محورهای چهارگانه پیش ‌برنده اختلافات ترکیه و عربستان

  • انتشار: ۱۰ سرطان ۱۳۹۶
  • سرویس: دسته بندی نشده
  • شناسه مطلب: 25935

بعد ازروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 روابط کشورهای عربستان و ترکیه همواره دچار فراز و نشیب‌ هایی بوده است. به عبارت بهتر این روابط نوسانی میان همگرایی و واگرایی بوده و هرگز نتوانسته است به روابط مستحکمی میان طرفین منجر شود. در واقع تعارضات اساسی میان آنکارا و ریاض وجود دارد که الگوی رقیب را در روابط آنها حاکم ساخته است. با نظر به این ملاحظات می‌ توان مهم‌ ترین ابعاد پیشبرنده در اختلافات ریاض با آنکارا را در سال‌ های بعد از 2002 در قالب چند محور ذیل مورد خوانش و بررسی قرار داد.

1- تعارض هویتی در سیاست خارجی

یکی از بهترین الگوها برای تحلیل روابط ترکیه و عربستان رویکرد سازه‌ انگاری است که به رابطه میان هویت و سیاست خارجی نظر دارد. به عبارتی هویت‌ ها تعیین کننده منافع سیاست خارجی دولت ها هستند و منافع چراغ راهنمای سیاست خارجی کشورها, ترکیه یک هویت چند بعدی برای خود قائل است، یک بعد اروپایی، یک بعد ترکی و یک بعد اسلامی که بعد از روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه نسبت به گذشته برجسته ‌تر شده است. در بعدی دیگر، ترکیه از اسلام معتدل از نوع اخوان المسلمین دفاع می ‌کند و به ‌عبارتی این جریان را نمایندگی می‌کند. این موضوع کاملا در تضاد با هویت مذهبی و عربی عربستان قرار دارد. سعودی‌ ها با تبلیغ وهابیت و رهبری جهان عرب، اساسا خود را از نظر جهان ‌بینی نسبت به اجتماع، سیاست و مذهب در تضاد با ترک‌ ها می‌ دانند.

2- رقابت بر سر رهبری جهان اسلام

میلیون ‌ها مسلمان در عربستان و ترکیه زندگی می‌ کنند که اکثر آنها سنی مذهب هستند؛ اما این پرسش مطرح است که چرا با وجود حکومت‌ های که در دنیای اهل تسنن داعیه ‌دار هستند، هرگز همگرایی‌ های مثبتی در قالب ساختارها و نهادهای جدید برای تقویت اتحاد میان مسلمانان در این دو کشور و حتی منطقه صورت نمی‌ گیرد؟ بدون شک یکی از دلایل اصلی، تعارضات و رقابت سیاسی میان طرفین است. طی سالهای اخیر همواره این تصور وجود داشته است که ترکیه به دنبال احیای عثمانی گرایی و رهبری جهان اسلام بوده است, تا عمق تاریخی و فرهنگی خود را احیا کند. ترکیه داعیه دار الگوی تمدن نوین اسلامی است به نحوی که خود را الگوی ایده آل برای کشورهای اسلامی معرفی می کند. عربستان نیز در مقابل تلاش دارد تا با گسترش اسلام سلفی در آسیا و آفریقا، قرائت خود از اسلام را به مسلمانان در تمامی کشورهای عربی و اسلامی القا کند. مسئله دیگر به تقابل ترکی_عربی باز می گردد. به عبارتی ترکیه با تقویت سازه‌های هویتی ترکی تلاش دارد تا خود را وارث امپراطوری عثمانی نشان دهد و در مقابل عربستان خود را رهبر دنیای عرب می داند و همین مسئله می تواند منافع طرف مقابل را به عنوان یک رقیب تحدید نماید.

به طور کلی بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت توسعه، ترکیه تلاش داشت تا به یک بازیگر برتر منطقه ‌ای در معادلات سیاسی و اقتصادی تبدیل شود. به عبارتی اهداف راهبردی ترکیه به نحوی تعیین شده بود که ترکیه تا سال 2023 در منطقه به عنوان بازیگر تاثیر گذار شناخته شود. از طرف دیگر نوعثمان گرایی با تاکید بر تعدیل گرایشات سکولاریستی، به دنبال سیاست خارجی فعال تر و درقالب قدرت نرم در زمینه نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ترکیه در کشورهای سابق امپراطوری عثمانی است. عربستان که خود را پیشرو دنیای عرب  و ام القری اسلامی می‌ داند این مسئله را بر نمی ‌تابد.

3- تنش در ارتباط با تحولات منطقه غرب آسیا در سال‌ های بعد از 2011

بعد از تحولات غرب آسیا در سال 2011 روابط ریاض-آنکارا تلاطم های بیشتری را نیز تجربه کرد. طی شش سال اخیر ترکیه تغییرات معنایی را در تعریف هویت ملی به وجود آورد. به عبارتی بر اساس بعد اسلامی هویت خود، با جهان عرب همزاد پنداری دارد از این روی سعی کرد, تا در جریان این تحولات نقش فعال و موثری را ایفا نماید. به عبارتی ترکیه تلاش داشت مدل ترکی تحت حکومت عدالت و توسعه را به عنوان نمونه ای موفق از ترکیب اسلام، دموکراسی و اقتصاد کارا نشان دهد  تا آنجا که انقلابیون مصر را به اتخاذ الگویی مشابه ترکیه ترغیب می کرد. این مسئله به شدت مورد اعتراض عربستان قرار گرفت. از این روی یکی دیگر از زمینه های تعارض ترکیه و عربستان به حمایت آنکارا از اخوان باز می گردد. حمایت اردوغان از انقلابیون مصر، علاوه بر اینکه می‌ توانست ساختارهای سنتی سیاسی همچون عربستان را به چالش بکشد، بلکه نقش عربستان در تحولات منطقه را به حاشیه می راند. در واقع رویکرد میانه‌ رو اخوان المسلمین که مورد حمایت ترکیه است در تقابل با رویکرد سلفی عربستان قرار دارد چراکه اشاعه تفکرات اخوانی می تواند عربستان را به حاشیه براند.

در این میان دو اتفاق صورت گرفت که تعارضات روابط ترکیه و عربستان در قبال مصر را کاهش داد. مرگ ملک عبدالله و کودتای السیسی در مصر. سازه ‌انگاران معتقدند که سیاست ‌گزاران عامل مهمی در روابط و سیاست خارجی کشورها هستند
, چراکه  بر اساس هویت متمایز خود که بر اساس محیط داخلی آنهاست دست به اقدام می زنند. با مرگ ملک عبدالله که مواضع تندی را در قبال ترکیه بعد از انقلاب مصر اتخاذ کرده بود و بعد از روی کارآمدن سلمان که درزمان ولیعهدی سفرهایی به ترکیه داشت، این مواضع تعدیل شد. از سوی دیگر سیاست ترکیه با سقوط مرسی در قبال مصر از هم فروپاشید.

4- اختلاف در نوع نگاه به کردهای سوریه

ریاض و آنکارا هر دو خود را بازیگران بزرگ منطقه ای و در عین حال رقیب یکدیگرمی دانند، اما اشتراکاتی همچون کنارگذاشتن اسد در آینده سیاسی سوریه دارند. اما آیا این اشتراک مواضع در مورد آینده سوریه بعد از اسد نیز باقی خواهد ماند؟ مسئله دیگر به اختلافات دو طرف در قبال کردها باز می گردد. هرچند که عربستان بر حمایت از کردها  به عنوان عاملی تسهیل ‌گر در تجزیه سوریه می داند اما ترکیه مستقیما کردهای شمال سوریه را مورد حمله قرار داد.

در مجموع می ‌توان اظهار داشت اختلافات اساسی در میان ترکیه و عربستان همواره وجود داشته است و همگرایی ها بیشتر در حوزه تحولات میدانی منطقه غرب آسیا بوده است, که بهترین نمونه آن را می‌ توان در قبال تحولات سوریه یافت. بنابراین می‌ توان گفت با وجود گام ‌هایی که برای تفاهم آنکارا و ریاض طی سالهای اخیر برداشته شده است، اما زمینه‌های تعارض و رقابت آنها بسیار عمیق است. همچنین بحران اخیر قطر نیز نشان داد که این تعارضات روند افزایشی نیز دارد.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟