ناآرامی های شمال و جنوب کشور؛ علل و پیامدها

  • انتشار: ۲۲ میزان ۱۳۹۴
  • سرویس: تیتر 1سیاست
  • شناسه مطلب: 10682

خبرگزاری اطلس ـ تنها دو هفته پس از ناآرامی های گسترده در شمال افغانستان، موج جدیدی از درگیری ها و پیشروی های نظامی طالبان آغاز گردیده است. اما اینبار این جنگ ها نه در شمال افغانستان که در جنوب، شدت یافته است.

با تصرف ناگهانی و یکباره شهر قندوز، مرکز ولایت قندوز در شمال کشور توسط طالبان که حدود ۱۵ روز قبل روی داد، همه نگاه ها در کشور، به سازماندهی قوی و تشکیلات نظامی منسجم طالبان معطوف شد که پس از چهارده سال حضور هزاران نظامی خارجی و امریکایی، هنوز هم توان پای گذاشتن به یک مرکز ولایت در افغانستان، آن هم کیلومترها دورتر از خاستگاه اصلی خود را دارند.

رئیس جمهور هیئتی را موظف کرده است که مشخص کنند که سقوط قندوز، به دلیل ضعف نیروهای امنیتی در دفاع از این شهر صورت گرفته یا دست های پشت پرده ای برای سقوط این شهر، در کار بوده است.

دقیقا در شرایطی که این گروه حقیقت یاب معرفی شده و کار خود را آغاز کرده است، اتفاقاتی مشابه آنچه در قندوز روی داد و البته این بار در ابعادی کوچکتر، در جنوب افغانستان در حال روی دادن است.

قندهار، ولایتی که تقریبا همه ساکنان آن را قوم پشتون تشکیل می دهند و مرکز اصلی قدرت طالبان در سالهای حاکمیت شان بر افغانستان به حساب می آمد، اینبار صحنه تاخت و تاز جدی طالبان واقع شده است.

براساس گزارش های منابع خبری، تقریبا از ابتدای هفته جاری تا کنون، در چندین منطقه از این ولایت درگیری های شدیدی میان قوای دولتی و طالبان در حال انجام است.

طالبان مدعی شده اند که ساختمان اصلی اداره امنیت ولسوالی غورک در ولایت قندهار را در اختیار گرفته اند و سخنگوی والی قندهار نیز تایید کرده که چهار مرکز نظامی دولتی، در این شهر به دست طالبان افتاده است.

این در حالیست که روز گذشته معصوم استانکزی، سرپرست وزارت دفاع هم از درگیری های شدید میان طالبان و نیروهای دولتی در ولسوالی شورابک قندهار یاد کرده و گفته بود که حدود ۲۵۰ طالب افغانستانی و پاکستانی در این شهر کشته شده اند.

علاوه بر درگیری های فوق، صبح دیروز، یک عامل انتخاری هم خود را در میان نیروهای پلیس در ولسوالی میوند استان قندهار منفجر کرد.

همه این اتفاقات گویای این است که سرزمینی که خاستگاه اصلی نیروهای طالبان و زادگاه رهبر پیشین و فعلی طالبان به شمار می رود، آبستن اتفاقات بیشتری در سایه تحرکات نظامی طالبان خواهد بود.

موسی اسکزی نماینده مردم قندهار در مجلس سنا نیز هرچند که وضعیت مرکز ولایت قندهار را آرام و امن گزارش کرد، اما به طور ضمنی، تلاشهای طالبان در بر هم زدن وضعیت امنیتی ولایت قندهار را تایید کرد.

علاه بر قندهار، مناطق دیگری در جنوب کشور نیز طی روزهای گذشته، صحنه تاخت و تاز گسترده طالبان بوده است. بر اساس اطلاعات میدانی به دست آمده، شهر غزنی مرکز ولایت غزنی که از مهمترین شهرهای نزدیک به پایتخت است، طی سه روز گذشته، هدف حملات گسترده طالبان واقع شده است.

بر اساس گفته مقامات محلی، طالبان از سه محور به شهر غزنی که در مسیر شاهراه کابل هرات نیز قرار دارد حمله کرده اند.

سخنگوی وزارت داخله مدعی شده که این حملات دفع شده اند، اما شاهدان عینی می گویند که هنوز هم، درگیری های شدیدی میان نیروهای دولتی و طالبان در ورودی های شهر غزنی در جریان است و به همین دلیل، طی سه روز گذشته و تا همین لحظه، شاهراه کابل ـ هرات مسدود شده و هیچ خودرویی، امکان تردد در این مسیر را ندارد.

این اتفاقات در حالی روی داده است که بخش عمده ای از نیروهای آمریکایی و انگلیسی طی چهارده سال گذشته، در جنوب کشور پایگاه های متعددی داشته و به صورت متمرکز، در کنترل امنیت این بخش از افغانستان تلاش کرده اند و هم اکنون نیز، مدعی هستند که این پایگاه های فعال می باشند.

اینک سوال اصلی این است که علیرغم وجود بخش عمده ای از نیروهای آمریکایی و انگلیسی در جنوب افغانستان و نیز اهمیت بسیار زیاد ولایت قندهار و شهر غزنی برای دولت مرکزی که موجب شده تا تمرکز زیادی برای حفظ امنیت آن داشته باشد، چه عواملی زمینه ساز قدرت یافتن طالبان و ایجاد درگیری تا سرحد امکان سقوط برخی از ولسوالی ها و یا حتی شهر بسیار مهمی همچون غزنی گردد؟

صاحبنظران و تحلیلگران داخلی مسائل افغانستان معتقدند که دو عامل عمده در این رابطه حائز اهمیت است.

اولین نکته این است که مطابق برنامه ریزی های پیشین، تا پایان سال ۲۰۱۵، بخش عمده ای از نیروهای خارجی و به ویژه نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان می بایست خاک کشور را ترک کنند.

اما ترک افغانستان توسط این نیروها، بر خلاف منافعی است که کشورهای غربی از حضورشان در منطقه برای خود تصویر کرده اند.

از این رو، کشور های خارجی حاضر در افغانستان و مشخصا نیروهای امریکایی، علاقمندند تا بهانه ای برای حضور بخش بیشتری از نیروهای خود در افغانستان بیابند و گسترده تر شدن نا امنی ها و فزونی یافتن قدرت طالبان به عنوان یک تهدید، می تواند یک عامل و بهانه خوب برای این کار تلقی شود.

برخی از آگاهان معتقدند که اساساً نیروهای غربی و آمریکایی، نه تنها از سقوط شهرهای مهمی چون قندوز یا غزنی و گسترده شدن جنگ ها در جنوب افغانستان ناراضی نیستند که با توسل به شیوه های گوناگون، به طالبان کمک می کنند تا به موفقیت های بیشتری دست یابند.

این عده می گویند که اطلاعات گسترده ای از استقرار حدود یک هزار نیروی طالبان در داخل شهر کابل به منظور به هم ریختن اوضاع امنیتی پایتخت نیز دارند و این اتفاق در حالی روی می دهد که نیروهای خارجی و نیروهای امنیتی خود افغانستان، بی اطلاع از این رویداد نیستند.

نکته دوم این است که تعدادی از سران دولت نیز که علاقمند به تداوم حضور نیروهای خارجی در افغانستان هستند و منافعی برای آنها در این مساله قابل تصور هست نیز به ایجاد نا امنی و قدرت گرفتن طالبان در برخی مناطق کمک می کنند تا بهانه لازم و بسترهای تداوم این حضور را فراهم آورند.

هیئت حقیقت یابی که رئیس جمهور برای یافتن چرایی سقوط قندوز به دست طالبان مامور به کار کرده نیز در حقیقت به دنبال همین مطلب خواهد بود که آیا برخی از مقامات دولتی، برنامه ریزی تعمدانه ای برای سقوط قندوز و گسترش درگیری ها به استان های پلخمری، فاریاب و بادغیس داشته اند یا خیر؟

چیزی که به گمان عامه مردم افغانستان، هرگز جوابی برای آن پیدا نخواهد شد، چرا که اعضای هیات حقیقت یاب، خود از کسانی هستند که برای ماندن خارجی ها در افغانستان، تلاش و برنامه ریزی می کنند.

با این وصف، اگر بپذیریم که نیروهای خارجی، متمایل به قدرت یافتن طالبان و گسترش درگیری ها میان نیروهای دولتی با این گروه هستند و بپذیریم که افرادی در داخل حکومت نیز، طرفدار این وضعیت بوده و به آن دامن می زنند، باید انتظار گسترش درگیری به مناطق مهمتری از جمله کابل پایتخت افغانستان را داشته باشیم.

اگر پیشروی های سریع طالبان در مناطق مختلف شمال و جنوب، فاقد پشتوانه های لازم حمایتی توسط برخی عناصر داخلی و خارجی باشد، به صورت طبیعی باید به سرعت سرکوب شده و اوضاع این کشور به حالت عادی برگردد.

 

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟