داکتر نجیب

  • انتشار: ۲۶ اسد ۱۳۹۹
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 84532

شاید اولین و روشن ترین چیزی که به محض شنیدن نام داکتر نجیب الله معروف به داکتر نجیب به ذهن شما یا هر خواننده دیگر می آید اعدام فجیع او و برادرش در چهارراهی آریانا در کابل توسط طالبان متحجر باشد. طالبان در اولین اقدام پس از تصرف کابل به دفتر سازمان ملل در کابل حمله کردند و داکتر نجیب و برادرش را دستگیر و اعدام کردند.

با ما در خواندن این مطلب همراه شوید تا با جزئیات اقدامات داکتر نجیب که سرانجام منجر به مرگ خودش شد آشنا شوید:

داکتر نجیب، یک قوم پرست متعصب

 براساس برخی اسناد تاریخی موجود، دکتر نجیب یک متعصب قوم پرست بود که در نهایت خودش در همین دام گرفتار و اعدام شد. داستان از این قرار است که همزمان با ورود طالبان به افغانستان نجیب با این تصور که طالبان از قوم پشتون است و با او که یک پشتون هست نه تنها کاری نخواهند داشت که احتمال دارد به او یک پست دولتی عالی نیز بدهند، کابل را ترک نکرد و به دفتر سازمان ملل پناه برد. این تصور دکتر نجیب چنان قوی بود که حاضر نشد به توصیه های رهبران مجاهدین از جمله احمدشاه مسعود که با طالبان در جنگ بودند گوش فرا داده کابل را ترک کند.

مجاهدین می دانستند که طالبان دست پرورده و عامل جنگ نیابتی سازمان استخبارات پاکستان(آی ای آی) هستند و برای آنها هدف تسلط بر افغانستان است و نه ترحم بر چهره های سرشناس این سرزمین. گفته شده احمدشاه مسعود در آستانه خروج از کابل به دکتر نجیب پیام داده بود که دفتر سازمان ملل امن نیست و او می تواند با آنها از کابل خارج شود. دکتر نجیب با این تصور که طالبان لشکر ظاهرشاه هستند در کابل ماند و انتظار پذیرایی توسط طالبان را کشید، انتظاری که سرانجام به مرگ وی منجر شد.

داکتر نجیب الله کیست؟

 داکتر نجیب الله احمدی زی در ۱۴ اسد سال ۱۳۲۶ خورشیدی مصادف با ۱۹۴۷ میلادی در منطقه مرادخانی کابل در یک خانواده پشتون به دنیا آمد، پدرش اختر محمد نام داشت و قبیله احمدزایی از شاخه های قوم غلزایی را رهبری می کرد. پدر داکتر نجیب با محمد داود، رئیس جمهور پیشین افغانستان، رابطه خوبی داشت و در سال های دهه ۱۳۴۰ خورشیدی وابسته تجاری در کنسولگری افغانستان در پاکستان بود.

داکثر نجیب

داکتر نجیب آموزش ابتدایی را در سال ۱۳۳۱ خورشیدی در مکتب ابتدایی ده افغانان کابل آغاز کرد و تحصیلات متوسطه خود را در سال ۱۳۴۲ در لیسه(دبیرستان) حبیبیه کابل به پایان رساند. وی در ادامه در سال ۱۳۴۴ در دانشکده طب(پزشکی) کابل به تحصیل پرداخت و در همان سال به عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درآمد.

تفکرات مارکسیستی داکتر نجیب در زمان دانشجویی

داکتر نجیب پس از عضویت در حزب دموکراتیک خلق مطالعات آثار مارکسیستی را آغاز کرد و به عضویت جنبش های روشن فکری دانشجویان کابل درآمد. وی در سال ۱۳۴۸ به دلیل شرکت در یک تظاهرات ضد حکومتی چهارماه زندانی شد.

در سال ۱۳۴۹ نیز به دلیل فعالیت مشابه سیاسی نه ماه به زندان افتاد. داکتر نجیب سرانجام پس از فراز و فرودهای زیاد در سن ۲۸ سالگی توانست در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی مدرک دکتری خود را از پوهنتون(دانشگاه) کابل به دست آورد.  

داکتر نجیب و سفارت افغانستان در تهران

همان طور که گفته شد عضویت داکتر نجیب در جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان سرانجام به نزدیکی وی به ببرک کارمل، رهبر جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان شد. وی در آن زمان به عنوان سفیر افغانستان در تهران گماشته شد اما پس از مدت کوتاهی از کار برکنار و به کابل احضار گشت.

فرار داکتر نجیب به اروپا

حضور داکتر نجیب در سفارت افغانستان در تهران بسیار کوتاه بود چراکه در کابل حفیظ الله امین در یک کودتای خونین علیه تره کی به قدرت رسید، داکتر نجیب چون عضو جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود از حفیظ الله امین خوشش نمی آمد و به همین دلیل به اروپا فرار کرد و درست زمانی به کابل بازگشت که دوستش ببرک کارمل در کابل به قدرت رسیده بود.

ریاست جمهوری داکتر نجیب

داکتر نجیب پس از بازگشت به کابل در زمان ریاست جمهوری ببرک کارمل مدتی بعد به مسکو رفت و در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی با حمایت قوای ارتش سرخ شوروی سابق به کابل بازگشت و به پست ریاست دستگاه استخباراتی دولت به نام خدمات امنیت دولت(خاد) رسید و تا ماه ثور(اردیبهشت) سال ۱۳۶۴ در این پست ایفای وظیفه نمود. در سال ۱۳۶۵ مصادف با ۱۹۸۶ میلادی داکتر نجیب به عنوان جایگزین ببرک کارمل به مقام ریاست جمهوری افغانستان رسید.

خروج ارتش سرخ شوروی از افغانستان و درد سرهای داکتر نجیب

با خروج نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق از  افغانستان در سال ۱۳۶۷ دوران پرتلاطم ریاست جمهوری داکتر نجیب نیز آغاز شد و وی خود بخشی از جنگ های داخلی خانمان سوز گشت.

داکتر نجیب، رفیق شفیق حکمتیار و آی اس آی پاکستان

براساس برخی نوشته های تاریخی، یکی از دلایلی که داکتر نجیب الله هنگام ورود طالبان به افغانستان از کابل فرار نکرد این بود که وی رفیق شفیق گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان بود. از آنجایی که گلبدین حکمتیار رابطه تنگاتنگی با سازمان استخبارات پاکستان(آی اس آی) داشت، داکتر نجیب نیز تصور می کرد طالبان چون همانند حکمتیار و خود وی از قوم پشتون هستند هرگز وی را نخواهند کشت. سازمان آی اس آی از طریق همسر داکتر نجیب که مدت ها قبل به هندوستان منتقل شده بود به داکتر پیام دادند که طالبان لشکر ظاهرشاه است و داکتر نجیب در حکومت طالبان می تواند نخست وزیر شود.

توطئه داکتر نجیب

با توجه به برخی نوشته های مستند تاریخ، داکتر نجیب قبل از فرار ناکام از ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در یک سازش مخفی و سرشار از خیانت با گلبدین حکمتیار به یک توافق رسید و آن اینکه وی در یک توطئه قومی حکومت را به گلبدین تسلیم کند و دوستان و همرزمانش را به حکمتیار و در نهایت به سازمان استخبارات پاکستان تسلیم نماید. داکتر نجیب پس از این توطئه با استفاده از توان حکمتیار توانست از دو تن از رقبای سرسخت خود انتقام بگیرد. همین طور باید بدانید که هواداران سرسخت داکتر نجیب از طرفداران درجه یک حکمتیار و طالبان نیز بودند.



اشتباهات داکتر نجیب، سرمنشأ مشکلات امروزی

داکتر نجیب که در نتیجه یک کودتای داخل حزبی و با حمایت گرباچوف به حزب و افغانستان تحمیل شده بود یک سری اشتباهات و کجروی هایی داشت که سرمنشأ بسیاری از مشکلات کنونی افغانستان شد. داکتر نجیب سیاست فراقومی ببرک کارمل که رهبر خود او نیز بود را کنار گذاشت و به سیاست قوم گرایی و محل گرایی یا همان پکتیا پرستی روی آورد. این سیاست قوم گرایی داکتر نجیب سبب تفرقه و تنش در افغانستان شد.

قتل های زنجیره ای داکتر نجیب

براساس برخی شواهد تاریخی، داکتر نجیب که ریاست سازمان استخبارات افغانستان(خاد) را برعهده داشت دست به یک سری قتل های زنجیره ای در افغانستان زد. از جمله این قتل ها باید به قتل جلال رزمنده که در شکست کودتای گلبدین نقش کلیدی داشت اشاره کرد.



توطئه قومی داکتر نجیب در شمال

داکتر نجیب در همدستی با برخی پشتون های متعصب همچون گلبدین حکمتیار دست به توطئه علیه جنرال دوستم و جنرال مومن اندرابی در شمال افغانستان زد. این عمل به قیام جنرال مومند در حیرتان علیه داکتر نجیب منجر شد. فرار داکتر نجیب از کشور آن هم در لحظات حساس سبب ایجاد خلا قدرت در کشور شد و درگیری های داخلی مرگباری را به بار آورد.