در عین سیاست توافق و تحریک، چرا این همه محکوم و تکذیب؟!
- انتشار: ۱۰ قوس ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 100200
توافق آمریکا، اسرائیل، عربستان و کشورهای همسو با این اضلاع مثلث بحران بر سر ضربه زدن به تهران و جریانهای همسو با آن، چیزیست مسلم و انکار ناپذیر.
علاوه بر جهت گیریهای مشترک گذشتهشان علیه تهران و جریانهای همسو با آن، اقدامات تحریک آمیز و هماهنگ اخیر نیز در راستای همان توافق و هدف است؛ اقدامات تحریک آمیزی نظیر اعزام بمب افکنهای B-52 در منطقه، سفر مخفیانه نخست وزیر اسرائیل همراه با رئیس موساد به عربستان برای ملاقات با بن سلمان، ترور شهید محسن فخری زاده دانشمند برجسته هستهای و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران و باز نشر مکرر توییت «یوسی ملمن» خبرنگار اسرائیل توسط ترامپ؛ توییتی که در آن آمده است: محسن فخریزاده سالها جزو اهداف موساد بود و توییتی که بیانگر دست داشتن رژیم صهیونیستی در ترور شهید محسن فخریزاده است.
حال پرسش جدی این است که کشورهای همسو در عین توافق بر سر ضربه زدن به ایران و تحریک آن برای ورود به باتلاقهای از پیش طراحی شده، چرا در قبال ترور شهید فخری زاده دچار پراکندگی و واکنشهای نامنظم شدند؟ و چرا هر کدامشان به نحوی از پذیرفتن مسئولیت ترور اخیر سرباز زده تلویحا دیگری را جلو میاندازند؟ یا چرا کشورهای نظیر امارات و اردون در عین رضایت، محکوم نمودند؟
با توجه به تفاوت موقعیتهای کشورها نمیتوان پاسخ واحدی داد. بنابراین، بایستی متناسب به موقعیتها به دنبال پاسخ بود؛ مثلا:
درست است که آمریکا عملا همسو با اسرائیل در این گونه ترورها شریک و از آن خوشحال اند، ولی سرباز زدن ظاهری آمریکا از پذیرش مسئولیت و باز نشر مکرر توییت خبرنگار اسرائیلی توسط ترامپ، که دست داشتن رژیم صهیونیستی را میرساند، به خوبی میفهماند که آمریکا میداند که اعتراف و سهم رسمی گرفتن در این ترور، اعتراف به جنگ رسمی و حمله مستقیم به خاک یک کشور است و پیامدهای منطقوی و بینالمللی آن زیانبارتر از ترور شهید سلیمانی و به نفع ایران است و نیز متوجه است که احتمالا آمریکا را وارد جنگی نماید که از یک طرف با توجه به وضعیتش در افغانستان و امثال آن، آمادگی چنین جنگ مستقیمی را فعلا ندارد و از طرف دیگر عملا و رسما در آن، متجاوز شناخته شود؛ لذا تلاش دارد که به نحوی اسرائیل یا کشور دیگری را مستقیما وارد درگیری نماید و خود به عنوان همپیمان بماند.
اسرائیل نیز درست است که به دنبال تحریک ایران برای ورود به جنگ است، اما تکذیب دست داشتن اسرائیل در ترور اخیر توسط «زاخی هانگبی» وزیر شهرک سازی اسرائیل و از نزدیکان «بنیامین نتانیاهو» در مصاحبه با یک شبکه اسرائیلی، به خوبی میرساند که این رژیم آسیب پذیرتر از آن چیزی است که تصور میشود و میفهماند که اسرائیل متوجه پیامدهای بینالمللی و منطقوی ترور اخیر میباشد و میداند که اعتراف رسمی چگونه ایران را به برتری سیاسی و حقوقی میرساند و تا چه اندازه جنبشهای ضد استعماری و ضد اسرائیلی منطقوی را با ایران نزدیک میکند و چطور موقعیت این رژیم را با تهدیدهای جدید مواجه میسازد؛ لذا مقامات رسمی اسرائیل حاضر به اعتراف رسمی و آغاز نمودن جنگ نیست و بیشتر در پی رویارویی ایران با کشورهای دیگر منطقه است تا خود غیر مستقیم یا به عنوان همپیمان عمل نماید.
در این وسط داستان محکوم نمودن کشورهای عربی با مواضع آمریکا و اسرائیل تفاوت جدی دارد. کشورهای عربی از یک سو تحت فشار برای ورود به یک جنگ نیابتی جدید اند و از سوی دیگر درگیر بودنشان در جنگهای نظیر جنگ یمن زمین گیرشان نموده است و از سویی هم از طریق عادی سازی روابط با اسرائیل به جای تأمین امنیت، دامنههای ناامنی و ترور را تا عمق سرزمینهایشان گسترش داده اند و از همه مهمتر اینکه میدانند که اگر جنگ بزرگی شروع بشود، دیگر خبری از این حکومتهای پادشاهی نخواهد بود؛ لذا با محکوم نمودن ترور اخیر و امثال آن تلاش دارند که تا حد امکان از آسیبها و از تحقق پاسخ سخت و انتقام در خاکشان جلوگیری نمایند.
خلاصه در عین توافق آمریکا، اسرائیل، عربستان و کشورهای همسو با اضلاع مثلث بحران بر سر ضربه زدن به تهران و تحریک ایران برای ورود به باتلاقهای از پیش طراحی شده، واکنشهای نامنظم و پراکندگی مواضع اخیرشان به خوبی میرساند که ایران و نظامش دارای نفوذ و پیچیدگی فوقالعاده است که درگیری با آن کار آسانی نیست و هرگونه درگیری با ایران، معادلات قدرت را به طور بنیادی و اساسی به هم خواهد زد.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)