روی دیگر سکه‌ی انتقادات حامد کرزی

  • انتشار: ۱۲ اسد ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 117936

حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، در مصاحبه با آژانس خبری آر. تی. از یکسو شدیداً مخالفت خود را با نیروهای خارجی ابراز می‌کند و از سویی خروج نیروهای ناتو از افغانستان را محکوم می‌کند. وی می‌گوید: «جنگ بی‌رحمانه امریکا با تروریسم همان چیزی است که سال‌ها قبل شکست آن‌ها در افغانستان را رقم زد».

حامد کرزی در میان سیاست‌مداران افغانستان یکی از چهره‌های استثنایی است. وی که توسط بالگردهای آمریکایی از کویته به ارزگان منتقل شد و پس از اجلاس بن، با حمایت آمریکایی‌ها کرسی ریاست دولت موقت را تصاحب کرد و برهان‌الدین ربانی را از اریکه‌ی قدرت کنار زد، چگونه به‌یک‌باره دشمنی با ارباب خود را آغاز کرد. اگر به گاه‌شمار نطق‌ها و مصاحبه‌های ضدآمریکایی کرزی نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که تنش‌های او غالباً با دموکرات‌ها بوده است نه جمهوری‌خواهان؛ بنابراین حامد کرزی را باید سیاستمدار ضد دموکرات نامید، نه ضدآمریکا. اینکه وی در زمان زمامداری طولانی مدت خود هرگز به دموکراسی تکیه نکرد و به اصطلاح فریبِ دموکراسی را نخورد، گواهِ دشمنی وی با دموکرات‌هاست.

کرزی در زمان حاکمیت حزب جمهوری‌خواه جورج بوش، ریاست دولت انتقالی را به دست گرفت و مورد حمایت شدید بوش قرار گرفت. زلمی خلیل زاد که در اجلاس بن به‌عنوان فرستاده و نماینده‌ی آمریکا در افغانستان تعیین گردیده بود، نیز از حزب جمهوری‌خواه بود و با قدرتی که دولت بوش در اختیار وی قرار داده بود به حمایت همه‌جانبه از حامد کرزی پرداخت. خلیل زاد در تثبیت حکومت حامد کرزی و تضعیف رقبای داخلی او نقش بسیار مهمی داشت. تنش‌ها میان کابل و واشنگتن دقیقاً با آغاز دوره‌ی ریاست جمهوری باراک اوباما استارت خورد. در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، باراک اوباما در بیانیه‌های خود با ابراز نگرانی از منفعل و منزوی ماندن حکومت کرزی در کابل، از افزایش نیرو در افغانستان حمایت کرد. وی پس از رسیدن به ریاست جمهوری، شمار سربازان آمریکایی را در افغانستان از ۳۶ هزار به ۱۰۱ هزار نیرو افزایش داد. حکومت حامد کرزی مخالف افزایش نیرو بود و تأکید داشت که مبارزه با تروریسم باید در خارج از مرزهای افغانستان صورت گیرد و آشکارا اعلام کرد که “گروه طالبان تروریست نه، بلکه افراد ناراضی از وضعیت اقتصادی و نفوذ زورمندان در حکومت هستند”. کرزی از این موضع‌گیری دو هدف داشت؛ یکی جلب و جذب کمک‌های بیشتر خارجی‌ها به افغانستان به بهانه‌ی تأمین معیشت و اقتصاد مناطق پشتون نشین، و دیگری جلب رضایت سران طالبان به‌مثابه‌ی بخش اعظمی از نیروهای پشتون. بنابراین، در کنار ایالات‌متحده، سیاست‌های سازش‌کارانه کرزی با طالبان یکی از عوامل به وجود آمدن شرایط کنونی است که نباید در زیر غوغا و سروصدای امروز کرزی پنهان بماند.

چالش کرزی با آمریکا، و به عبارت بهتر با دموکرات‌ها، اما در پی جنجال‌های انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ در افغانستان شدت مضاعف گرفت. تمام نگرانی و هراس کرزی از دولت اوباما این بود که مقام‌های آمریکایی در پی حذف و برکناری وی از قدرت هستند. آتش کینه و دشمنی حامد کرزی با دولت دموکرات آمریکا زمانی شعله‌ور شد که آرای او به کمتر از ۵۰% سقوط کرد. او این امر را مداخله در امور داخلی افغانستان می‌دانست و آن را محکوم کرد. پرسش اما این است که انتقال شخص کرزی از کویته به ارزگان با بالگرد نیروهای آمریکایی و نشاندن در جایگاه رئیس دولت انتقالی پس از شکست طالبان، مداخله در امور کشور بود یا نه؟ کرزی در جدال با آمریکایی‌ها بیشتر بر روی منافع ملی افغانستان تأکید داشت؛ این دغدغه‌ی کرزی ستودنی است، ولی سازش با طالبان و ستیز با آمریکایی‌ها به معنای در نظر گرفتن منافع ملی است؟ کرزی در شرایطی از منافع ملی سخن می‌گفت که افغانستان در دوره‌ی طولانی‌مدت حکومت وی به فاسدترین کشورهای جهان تبدیل شده بود. گسترش فساد و نقش داشتن دولت در فساد به معنای اولویت دادن به منافع ملی کشور است؟ همان اندازه که شورش‌ها کشور را بی‌ثبات می‌کنند، فساد گسترده دولتی و غیردولتی نیز عامل مهم بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی و امنیتی در کشور است.

سید یحیی موسوی پویا

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟