طالبان با هزاره‌ها تعامل و دوستی نمی‌کنند

  • انتشار: ۶ قوس ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 124478
طالبان

طالبان اگر با هر قومی صلح کنند، با هر گروهی تعامل کنند، و با هر جناحی دوستی کنند، با هزاره‌ها نمی‌کنند. اگر چنین بود، عبدالعلی مزاری را نمی‌کشتند و گوش و بینی‌اش را نمی‌بریدند، یا با مجسمه و عکس او بی‌حرمتی نمی‌کردند؛ قتل‌عام های یکاولنگ، دره‌صوف و مزار را انجام نمی‌دادند؛ گلوی تبسم را نمی‌بریدند؛ در مسجد، مکتب و دانشگاه هزاره‌ها را نسل‌کشی نمی‌کردند؛ مسافران هزاره ‌را در «شاهرا‌ه‌های مرگ» سلاخی و تیرباران نمی‌کردند؛ مجسمه‌های غول‌پیکر بودا را (به جرم مرتبط بودن با فرهنگ هزاره‌ها) نابود نمی‌کردند؛ هزاره‌های مزار، دایکندی، هلمند و قندهار را به زور از خانه‌های شان نمی‌راندند؛ و…

هیچ کسی منکر تعامل نیست، اما تعامل با چاپلوسی و نوکری فرق دارد. تعامل زمانی صورت می‌گیرد که دو طرف در موضع برابر و یک‌سان قرار داشته باشند. نه کم و نه زیاد. اما آنچه را که مولوی جعفر انجام می‌دهد، تملق و چاپلوسی محض است. آن‌هم در برابر کسانی که در خون‌ریزی هزاره‌ها شهره‌ی دنیا هستند و کشتار و نسل‌کشی هزاره‌ها از افتخارات تاریخی شان به شمار می‌رود. چه کسی می‌تواند پرونده‌ی ناتمام جنایات طالبان علیه هزاره‌ها را نادیده بگیرد و برایش سرود «توجیه و تعامل» بسراید؟ آدم باید خیلی ابله و فرومایه باشد که تبعیض، کوچ اجباری، کشتار و توحش باطلان را نادیده بگیرد و توجیه کند.

مولوی جعفر که اکنون در نقش یک امارتی مخلص ظاهر شده است، فکر می‌کند که با حاکمیت گروه تروریستی طالبان، مدینه‌ی فاضله احیا شده است و همه چیز گل و گلزار است. هزاره‌ها تجربه‌ی تعامل با قدرت را داشته‌اند. معاونت سرور دانش و کریم خلیلی از نمونه‌های آشکار آن است. آن روزها اگر از اعمال مغرضانه‌ و تبعیض‌آمیز حکومت فراری بابا صحبت می‌کردیم،‌ کندک «توجیه‌المسایل» با چماق «ضرورت تعامل با قدرت» بر سر ما می‌کوبیدند. حالا هم همان‌گونه است. هزاره‌های هم‌سو با امارتی‌ها با عنوان «فراری» می‌خواهند ما را از اظهار نظر بر سرنوشت جمعی باز دارند. اما فراموش نکنیم که تعامل با (پابوسی) چنین گروهی حتا اگر خیلی واقع‌بینانه هم ببینیم، عجولانه و مبتنی بر غرض و مرض شخصی است.

علی فکوری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟