عالی جنابان هُرهُری مذهب

  • انتشار: ۲۷ جدی ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 104541

با یک رویکرد تیپولوژیک (سنخ شناسانه) میتوان خیلی از کنشگران سیاسی-فرهنگی جامعه ما را ذیل یک خصوصیت مشترک مقوله بندی گرد. با مسمی ترین اسمی را که میتوان روی این مقوله گذاشت، همانا هُرهُری گری یا هُرهُری مذهبی این جماعت محنت زا و ملالت خیز است. هُرهُری مذهب، انسانی است دارای اعتقاد متزلزل و نظام ارزشی رنگ باخته و فاقد مبانی اطمینان بخش. هُرهُری مذهب به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز بی اعتقاد هم نیست. یک ادم التقاطی است و همه چیز برایش علی السویه است. هُرهُری مذهب نان به نرخ روز میخورد، خودش باشد و خرش از پل بگذرد دیگر بود و نبود پل برایش بی معناست. هُرهُری مذهب، خودش را عالی جناب و دارای شخصیت گرانمایه می پندارد، اما فی الواقع شخصیت او عاری از هرنوع خصیصه است. او هم به مسجد میرود و هم به میخانه ولی نه خلسۀ باده گساری را تجربه کرده است و نه معنویت محراب را.

اصطلاح “هُرهُری مذهب” را برای نخستین بار جلال آل احمد در کتاب بحث برانگیزش “غرب زده گی” در توصیف روشنفکران غرب زده ای زمان خودش بکار برد. لیک، مصادق عینی و بارز این اصطلاح، بیش از آنکه در زمان آل احمد تجسد پیدا کند، در تاریخ اکنون جامعه ما برجسته تر و واضح تر گشته است. عده کثیری از عالی جنابان جامعه ما از محتوای پلی فرنیک (چند پاره گی) شخصیت شان به شدت رنج می برند. هویت چهل پاره و اندیشه پریشان این هُرهُری مذهبان موجب شده است که به پیمانه وسیعی گرفتار “از جا کنده گی هویتی” گردیده و امکان تعلق داشتن به هرنوع مشروعیتی را از کف بنهند. این جماعت از جا کنده شده، به سان برگ خزانی میمانند که آب و باد آنها را به سادگی در مسیر خود شان به حرکت در می اورند. نه شنا کردن خلاف رود را بلدند و نه مقاومت کردن و واکنش نشان دادن خلاف جهت باد را. و اگر هم خلاف رود شنا کنند آب را گل آلود می سازند، و اگر خلاف جهت باد واکنش نشان دهند آب دهن می ریزانند که به صورت خودشان واپس زده میشود. هُرهُری مذهبان جامعه ما نه به درد لشکر اهورامزدا میخورند و نه هم کاری را برای اهریمنان انجام میدهند، حال آنکه عضوی هردو جناح هستند. نه به سنت وفادار مانده اند و نه هم از مدرنیته چیزی نصیب شان شده است، با آنکه در دفتر کار شان یک مدرنیست تمام عیار و در محیط خانواده شان یک سنت گرای سراپا قرص اند. این جماعت نه به ارگ اقتدا می کنند و نه به شورای کویته، در حالیکه در نماز ظهر پشت سر رئیس جمهور غنی و در نماز عصر پشت سر ملا هیبت الله ایستاد می شوند. نه جموریت میخواهند ونه امارت و نه هم طرح بدیل ارائه می کنند، و از طرفی هم خود شان را متخصصان نظام سازی در دنیا معرفی می کنند. هُرهُری مذهبان، با یکدست شعله در منجنیق قومیت می اندازند وبا دست دیگرسنگ ملی گرایی را به سینه می کویند، در حالیکه هم از قوم و هم از ملت متنفرند.

هُرهُری مذهبان جامعه ما ویژگی دیگری نیز دارند، این جماعت فرومایه مثل آب زیر کاه هم هست. اینها با هیچ چیزی مخالفت نمی کنند، به راحتی از لابه لای موانع رد میشوند، میدانند که جذبه قدرت به کدام سمت است و چگونه وبه چه کسی اقتدا کنند. به همین دلیل در همه جا حضور دارند و مثل علف هرز در هرجایی می رویند. زود تعامل می کنند و به سادگی مطیع و منقاد جریان های غالب قرار می گیرند. ولی از آنجائیکه مسلک هُرهُری دارند، نمیتوانند اعتماد کامل ارباب شان را کسب و مقبول درگاه قدرت واقع شوند. به تعبیر زیکمونت باومن، این جماعت در نزد ارباب قدرت حکم “کاندوم” را دارد. یعنی از یکطرف برای رفع یک نیاز فوری وجود آنها را یک ضرورت می پندارد، و از سویی هم خودش را با آن راحت احساس نکرده از آن تنفر پیدا می کند. با یک نگاه اجمالی به مناسبات قدرت در جامعه ما به خوبی معلوم می گردد که هُرهُری مذهبان چگونه نقش کاندوم را ایفا کرده اند.

عالی جنابان هُرهُری مذهب در جامعه ما یک ویژگی دیگری نیز دارند و آن اینکه، ازشها در وجود آنها استحاله پیدا می کنند. محتوای پلی فرنیک شخصیت آنها محل تجمع ارزشهای متضاد اند و این ارزش های متضاد به جای آنکه عامل تنش های خلاق در اندیشه آنها شوند یکدیگر را به لجن می کشند و در نهایت خنثی می کنند. خلاصه وجود آنها محل تاثیر ارزشهای متضاد است که در نتیجه تلاقی با یکدیگر ویژگی های مثبت شان را از دست داده تنها جنبه های منفی و زیانبار آنها جذب و باز تولید میشوند. اینجاست که دین را با خشونت، سیاست را با پوپولیسم، دموکراسی را با هنجار گسیختگی و نهایتآ الماس را با خرمهره اشتباه میگیرند.
گسترش دامنه هُرهُری مذهبی در جامعه ما باعث شده است که اندک کنشگران سیاسی-فرهنگی ما به مبناهای ارزشی مستحکم تری پای بند بمانند. خیلی ها از ارزش تهی شده اند، و حتا در نزد آنها ضد ارزش تبدیل به ارزش شده است. این از جا کندگی ارزشی و هویتی آنها را تا سطح موجودات بیولوژیک تنزل داده است که تنها تابع عزیره صیانت از نفس و پیروی منافع فردی شان باشند.

عبدالصمد مشتاق

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟