متن دعای عدیله به همراه ترجمه و صوت؛ دعای عدیله حاوی چه نکاتی است؟

  • انتشار: ۲۳ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 77647

متن دعای عدیله همواره مورد توجه علما و بزرگان ما بوده و توجه خاصی به آن داشته اند. مکتب شیعه به لطف هدایت ها و سخنان ارزشمند ائمه علیهم السلام و همچنین ادعیه وارده از این حضرات، غنی ترین و پر محتوا ترین مکتب جهان به شمار می رود. در این میان، هیچ مکتبی در دنیا به اندازه تشیع به دعا نپرداخته است؛ متن دعای عدیله که محور این مقاله است نیز همانند دیگر دعاهای پر محتوای اهل بیت علیهم السلام مملو از نکات ناب و شیرین است که به جان و روان آدمی صفا می بخشد.

متن دعای عدیله

دعای عدیله حاوی چه نکاتی است؟

متن دعای عدیله در بر دارنده یک دوره از عقاید شیعیان می باشد. در این دعای شریف، ما عقاید خود را به خداوند متعال عرضه کرده و آنها را در پیشگاه خداوند به امانت می گذاریم و از حضرت حق درخواست می کنیم تا به هنگام جان دادن این عقاید را به ما بازگرداند و ما را با اعتقاداتی سالم از دنیا خارج کند.

کلمه «عدیله» به معنای بازگشت از حق به باطل است و منظور از آن این است که شیطان در هنگام جان دادن انسان ها تمام تلاش و همت خود را به کار می بندد تا عقاید حقه و درست او را از وی سلب کرده و شخص محتضر خدای ناکرده با اعتقادات نادرست از دنیا برود؛ لذا این دعا برای حفظ ایمان و اعتقادات راستین می باشد تا انسان با عقایدی درست و سالم دنیا را ترک کند.

به همین خاطر است که سفارش شده متن دعای عدیله بر بالین شخص محتضر خوانده شود؛ مخصوصا اگر شخصی که در حال رفتن از دنیا است بتواند دعای عدیله را زمزمه کند بسیار مفید خواهد بود.

خواندن متن دعای عدیله زمان مشخص و خاصی ندارد و در تمام طول عمر می توان آن را خواند و از آنجا که متن دعای عدیله حاوی یک دوره از آموزه های اعتقادی است می بایست در زمان های مختلف قرائت گردد تا محتوای آن در عمق جان خواننده نفوذ و رسوخ کند.

برخی از بزرگان و علما از جمله حاجی نوری اعتقاد دارند که متن دعای عدیله توسط معصومین علیهم السلام وارد نشده و نوشته برخی علما می باشد اما در هر صورت خواندن آن بسیار مفید و بجا است و خالی از لطف نیست.

صوت دعای عدیله

متن دعای عدیله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ، لا إِلَهَ إِلّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ، إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ الْعَاصِی الْمُحْتَاجُ الْحَقِیرُ، أَشْهَدُ لِمُنْعِمِی وَ خَالِقِی وَ رَازِقِی وَ مُکْرِمِی کَمَا شَهِدَ لِذَاتِهِ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبَادِهِ بِأَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ، ذُو النِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الْکَرَمِ وَ الامْتِنَانِ، قَادِرٌ أَزَلِیٌّ، عَالِمٌ أَبَدِیٌّ، حَیٌّ أَحَدِیٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِیٌّ، سَمِیعٌ بَصِیرٌ

خدا برپا دارنده عدل و داد گواهی داد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواه اند که معبودی جز او نیست هم او که عزّتمند و حکمت مدار است، همانا دین راستین نزد خدا اسلام است، و من بنده ناتوان گنهکار نافرمان نیازمند ناچیز تو، گواهی می دهم به نعمت دهنده و آفریننده و روزی بخش و اکرام کننده خویش، چنان که خود گواهی داد بر یگانگی ذاتش، و هم گواهی دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اینکه معبودی جز او نیست، هم او که صاحب نعمت ها و احسان و کرم و بخشش است، آن توانای بی ابتدا، دانای بی انتها، زنده یکتا، موجود همیشگی، شنوای بینا

مُرِیدٌ کَارِهٌ، مُدْرِکٌ صَمَدِیٌّ، یَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفَاتِ وَ هُوَ عَلَى مَا هُوَ عَلَیْهِ فِی عِزِّ صِفَاتِهِ، کَانَ قَوِیّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَهِ وَ الْقُوَّهِ، وَ کَانَ عَلِیماً قَبْلَ إِیجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّهِ، لَمْ یَزَلْ سُلْطَاناً إِذْ لا مَمْلَکَهَ وَ لا مَالَ، وَ لَمْ یَزَلْ سُبْحَاناً عَلَى جَمِیعِ الْأَحْوَالِ، وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِی أَزَلِ الْآزَالِ، وَ بَقَاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَیْرِ انْتِقَالٍ وَ لا زَوَالٍ، غَنِیٌّ فِی الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِی الْبَاطِنِ وَ الظَّاهِرِ، لا جَوْرَ فِی قَضِیَّتِهِ، وَ لا مَیْلَ فِی مَشِیَّتِهِ، وَ لا ظُلْمَ فِی تَقْدِیرِهِ، وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُکُومَتِهِ، وَ لا مَلْجَأَ مِنْ سَطَوَاتِهِ، وَ لا مَنْجَى مِنْ نَقِمَاتِهِ

خواهان ناخواه، دریابنده بی نیازی، که او شایسته این صفات است و او در پرده عزّ صفات خویش آنگونه است که تنها خود داند، توانا بود پیش از پیدایش توانایی و نیرو، دانا بود پیش از آفریدن دانش و آفرینش، همواره پادشاه بود آنگاه که نه کشوری بود و نه مالی، و همیشه منزّه بود در همه حال، وجودش پیش از پیش بود در آغاز محض، و بقایش بعد از بعد است بدون جابجایی و دگرگونی، توانگر است در آغاز و انجام، بی نیاز است در باطن و ظاهر، در داوری اش ستمی نیست، و در اراده اش انحرافی وجود ندارد، و در تقدیرش بیدادی به چشم نمی خورد، و از حکومتش راه گریزی نیست، و از شدّت خشمش پناهگاهی وجود ندارد، و از انتقامش راه نجاتی نمی باشد

سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَ لا یَفُوتُهُ أَحَدٌ إِذَا طَلَبَهُ، أَزَاحَ الْعِلَلَ فِی التَّکْلِیفِ، وَ سَوَّى التَّوْفِیقَ بَیْنَ الضَّعِیفِ وَ الشَّرِیفِ، مَکَّنَ أَدَاءَ الْمَأْمُورِ، وَ سَهَّلَ سَبِیلَ اجْتِنَابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ یُکَلِّفِ الطَّاعَهَ إِلّا دُونَ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَهِ، سُبْحَانَهُ مَا أَبْیَنَ کَرَمَهُ، وَ أَعْلَى شَأْنَهُ، سُبْحَانَهُ مَا أَجَلَّ نَیْلَهُ، وَ أَعْظَمَ إِحْسَانَهُ، بَعَثَ الْأَنْبِیَاءَ لِیُبَیِّنَ عَدْلَهُ، وَ نَصَبَ الْأَوْصِیَاءَ لَیُظْهِرَ طَوْلَهُ وَ فَضْلَهُ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أُمَّهِ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ، وَ خَیْرِ الْأَوْلِیَاءِ، وَ أَفْضَلِ الْأَصْفِیَاءِ، وَ أَعْلَى الْأَزْکِیَاءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ

حمتش بر خشمش پیشی گرفت، آن را که بخواهد از چنگش نرهد، موانع تکلیف را برطرف ساخته، و توفیق را یکسان قرار داده است بین ناتوان و شریف، ممکن نمود ادای وظیفه را، و راه دوری جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تکلیف ننمود جز به کمتر از ظرفیت و طاقت، منزّه است او، چه آشکار است کرمش، و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطایش، و چه بزرگ است احسانش، پیامبران را برانگیخت تا دادگری اش را بیان کنند، و جانشینان آنان را بگماشت تا نمایان سازد عطای بی حد و فضلش را، و ما را از امت سرور انبیاء و بهترین اولیاء و برترین برگزیده ها و والاترین پاکان محمّد، (درود خدا بر او و خاندانش) قرار داد

آمَنَّا بِهِ وَ بِمَا دَعَانَا إِلَیْهِ، وَ بِالْقُرْآنِ الَّذِی أَنْزَلَهُ عَلَیْهِ، وَ بِوَصِیِّهِ الَّذِی نَصَبَهُ یَوْمَ الْغَدِیرِ، وَ أَشَارَ بِقَوْلِهِ هَذَا عَلِیٌّ إِلَیْهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ الْأَبْرَارَ وَ الْخُلَفَاءَ الْأَخْیَارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتَارِ، عَلِیٌّ قَامِعُ الْکُفَّارِ، وَ مِنْ بَعْدِهِ سَیِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضَاهِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ، ثُمَّ الْعَابِدُ عَلِیٌّ، ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرٌ

به او ایمان آوردیم و به آنچه ما را بسوی آن دعوت کرد، و به قرآنی که خدا بر او نازل نمود، و به جانشینش که در روز غدیر معین کرد، و با گفته اش به او اشاره نمود و فرمود: «این علی است» و شهادت می دهم که امامان نیکو کردار و جانشینان نیکوکار پس از رسول برگزیده خدا، علی سرکوبگر کافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علی، سپس برادرش نواده پیامبر، پیرو رضای خدا: حسین، سپس عبادت کننده علی، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر

مَّ الْکَاظِمُ مُوسَى، ثُمَّ الرِّضَا عَلِیٌّ، ثُمَّ التَّقِیُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِیُّ عَلِیٌّ، ثُمَّ الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّهُ الْخَلَفُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِیُّ، الْمُرْجَى الَّذِی بِبَقَائِهِ بَقِیَتِ الدُّنْیَا، وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى، وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ، وَ بِهِ یَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً

سپس کاظم موسی، سپس رضا علی، سپس تقی محمّد، سپس نقی علی، سپس زکی عسکری حسن، سپس حجّت، جانشین بر حق، قائم منتظر مهدی، آن امیدبخشی که به بقایش دنیا باقیست، و از برکتش بندگان روزی یافته اند، و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است، و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر می کند، پس از آنکه از ستم و بیداد پر شده

وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَقْوَالَهُمْ حُجَّهٌ، وَ امْتِثَالَهُمْ فَرِیضَهٌ، وَ طَاعَتَهُمْ مَفْرُوضَهٌ، وَ مَوَدَّتَهُمْ لازِمَهٌ مَقْضِیَّهٌ، وَ الاقْتِدَاءَ بِهِمْ مُنْجِیَهٌ، وَ مُخَالَفَتَهُمْ مُرْدِیَهٌ، وَ هُمْ سَادَاتُ أَهْلِ الْجَنَّهِ أَجْمَعِینَ، وَ شُفَعَاءُ یَوْمِ الدِّینِ، وَ أَئِمَّهُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْیَقِینِ، وَ أَفْضَلُ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَ مُسَاءَلَهَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَ الْبَعْثَ حَقٌّ، وَ النُّشُورَ حَقٌّ، وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ، وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ، وَ الْحِسَابَ حَقٌّ، وَ الْکِتَابَ حَقٌّ، وَ الْجَنَّهَ حَقٌّ، وَ النَّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیهَا، وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ

و شهادت می دهم که گفتار آنان حجّت، و پیروی از آنان واجب، و اطاعتشان بایسته، و دوستی با آنان لازم و حتم، و اقتدای به آنان نجات بخش، و مخالفتشان سرنگون کننده است، و ایشان سروران همه اهل بهشت، و شفیعان روز جزا، و امامان اهل زمین بطور یقین، و برترین جانشینان پسندیده هستند، و شهادت می دهم که مرگ حق است، و سؤال قبر و برانگیخته شدن حق، و ورود خلایق به محشر و صراط و میزان و حساب حق، و کتاب و بهشت و جهنم همه و همه بر حق است، و ساعت موعود آمدنی است، هیچ تردیدی در آن نیست، و اینکه خدا آنان که در قبرها هستند را برخواهد انگیخت

اللَّهُمَّ فَضْلُکَ رَجَائِی، وَ کَرَمُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَمَلِی، لا عَمَلَ لِی أَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّهَ، وَ لا طَاعَهَ لِی أَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوَانَ، إِلا أَنِّی اعْتَقَدْتُ تَوْحِیدَکَ وَ عَدْلَکَ، وَ ارْتَجَیْتُ إِحْسَانَکَ وَ فَضْلَکَ، وَ تَشَفَّعْتُ إِلَیْکَ بِالنَّبِیِّ وَ آلِهِ مِنْ أَحِبَّتِکَ، وَ أَنْتَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ، وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً کَثِیراً، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، اللَّهُمَّ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، إِنِّی أَوْدَعْتُکَ یَقِینِی هَذَا، وَ ثَبَاتَ دِینِی، وَ أَنْتَ خَیْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ الْوَدَائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَیَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِی، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

خدایا! بخششت امید من، و کرم و رحمتت آرزوی من است، عملی که به آن سزاوار بهشت باشم ندارم، و طاعتی که به آن شایسته خشنودی ات گردم در پرونده ام نیست، جز اینکه یگانگی و دادگری ات را باور دارم، و به احسان و فضلت دل بستم، و از محبوبانت؛ پیامبر و خاندانش را در بارگاه تو شفیع آوردم، و تو کریم ترین کریمانی، و مهربان ترین مهربانانی، و درود خدا بر پیامبرمان محمّد و همه خاندانش، آن پاکان و پاکیزگان، و سلام بسیار او بر آنان باد، و جنبش و نیرویی نیست جز به عنایت خدای والای بزرگ، خدایا! ای مهربان ترین مهربانان، این یقین و استواری در دینم را به تو سپردم و تو بهترین امانتداری، چه تو خود ما را به حفظ امانت ها فرمان دادی، پس این امانت مرا گاه فرارسیدن مرگم به من برگردان، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان

مؤلف گوید: در دعاهاى روایت شده چنین آمده:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَدِیلَهِ عِنْدَ الْمَوْتِ

خدایا من از عدیله به هنگام مرگ به تو پناه می آورم

و عدیله به هنگام مرگ یعنى عدول کردن از حق به سوی باطل به گاه جان دادن، و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مى شود و او را وسوسه کرده و نسبت به باورهاى دینى به شک مى اندازد، تا جایى که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول ، به خدا پناه برده شده.
و جناب فخر المحققین رحمه اللّه چنین فرموده: هرکه می خواهد از این وسوسه هاى به هنگام مرگ در امان باشد، دلایل ایمان و اصول پنجگانه را با برهان هاى قطعى و صفاى باطن، در ضمیرش حاضر نموده و آنها را به حق تعالى بسپارد که هنگام مرگ به او بازگرداند، بدینسان که پس از اظهار عقاید بر حق بگوید:

اللَّهُمَّ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، إِنِّی قَدْ أَوْدَعْتُکَ یَقِینِی هَذَا، وَ ثَبَاتَ دِینِی، وَ أَنْتَ خَیْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ الْوَدَائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَیَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِ

خدایا! ای مهربان ترین مهربانان، همانا من این یقین و استواری دینم را به تو سپردم، و تو بهترین امانتدار هستی، چه تو خود ما را به حفظ امانت ها فرمان دادی، پس آن را به گاه فرارسیدن مرگم به من بازگردان