عوامل شکست جمهوریت در افغانستان

  • انتشار: ۲۶ اسد ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 132377
ارگ ریاست جمهوری افغانستان

سال گذشته در چنین روزهایی گروه طالبان پس از ۲۰ سال جنگ و گریز چریکی، سرانجام وارد کابل شد و به عمر جمهوریت مهر پایان زد. پیروزی یک گروه بدوی و بی‌سواد و دور از زندگی شهری بر حکومتی که ادّعا می‌کرد حمایت جامعه جهانی را با خود دارد، اردوی ۳۰۰ هزار نفری و امکانات فراوان داشت، پرسش‌هایی زیادی را به میان آورده است؛ عوامل شکست حکومت جمهوری و پیروزی طالبان چه بود؟
شکست جمهوریت در افغانستان پدیده‌ای پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است. ما در این نوشته علل و عوامل شکست جمهوریت را کوتاه و فهرست‌وار بیان می‌کنیم.
۱- پیروزی خشونت بدوی بر مدنیت شهری؛ پیروزی طالبان درواقع پیروزی نیروهای خشن بدوی بر نیروهای نرم و مدنی شهری بود. شهرنشینان آسایش و آرامش دارند و در ناز و نعمت و تجمّل‌ غرق می‌شوند؛ سلاح و روحیه جنگی را به دور می‌اندازند و دفاع در برابر تهاجم دشمنان را به حکومت وامی‌گذارند؛ ولی بدوی‌ها سختی‌دیده و قوی و محکم هستند و انگیزه‌های بسیار برای پیروزی و به دست‌آوردن زندگی و آسایش دارند.
۲- پیروزی تعصّب؛ تعصّب شدید مذهبی، قومی و زبانی، به جنگ‌جویان انگیزه چند برابر می‌دهد. افراد متعصّب تا حدّی کور می‌شوند و برای رسیدن به اهداف خود با چشم و گوش بسته می‌جنگند و از فرماندهان خود فرمان می‌برند. هرچه نیروها و جنگ‌جویان بی‌سوادتر، بدوی‌تر و دورتر از آبادی و مدنیت باشند تعصّب افزون‌تری خواهند داشت.
نیروهای بی‌سواد بدوی را آسان‌تر می‌توان شست‌وشوی مغزی داد و مغزشان را از باورهای خرافی پر و برای جنگ و انتحار آماده کرد. آن‌ها قدرت تفکّر و تحلیل مسایل را ندارند و به آسانی تحت تأثیر القائات دیگران قرار می‌گیرند و کورکورانه باورهای سخیف را می‌پذیرند.
۳- گسترش استبداد؛ رهبران جمهوری، خودرأی و مستبد شده به مردم پشت کرده بودند. قدرت جمهوری در دست سه نفر متمرکز شده بود؛ غنی، محب و اتمر. حکومتی که رهبرانش در فساد و بی‌بندوباری غرق ‌شوند، نیروهای درجه دو و سه نیز انگیزه‌های مثبت خود را از دست می‌دهند و به فساد و خیانت روی می‌آورند. در نتیجه پایه‌های اصلی حکومت می‌پوسد و فرومی‌ریزد.
۴- اختاپوس فساد؛ حکومت جمهوری و نهادهای مربوط به آن آلوده به فساد گسترده اقتصادی، سیاسی و اخلاقی شده بودند. پول‌های کلانی از درآمدهای کشور و کمک‌های بیرونی به نام چند نفر در بانک‌های جهانی ذخیره می‌شد؛ در حالی که بیکاری و فقر به صورت وسیع دامن گسترده بود.
۵- اختلاف؛ در هرشکستی جای پای اختلاف به عنوان یک عامل مهم دیده می‌شود و در هر پیروزی عامل اتّحاد نیروها حضور دارد. نهادها و رهبران جمهوری در اختلافات و کشمکش‌های میان خود غرق بودند. در حالی‌که طرف مقابل با انگیزه‌های قوی و اتحاد نیروها از فرصت استفاده کرده به پیروزی رسیدند.
با بررسی وضعیت جمهوری سه نفره اشرف غنی، به این نتیجه می‌رسیم که فساد، تعصّبات قومی و مذهبی، استبداد، وابستگی به بیگانگان و فاصله‌گرفتن از مردم، جمهوری افغانستان را از درون پوسانده بود و منتظر لگدی بود که ویران شود و چنین هم شد.

سید اسحاق شجاعی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟