رهبران تاجیک و هزاره، مسئولی ذلت و بیوزنی امروزی اقوام همیشه محروم
- انتشار: ۲۵ اسد ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 91988
در دههی هفتاد فرصت تاریخی برای اقوام همیشه محروم پیش آمد. مهمترین و کلیدی ترین جاهای پایتخت کشور در اختیار اقوام محروم و خصوصا در اختیار دو قوم تاجیک و هزاره قرار گرفت. استبداد تاریخی با حضور در پشت دروازههای کابل، مرتب از در حاشیه ماندن خویش رنج برده حسرت حضور در متن را میخورد. طبق خاطرات جمال خاشقجی، که از افراد کلیدی مرتبط با حکمتیار به حساب میآید، استبداد تاریخی درپی ضربه زدن به رقبا و تسخیر کابل بود.
استبداد تاریخی و کار کشته به خوبی نقطهی ضعف رهبران خودخواه و سطحی نگر دو قوم تاجیک و هزاره را دریافت که انحصار گرایی قومی، حزبی و نژادی باشد؛ همان ضعفی که در واقع دامنگیر همه و خودش نیز بود و هست. اما استبداد تاریخی همین نقطه ضعف همگانی را با زیرکی در راستای منافع خویش تبدیل به نقطهی قوت نمود؛ به این شکل که همزمان با درک برخی تکرویهای دولت وقت، از خصلت تکرویهای حزبی و نژادی رهبران هزاره از طریق توافقات و پروتکلهای مخفی و اختلاف برانگیز، هم ایجاد اختلافات درون شیعی و درون حزبی را دنبال نمود و هم منازعات میان دو قوم تاجیک و هزاره را عمیقتر کرد تا اینکه از یک طرف دو قوم تاجیک و هزاره وارد جنگهای گستردهتر شدند و از طرف دیگر انسجام سران حزب وحدت به مخاطره افتاده به مرور زمان از هم پاشید.
بنابراین، گرچه دوستم به عنوان مهمترین رهبر قوم ازبیک در جنگها دخیل بود و از استبداد تاریخی هم که انتظار خیرخواهی نمیرفت، اما عاملان اصلی شکست، بدبختی و برباد دادن اقوام همیشه محروم، سران انحصار گرای تاجیک و هزاره بودند که بیکفایتی سیاسی نشان داده با هم کنار نیامدند. سران یک طرف حق مناسب قائل نشدند و برخی سران طرف دیگر با عجله و بدون هماهنگی و مشورتهای مناسب با هم قطاران سیاسی و درون حزبی خویش و برخلاف اساسنامه و ساختار حزب، با استبداد تاریخی وارد گفتگو شده روی جبهه مشترک سیاسی و نظامی علیه دولت وقت به توافق رسیدند و حتی عامل قرار گرفتن دوستم در جبهه استبداد تاریخی شدند.
در نهایت و به مرور زمان سرنوشتی نصیب اقوام همیشه محروم شد که الآن میبینیم یعنی محوریت یافتن دو طرفهای استبداد تاریخی در پروژه صلح، کسب امتیازات اساسی و امثال آنها.
پس سران انحصار گرای اقوام تاجیک و هزاره اگر میخواهند به سامان برسند، به جای قهرمان سازی و فرافکنی علیه یکدیگر به اشتباهات تاریخی خودشان اعتراف نموده از مردمشان عذر تاریخی بخواهند و سپس طرح نو در اندازند.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)