شوروی و کارمل و غنی و امریکا

  • انتشار: ۲۴ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 108562

طالبان انتخابات را یک ریسک می داند، هند باید از خواست دموکراتیک غنی حمایت کند
ورود به موضوع طالبان و سروکار داشتن با این گروه به طور رسمی یک استراتژی پرهزینه است. هند اما همواره از مخالفین و شورشیان خواسته است در انتخابات در محدوده خودش شرکت کنند.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، در نامه اش به اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان، می نویسد:«باید برای شما، آقای رئیس جمهور، روشن کنم همان طور که پروسه دیپلماسی ما در واشنگتن ادامه می یابد، ایالات متحده امریکا هنوز هیچ گزینه ای را غیرممکن ندانسته است.»
بلینکن در نامه اش ادامه می دهد:«در حال بررسی خروج کامل نیروهایمان از افغانستان تا اول ماه می هستیم.» عصبانیت در لحن بلینکن غیرقابل تصور است. پیام به حکومت افغانستان روشن است: از پروسه صلح با طالبان حمایت کن یا جا را برای کسی دیگری باز کن تا این کار را بکند.

نامه بلینکن به غنی خیلی با پیام میخائیل گورباچوف به ببرک کارمل، رئیس جمهور وقت مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، متفاوت نیست. در تابستان ۱۹۸۶ میلادی، وقتی کمیته سیاسی حزب کمونیست روسیه تصمیم گرفت برنامه خروج کامل نظامی از افغانستان را طرح ریزی کند، گروباچوف به کارمل گفت:«اگر می خواهی نجات یابی، می بایست پایگاه های اجتماعی رژیم خود را گسترده تر کنی، سوسیالیزم را کنار نهی و قدرت را تقسیم کنی!» چند ماه بعد، برنامه خروج نیروهای نظامی از افغانستان کامل شد و کارمل چون مقاومت نمود کنار گذاشته شد.

بن بست امریکا-افغانستان

نمی خواهیم بگوییم غنی نیز به همان روشی که کارمل از سوی اتحاد جماهیر شوروی سابق کنار گذاشته شد، توسط امریکا کنار گذاشته می شود. برای دولت بایدن موثر بودن دموکراسی یک ماموریت محسوب می شود و غنی نیز به هر صورت از راه انتخابات به قدرت رسیده است. افغانستان به طور بالقوه تنها الزام سیاسی ست که یک تداوم پیوسته بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا و دولت کنونی جو بایدن را شاهد بوده است. زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان در دوران ترامپ و دولت کنونی بایدن، همچنان به عنوان یک پل بین دو ریاست جمهوری، خدمت می کند. زلمی خلیلزاد که در کابل به «زل طوفان» معروف است در مارچ ۲۰۲۰ پیشنهاد تشکیل دولت موقت با مشارکت طالبان را داد.
همان طور که پیش بینی می شد، غنی و دیگر مقامات ارشد دولت افغانستان این پیشنهاد خلیلزاد را رد کردند. رئیس جمهور غنی در صحن پارلمان افغانستان که توسط هند ساخته شد با عصبانیت گفت قدرت سیاسی در افغانستان دروازه دارد. غنی پس از ملاقات با زلمی خلیلزاد تاکید کرد کلید ورود رأی مردم افغانستان است.

بدون شک طی هفته ها و ماه های اخیر برنامه های جزئی تست خواهند شد. چه از راه دموکراسی و چه از کانال نامزدی اجباری، انتظار می رود مقامات طالبان در آینده ای نزدیک در چوکی های پارلمان افغانستان که در سال ۲۰۱۵ میلادی توسط نارندا مودی نخست وزیر هند افتتاح شد، تکیه بزنند. واقعا گزینه خود یا حتی نزدیک به خوب دیگری وجود ندارد.

یک صندلی پشت میز. برای چه؟

برای هند، مدیریت ناامنی کنونی و پیشرو و تداوم درجاتی از تاثیر در کابل مهم تر است. ایالات متحده امریکا در این راستا یک نقش حیاتی بازی کرده و با وارد کردن هند در کنفرانس شبه کنفرانس بن در ترکیه، یک صندلی در بخش مهم میز مذاکره صلح افغانستان به دهلی نو داده است.

بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، در نامه اش به رئیس جمهور غنی به صراحت اعلام کرده با همکاری سازمان ملل و وزرای خارجه کشورهای روسیه، چین، پاکستان، ایران، هند و ایالات متحده امریکا می بایست یک کنفرانس با هدف یافتن دیدگاهی واحد برای صلح افغانستان دایر گردد.

بخشی از گروه بندی بین المللی بودن خبری عالی می باشد. به همین نسبت باید روشن شود احتمال موفقیت یک دیدگاه واحد موثر در آوردن صلح خیلی کم است. برای بسیاری در کابل، پروسه صلح با محوریت سازمان ملل یادآور روزهای توافق ژنو در سال ۱۹۸۸ میلادی می باشد، توافقی که تنها درجه ای از مشروعیت به خروج نیروهای ارتش سرخ از افغانستان در سال ۱۹۸۹ را به دنبال داشت اما افغانستان را در یک جنگ داخلی که تاکنون ادامه دارد فرو برد. دیپلمات ها و مقامات هندی که در کابل کار می کنند سیاست الاکلنگی منافع امریکا در قبال هند که بین همکاری و انزوا در تناوب بوده است را شاهد بوده اند. شکی نیست که هند باید با امریکا کار کند آن هم به بهترین شیوه ای که می تواند. در افغانستان اما هند باید راه خود را حفظ کند: فراهم سازی کمک های نظامی بیشتر به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، آموزش مستقیم و افزایش ظرفیت های استخباراتی افغانستان و ادامه حمایت از پروژه های توسعه یی و زیرساختی در افغانستان.

این اهداف با روش هایی که در ده سال گذشته نیروهای تحت رهبری امریکا استفاده کرده اند حفظ نخواهد شد. اینکه بسیاری از این اهداف توسط نیروهای رقیب در افغانستان تسریع می شود یک شانس خوب است. اما بدون شک کشورهایی مثل چین، پاکستان و ایالات متحده امریکا حین ساخت اجماع برای یک دیدگاه واحد جهت صلح در افغانستان نقش کمی به هند خواهند داد.

هند و معمای طالبان

هند همواره به افغانستان متعهد بوده است و کمک های این کشور به افغانستان عنوان «سازنده» را برای دهلی نو از سوی شهروندان افغان به همراه داشته است. اگرچه پاکستان همواره تلاش کرده است مناسبات و همبستگی های سیاسی و روحی و روانی بین افغانستان و هند را به بیراهه بکشاند.

در بدترین حالت سرمایه گذاری های هند ممکن است هیچ نتیجه ای ندهد. در حالت میانه، اما می تواند نقش هند در رهبری منتخب افغانستان را نشان دهد و دموکراسی را تقویت کند.
بحث این نیست که هند دستخوش نوسانات بادهای نابخردانه دموکراسی باشد. مسأله بیشتر اهمیت شهره بودن در دموکراسی و منافع شخصی ست. سرمایه گذاری در توسعه افغانستان باید با حضور فعال رهبران طالبان صورت گیرد. این مساله در میان دیپلمات ها و مقامات دهلی نو یک بحث ساده نبوده است. بررسی های هند در گفت و گو با دشمن ساده تر است. به دلیل اجبار یا اختیار، رهبران سرشناس طالبان تحت سلطه و منت پاکستان است. این یک حقیقت است اما اهمیتی ندارد. طالبان یک واقعیتی ست که به روشنی نمی تواند کنار گذاشته شود.
به طور رسمی درگیر طالبان شدن یک استراتژی پرهزینه است. باید اعتراف کرد تضعیف صلاحیت های کسیکه انتخابات را برنده شده یک ریسک است. هند اما مدت زیادی ست که از شورشیان و مخالفان خواسته است در انتخابات در چارچوب خودش شرکت کند. حمایت از خواست مشابه رئیس جمهور غنی از طالبان ریسکی ست که هند باید به جان بخرد.

در مجموع باید گفت کسب چوکی در میز مذاکره صلح در مورد افغانستان موضوع مهمی ست. همکاری نزدیک تر با امریکا خوشایند است. در پایان اما باید گفت آنچه مهم است بازطراحی روش هند در افغانستان است، کشوری که در سال ۱۹۵۰ میلادی با آن پیمان دوستی امضاء کرد.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟