربستان دستش و منابع مالیاش در جنگ افغانستان به شکل مغرضانه و فاجعه باری دخیل میباشد، کسی اعتماد نمیکند مطمئین نیست که ساخت وساز مدرسه به روش عربستان خطری به جامعه ما بار نمیآورد.
هماکنون اکثر مدارس ساخته شده توسط منابع مالی مجهول تحت کنترول دولت نیستند و کسی نمیداند که در آن چه تدریس میگردد و طلاب چگونه تربیت میشوند، اما چیزی معلوم است این است که نصاب درسی آنها مشمول درسها و آموزههای افراطی است و از جامعیت کامل مطابق به نورمهای یک مدرسه عادی برخوردار نیست.
اگر مجال داشته باشید و بتوانید بگونه مثال از نزدیک ذهن یکی از طلبههای
مدرسه کیله گلی و لسوالی دوشی بغلان و یا یکی از طلبههای ولسوالیهای تخار را بخوانید و بدانید که چگونه شکل داده شده است آنوقت است که موی بر بدن تان راست میشود.
ما باید چه کنیم، ما یعنی جوامع مدنی ما، رسانهها، احزاب و نیروهای ملی معتدل اسلامی و دموکرات در برابر چنین یک آفت وارداتی خطرناک هشیار و یکدست باشیم، مخالفت کنیم و به موقع عمل کنیم و تاجایی که لازم باشد دولت افغانستان را تحت فشار قرار دهیم که چشمبسته هرکمکی را قبول نکند تا باشد یک آگاهی گسترده و حساسیت قوی نسبت به کمکهای غرضآلود و نفوذ خطرناک کشورها در امور داخلی ما بوجود آید و به این طریق از منافع ملی ما حفاظت گردد.
قاضی حمیدالله نهضت مل
نظرات(۰ دیدگاه)