معضلات تاریخی نه با یک عامل پدید می‌آید و نه یک شبه تثبیت می‌شود

  • انتشار: ۲ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109047
افغانستان

معضل مردم مظلوم بهسود، نه تنها معضل تاریخی و تکرار تاریخ مردم شیعه و هزاره بلکه معضل تاریخی و تکرار تاریخ همه‌ی اقوام همیشه محروم است.

در یک کشوری قبیلوی که خبری از روابط انسانی نیست و دارای روابط گرگ و میش است و در عین حال سران اقوام همیشه محروم از تاریخشان عبرت نگیرند، وضع همین است؛ مثلا:

وقتی شهید مسعود، شهید مزاری و بقیه‌ی سران اقوام همیشه محروم در دهه‌ی هفتاد به جای تمثیل درد مشترک اقوام محروم و دفاع از مردمشان به رقابت قدرت می‌پردازند، معلوم است که معضل امروز بهسود و شمال رخ می‌دهد!

وقتی رهبر یک قوم شعار می‌دهد که در افغانستان شعار مذهبی و عملکرد نژادی است و خودش عملا با همان نژاد پرستان مورد اشاره خود همسو شده مردمش را به توپ و تانک می‌بندد، معلوم است که جز تکرار فاجعه چیزی نصیب این مردم نمی‌شود!

وقتی رهبر یک قوم به خاطر رقابت درونی همه‌ی عزت و شرف مردمش را دو دستی به وارثین عبدالرحمن تقدیم نموده در خط مقدم جبهه‌های غرب کابل می‌آورد، معلوم است که چه معضلی در انتظار آن قوم است!

وقتی مردم همان قوم به جای عبرت از خطاهای سران و نقد آن‌ها، همواره درپی توجیه اعمال سران و قدیس ساختنشان باشند، معلوم است که چه وضعی دارند و تغییر نمی‌خواهند!

وقتی سران یک قوم باز هر از چندگاهی به خاطر رقابت درونی، به همان گرگان تاریخی دلخوش نموده پناه می‌برند، معلوم است که نه عبرتی درکار است و نه منافع مردم؛ بلکه آنچه مهم است قدرت شخصی است و بس!

خلاصه معضل امروز مردم مظلوم بهسود نه با یک عامل پدید آمده است، نه یک شبه تثبیت شده است و نه با صرف شعار و بیانیه حل می‌گردد و نه تنها معضل تاریخی و تکرار مظلومیت مردم شیعه و هزاره می‌باشد بلکه معضل تاریخی و تکرار مظلومیت همه‌ی اقوام همیشه محروم است که عوامل متعدد دارد و بخشی از عوامل فجایعی از این دست، سران گذشته و امروز اقوام همیشه محروم و اعمال آن‌ها است و نیز قدیس سازی و قهرمان تراشی بی‌خود این اقوام.

محمد امین احسانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟