دیپلمات هدفمند و عملگرا اما متعصب و قومگرا !

  • انتشار: ۲۹ میزان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 122901

استعفاى زلمى خلیلزاد از نماینده گى ویژه امریکا در امور افغانستان واکنش هاى مختلف و متفاوتى را در قبال داشت.

ترامپ او را شیاد خواند و اکثریت قاطع سیاسیون و فرهنگیان داخلى او را مسبب اصلى و بانى و باعث سقوط نظام، بقدرت رسیدن طالبان و در کُل عامل وضع آشفته و اسفبار کنونى کشور قلمداد نمودند. برخى او را مامور ناکام و نماینده شکسته خورده اى معرفى نمودند که نتوانست مذاکرات طولانى و پیچیده دوحه را بسوى ایجاد حکومت مؤقت یا مشارکتى مدیریت کند و مورد نکوهش قرار دادند.

من غالباً با تحلیل هاى کلیشه اى و مود روز موافق نیستم. اشتباه اکثر تحلیلگران از آنجا نشئت میگیرد که با پیشداورى خود ساخته و از دریچه درک و دریافت محدود خود به قضایا مى نگرند و داورى مى کنند. این دسته از صاحب نظران با این باور و پیش فرض که گویا خلیلزاد یک افغان وطن دوست و یک دیپلمات ورزیده است، از وى انتظارات غیر واقعبینانه داشته و دارند. که در صورت عدم تحقق آن انتظارات، زبان به نقد و نکوهش او مى گشایند.

سئوال اصلى اینست که خلیلزاد کیست و چه هدف و نقشه راهى را دنبال میکرد؟
اگر موضوع را از این منظر ببینیم که او یک پشتون غلجایى و متعصبى است که در دستگاه دولتى ایالات متحده امریکا رخنه و نفوذ قابل ملاحظه اى دارد، و دو هدف عمده: منافع امریکا را در سطح خارجى و مصالح تیره غلجایى قوم پشتون را در مقیاس داخلى دنبال میکند، بسیارى سئوالات و ابهامات مرفوع میگردد.

خلیلزاد که از سالهاى اولیه جهاد در سیاست افغانى امریکا دخیل بود، تلاش کرد بیشترینه امکانات و مساعدت هاى امریکا را در اختیار احزاب غلجایى جهادى قرار دهد که بقولى ۶۵ فیصد کمک ها به مجاهدین در اختیار حکمتیار قرار داده میشد. با رویکار آمدن حکومت مجاهدین بمحوریت تاجیکان، او یکى از کسانى بود که مانع گرم شدن رابطه سیاسى امریکا با نظام نوپاى جهادى گردید. البته عوامل دیگر نیز در این زمینه دخیل بود. او که در دوران مقاومت از عوامل شرکت یونیکال بود، سعى کرد پاى طالبان را به واشنگتن باز کند و طالبان را وارد مراوده سیاسى با امریکا نماید. بعد از حوادث ١١ سپتامبر که امریکا و متحدانش قصد لشکر کشى به افغانستان را داشتند، بالاثر تلاش خلیلزاد بود که استراتیژى جنگى (نابودى طالبان و القاعده) به راهبرد ( تضعیف طالبان و نابودى القاعده) تغیر و تخفیف یافت و طالبانِ شکست خورد و محکوم از زیر ساطور امریکا نجات یافتند.

او که یکى از معماران توافقات بُن بود. با شگرد هاى استخباراتى، زعامت را از تاجیکان ستاند و در تحویل دادن به سران پشتون، ظاهرشاه چهره سرشناس محمدزایى را با مُهره گمنام و نالایقى چون کرزى تعویض کرد و در سایه بى کفایتى او نخبه گان غلجایى را رشد داد و مطرح نمود. من بار ها در گذشته نوشته ام که خلیلزاد تلاش دارد زعامت را از درانى ها به غلجایى ها انتقال دهد، بدون آنکه اقوام غیر پشتون از این جابجایى درون قومى قدرت بهره بردارى نمایند.

با انقضاى تاریخ مصرف کرزى، او همواره از داکتر عبدالله که متعلق به قوم درانى است، بعنوان ابزار فریبنده و اغفال کننده تاجیکان در بازى کاذب قدرت استفاده نمود، اما هیچگاه او را حتىٰ به بیمار روانى و دیوانه سیاسى همتبار خودش اشرف غنى ترجیح نداد و سرانجام بعنوان طعمه اى در کام طالبان رها نمود. او در دو سال اخیر با درک ضعف و عدم درایت غنى و پوسیده گى ارگ، ملا هاى بدمست و بدوى طالب را در یک بازى طولانى، پیچیده و استخباراتى، آرایش و اعتبار سیاسى و بین المللى بخشید و بدین ترتیب تمام رهبران و خرده رهبران و قوماندانان و روشنفکران غیر پشتون را یک سره به حاشیه راند و قدرت را یک دست در قبضه سران غلجایى طالب قرار داد.

او که در یک ماموریت موفقانه، پاى امریکا را از گرداب افغانستان بیرون کرد و درد سر غائله افغانستان را به همسایگان و قدرت هاى منطقوى رقیب امریکا بمیراث گذاشت و در بُعد داخلى، اقوام غیر پشتون را بشمول درانى ها از صحنه و ساختار قدرت و از طول و عرض نظام جاروب کرد و زعامت کشور را بسان حق آبایى و اجدادى تحویل سران غلجایى نمود، آیا سیاستمدار بى کفایت و مامور شکست خورده است؟ یا دیپلمات هدفمند و عملگرایى است که از غلجایى بودن و امریکایى شدنش بعنوان شمشیر دو لبه به نفع هویت اولیه و تابعیت ثانوى اش کار میگیرد؟

خلیلزاد هیچگاهى نفرتش را از اقوام غیر پشتون کتمان نکرد و در حذف و تضعیف آنها کوتاهى نکرد. در مجالس خصوصى بوفور از ما فى الضمیرش پرده برداشت و نیات کثیفش را در مورد سایر اقوام پنهان نکرد. او بطور فشرده در پیریزى و قال بندى پایه هاى قدرت قومى و اعاده حاکمیت سنتى قومش تلاش کرد. و امروز که به مدینه فاضله قبیلوى اش رسیده، به فراغ خاطر از ماموریت انجام یافته اش راضى و مستعفى است.

او اگر محکوم اقوام غیر پشتون است، فراموش نباید نمود که روى دیگر شخصیت او ، سیماى قهرمان تیره غلجایى قوم پشتون را نمایش میدهد که بزرگترین خدمت را به خیل و تبارش نموده و نقشه راهش را درست پیموده.

محمد عارف منصوری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟