سکوت نابجای احمد مسعود درباره پاکستان

  • انتشار: ۲۵ سرطان ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 131706

مصاحبه دو روز قبل احمد مسعود با تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی، به طور کلی در حد مواضعی که اعلان کرد، قابل قبول و رضایتبخش بود. اما در عین حال، احمد مسعود یک نکته بسیار کلیدی و مهم را ناگفته و مسکوت گذاشت که اگر عامدانه باشد، به نظرم اشتباه است. آن نکته، نقش پاکستان در قضایای افغانستان و رابطه حکومت این کشور با طالبان و در نتیجه استراتژی جبهه مقاومت ملی در تعامل و ارتباط با پاکستان است.

احمد مسعود در سرتاسر مصاحبه با ذکر مثالهایی از اتفاقات ۱۱ ماه گذشته، تاکید کرد که طالبان نه تنها ناتوان از حکومت کردن هستند، بلکه انگیزه و اراده‌ای هم برای حل کردن این مشکل خود از طریق پذیرش خواستهای اولیه مردم و یا تفاهم با مخالفین خود ندارند. این پدیده در نوع خود جالب، بر برخی آگاهان حتی قبل از تسلیم دهی کابل به طالبان پوشیده نبود و اکنون با تجربه یک سال گذشته، برای اکثر مردم و ناظران مسایل افغانستان باید آشکار شده باشد. اما مهمتر از خود این پدیده، دلیل و چرایی آن است. چرا طالبان و سران شان هیچ اقدامی برای تقویت توانمندی خود در حکومتداری ندارند و فقط به دنبال تخریب، کشتار، غصب سرزمین و تغییر بافت جمعیتی و بیعت گرفتن از بقیه السیف مردمان غیر افغان هستند؟

به باور من، دلیل این امر دو نکته است: اتاق فکر پشتونیستی و پاکستان. البته هر کدام از این دو عامل، انگیزه‌های متفاوتی دارند. اتاق فکر پشتونیسم نیاز دارد تا با چماق نیروی تروریستی به نام طالبان، عقبه اجتماعی مخالف پشتونیسم یعنی مردمان غیر افغان را فرو بپاشاند، بدون آنکه مسئولیت اعمال خود را بپذیرد. به همین خاطر است که گروه طالبان انگیزه‌ای برای قبول مسئولیتهای یک حکومت ولو به شکل دیکتاتوری را ندارد و حتی جالبتر از آن، سران طالبان نیز اکثرا چهره‌های مجهول الهویتی هستند که از آنها فقط یک نام معمولا مستعار بر سر زبانها و در رسانه‌ها است و به احتمال قوی در فردای سقوط طالبان، هیچ نام و نشان قابل پیگیری از آنها نیز نخواهد ماند و در غبار حوادث گم خواهند شد. اتاق فکر پشتونیسم منتظر است تا بعد از آنکه طالبان ماموریت خود را در سرکوب، فروپاشاندن و تحقیر کامل عقبه اجتماعی غیر افغان تکمیل کرد، آنگاه از طریق لابی‌های خارجی خود، زمینه را مساعد نماید تا به عنوان نیروی به ظاهر دموکراتیک و تکنوکرات جایگزین طالبان مطرح گشته و با رضایت و تمویل قدرتهای منطقه‌ای و جهانی، زمینه تشکیل یک حکومت سرتاسر افغانی را در غیاب صدای مخالف و حتی با رضایت اندک غیر افغانهای باقیمانده و خسته از سرکوب طالبان فراهم کند.

اما پاکستان مهمترین و شاید تنها حکومت پشتیبان طالبان است که بر آن نفوذ موثر دارد. این نفوذ در حدی است که می‌توان با اغماض گفت تمام تشکیلات طالبان یک ابزار نیابتی و عروسک خیمه شب بازی پاکستان برای کنترل و نفوذ در افغانستان و فرافکنی مشکلات داخلی و رقابتهای منطقه‌ای خود در افغانستان است.

به همین دلیل، هر گونه تلاش برای گفتگو و به پای میز مذاکره کشاندن طالبان، از اساس بیهوده و نشانه شناخت نادرست از افغانستان و در نتیجه ضعف است. بلکه هر نیروی مخالف سلطه طالبان و پشتونیسم، باید بتواند با پاکستان بر سر منافع و تهدیدات منطقی و غیر منطقی این کشور در افغانستان گفتگو کرده و نشان دهد در میز مذاکره با پاکستان بر سر افغانستان، چیزی برای داد و ستد دارد تا بتواند چارچوبی برای شناسایی و کار بر سر منافع مشترک با این کشور پیدا کند. بعید می‌دانم احمد مسعود این نکات را نداند. اتفاقن سکوت وی درباره پاکستان آنقدر آشکار بود که از نظر من نشان می‌داد از قبل با خبرنگار بی بی سی درباره آن توافق شده تا سوالی پرسیده نشود. متاسفانه تمام جریانهای سیاسی در دو دهه گذشته نتوانستند و یا نخواستند به گونه واقعبینانه به تحلیل نقش و جایگاه پاکستان در تحولات افغانستان بپردازند. دلایل و انگیزه‌های احمد مسعود به عنوان مهمترین نیروی مقاومت ضد طالبانی در حال حاضر، برای سکوت درباره این موضوع را نمی‌دانم. اما دلیلی که این سکوت را اشتباه و غیر موجه می‌دانم این است که شاید مهمترین ابزار احمد مسعود برای فشار به پاکستان به منظور جدی گرفتن جبهه مقاومت ملی به رهبری خود در صحنه افغانستان، افکار عمومی ‌در داخل و خارج از افغانستان است. جبهه مقاومت ملی هنوز جغرافیای تحت کنترل، حامیان بیرونی قابل اتکا، برنامه و ائتلاف سیاسی شفاف و گسترده و… ندارد. تنها و مهمترین سرمایه جبهه مقاومت ملی، حمایت افکار عمومی‌ غیر افغانها و افغانهای مخالف سلطه طالبان و پشتونیسم است. احمد مسعود صرفا با تماسهای پشت پرده و در سکوت خبری، نخواهد توانست واکنشی معنی دار از سمت پاکستان ببیند.

از سوی دیگر، پاکستان هم از فضای سکوت و عدم توجه افکار عمومی به نقش این کشور در افغانستان، راضی است و در سایه این سکوت، قدرت مانور حداکثری پیدا کرده است. کشاندن بحث و گفتگوی جدی درباره جنبه های منطقی و غیر منطقی دلایل، انگیزه ها، منافع و پیامدهای نقش پاکستان در حمایت از طالبان به سطح افکار عمومی در افغانستان و پاکستان، شاید یکی از معدود اهرم های فشار در چانه زنی با سیاستمداران و نظامیان پاکستانی باشد.

صابر جعفری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟