چرایی افول هوشیاری اجتماعی مردم افغانستان

  • انتشار: ۷ دلو ۱۳۹۴
  • سرویس: اجتماعیتیتر 2دیدگاه
  • شناسه مطلب: 12149

پیام آفتاب نوشت:

رصد جریانات اجتماعی و تحرکات مردمی کشورهای مختلف، همواره معیار مناسبی برای قضاوت در خصوص پویایی و زنده بودن یک جامه است. در واقع، هنگامی که می‌خواهیم هوشیاری و پویایی یک جامعه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم، اولین راهی که به نظر می‌رسد این است که واکنش‌های عمومی آن جامعه را در قبال جریانات مختلف جهان بررسی و تحلیل کنیم.

ترافیک اتفاقات و حوادث گوناگون در مناطق مختلف جهان و بررسی بازخوردهای آن، به خوبی نشان می‌دهد آرمانگرایی و قدرت مانور اجتماعی مردم در جامعه افغانستان و علی الخصوص میان مردم شیعه سیر نزولی داشته و ابتکار عمل کم‌کم جای خودش را به انفعال و خمودگی داده است.

واکنش‌های فوری و بجا، اتخاذ مواضع انقلابی و حضور به موقع در صحنه‌های اجتماعی، درست همان چیزی است که تا سال‌های پیش از شیعیان افغانستان انتظار می‌رفت؛ تقدیم هزاران شهید در برهه‌های مختلف، مبارزه قدرتمندانه با شوروی و حضور پر رنگ عموم مردم در جریانات مختلف سیاسی ـ مذهبی به خوبی نشان می‌دهد شیعیان افغانستان در سطح اول آمادگی برای حضور شکوهمند در عرصه مدیریت اجتماعی قرار داشتند. اما به نظر می‌رسد این روند در سال‌های اخیر با اخلال مواجه شده و جامعه شیعیان افغانستان به سمت انزوا در حرکت اند.

بازتاب‌های ضعیف و ناقص از تحرکات جهان اسلام در سطح عمومی جامعه افغانستان به خوبی این ادعا را ثابت می‌کند. واکنش‌های ضعیف و در برخی مواقع غلط در قبال جریانات مختلف، به طور شفاف سیر نزولی پویایی جامعه افغانستان را نشان می‌دهد.

در این میان می‌توان به موضوع شهادت شیخ نمر و بهره‌برداری‌های عظیم اجتماعی که در کشورهای مختلف علیه جبهه استکبار صورت گرفت اشاره کرد. برگزاری اعتراضات گسترده در اکثر کشورهای اسلامی و حتی غربی در حالی صورت گرفت که در افغانستان حرکتی و لو ضعیفِ اجتماعی در خصوص شهادت این روحانی برجسته شیعیان عربستان انجام نشد. این انزوا و انفعال کاملاً معنا دار است و می‌توان آن را به افول سطح هوشیاری اجتماعی در میان قشر عامه مردم تعبیر کرد.

واکنش‌های ضعیف مردمی در خصوص تجاوز عربستان سعودی به یمن نیز از دیگر مصادیق این مسئله است. همین‌طور می‌توان به ده‌ها مصداق دیگر برای اثبات این ادعا اشاره کرد. به نظر می‌رسد شرایط اجتماعی افغانستان در سال‌های اخیر، مردم کشور را به سمت بی اعتنایی و حساسیت زدایی از حوادث پیرامون سوق داده است و مردم افغانستان بی آنکه خود بخواهند و متوجه ابعاد این قضیه شوند، ناخودآگاه به سمتی پیش می‌روند که حوادث پیرامون برایشان بی اهمیت جلوه می‌کند.

اگرچه بررسی دلایل این انفعال و خمودگی اجتماعی، بحثی گسترده می‌طلبد اما می‌توان به چند مورد مهم اشاره کرد.

خلاء رسانه‌های مؤثر و جهت بخش از مواردی است که کاملاً در افغانستان احساس می‌شود. متأسفانه آن دسته از رسانه‌هایی که مقبولیت خوبی در جامعه افغانستان دارند همسو و همصدا با جریانات اجتماعی مبتنی بر ضدیت با استکبار نیستند و از سوی دیگر رسانه‌هایی که همفکر و هم جهت با حوزه مقاومت و استکبار ستیزی هستند مقبولیت چشمگیری در افغانستان ندارند.

حقیقت این است که بسیاری از رسانه‌های همسو، اعتبار کافی برای دیده شدن و ایجاد تأثیر در مخاطبین ندارند و در واقع، رسانه‌هایی بدون پشتوانه مردمی هستند. اینکه چرا این رسانه‌ها در طول یک و نیم دهه گذشته نتوانسته‌اند جایگاه و مقبولیت قابل قبولی کسب کنند خود چالشی است که بحثی مفصل می‌طلبد.

جایگاه رسانه در جهت دهی افکار عمومی و تقویت روحیه اجتماعی انکار ناپذیر است؛ واضح است هنگامی که رسانه‌های همسو انسجام لازم و کافی برای تأثیر گذاری در عامه مردم را نداشته باشند، دیگر رسانه‌ها این خلاء موجود را با محتویات فکری خود پر خواهند کرد.

تفکر «محافظه کاری» و پرهیز از ایجاد هر نوع حاشیه که ممکن است به جایگاه افراد حقوقی و حقیقی لطمه‌ای وارد کند نیز از دیگر دلایل مهم افول تدریجی جایگاه مردم است.

بسیاری از سیاسیون کشور که با توجه به ملاحظات قومی، زعامت سیاسی جامعه شیعه را نیز به عهده دارند ترجیح می‌دهند با پرداختن به مسائل ارزشی برای خود ایجاد حاشیه نکنند و در واقع اکثر بزرگان مردمی نمی‌خواهند هزینه‌ای برای تفکرات ارزشی بپردازند. تفکری که غالباً در میان نخبگان افغانستانی وجود دارد این است که با توجه به جو حاکم بر افغانستان، پرداختن به برخی جریانات، نوعی خودسوزی در سیستم دولتی افغانستان به شمار می‌رود، لذا از ورود به برخی موضوعات به شدت پرهیز می‌کنند و تلاش دارند همصدا با جو حاکم پیش بروند.

بررسی اتفاقاتی مانند پیمان امنیتی کابل ـ واشنگتن، نداشتن موضع مشخص در خصوص خطوط قرمز و سرکوب تظاهرات مردمی شیعیان توسط برخی رهبران شیعه در دو ماه اخیر، از مصادیق بارز وجود این نوع تفکر در میان دولتمردان است.

طبیعی است وقتی جریانات اجتماعی از سوی افراد ذی‌ربط سازماندهی و هدایت نشوند، سطح حضور مردم به تدریج کاهش می‌یابد و خمودگی اجتماعی جایگزین حضور به موقع و پرشور مردم خواهد شد.

علاوه بر همه اینها، به نظر می‌رسد سطح توقعات مردم و میزان آرمانگرایی جامعه افغانستان نیز به شدت تنزل کرده است که این خود معلول علت‌های مختلفی است. مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نشان داد که مردم افغانستان پتانسیل زیادی برای حضور در چرخه قدرت و مدیریت جامعه دارند اما وقایع ناامید کننده پس از انتخابات و پیرو آن، ضعف شدید دولت در مهار مشکلات، مردم را با یاس و دلسری مواجه ساخت. با توجه به همه این مسائل، به نظر می‌رسد ضعف مدیریتی مهمترین دلیل برای افول حضور مردم در جامعه باشد که یقیناً اصلاح آن زمان زیادی خواهد برد.

در این میان، رسالت رسانه‌ها برای تقویت روحیه حضور و به دست گرفتن ابتکار عمل توسط مردم، آشکارتر از قبل است.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟