داعش از منظر منجیگرایی
- انتشار: ۲۶ جدی ۱۳۹۳
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 2648
سید زکریا راحل
به نظر میرسد دنیای ما وارد مرحلهای میشود که ستم، مهمترین و عینیترین شاخصهی آن است. یعنی همان چیزی که در روایات، از آن به عنوان مهمترین نشانه و نیز زمینهی ظهور منجی تعبیر شده است. بارزهی مشترک اکثر روایات مربوط به دورهی آخرالزمان، فراگیری ستم و آمادگی روانی ـ درونی همگانی برای پذیرایی از منجی انسان در پایان تاریخ است.
علمای اهل حدیث، غالبا ستم را در حد مظالم و مفاسد رایج و شایع کنونی تقلیل داده و فراتر از این مصداقی برای آن تعیین نکرده اند. عمدهدلیل آن نیز نیازمودگی عینی ستم با ویژگیها و ممیزههای بیپیشینه و به همین جهت غیر قابل تصور است.
آنچه داعش در عراق و سوریه انجام داد و میدهد و نیز آنچه بوکوحرام در نیجریه؛ رونمایی گونههای تازهای از ستم است. این نوع از ستم در مقاطعی از تاریخ صورت بسته؛ اما روایت تاریخی آن برای امروزیان قابل درک نیست. انسان امروز رویدادها را در قالب پیامهای مستند رسانهای میپذیرد و تنها از همین رهگذر است که میتواند با رخدادهای روزگار خود، مبتنی بر باورپذیری تجربی، رابطه برقرار کند؛ ولی با آنچه در روزگاران دوردست پیش از این اتفاق افتاده و غالبا در قالب گزارشهای خدشهپذیر و تردیدآمیز تاریخی برای او عرضه میشود، قادر به برقراری ارتباطی از نوع مستندات رایج رسانهای نیست. به عنوان نمونه، میتوان به واقعهی «حره» در مدینه اشاره کرد؛ اما آن رخداد تاریخی، به همان دلیل پیشگفته، هرگز به اندازهی جنایات داعش در مثلا سنجار عراق و خشونت وحشتناکی که بر ایزدیان اعمال کرد قابلیت درک تجربی و تجربهپذیری عینی را ندارد.
اکنون این تجربه در حال فراگیر شدن است. به گونهای که تکرار آن را باید در فرایندی آمیخته با شتاب راهبردی و برنامهریزیشده و دقیقا به همین دلیل، در گسترهی پهناورتر جغرافیای انسانی انتظار برد.
برپایهی گزارشهای تأییدشده، پای داعش به افغانستان هم باز شده؛ اما این گروه تروریستی مطمئنا پا را از گلیم افغانستان هم فراتر خواهد نهاد و چشماندازی دستکم به گستردگی آسیای میانه و مرکزی را برای درنوردیدن و فتح خونین جنایتکارانه به مثابهی قلمرو توسعهی فرمانروایی «دولت اسلامی» در نظر خواهد آورد. این برای آن است که «آسیاگشایی» بخشی کوچک از مأموریت وجودی این گروه تروریستی برای مهار قدرتهای در حال ظهور آسیایی در برابر منافع و مرزهای هژمونیک غرب و امریکاست.
اما آنچه از ظهور داعش در افغانستان دستمایهی این نبشته شده است، معطوف و مبتنی بر همان نگرشیست که در آغاز تبیین شد. داعش برای انجام مأموریتهای غربی ـ استعماریاش از شیوهی خاص خود پیروی میکند: خشونتگری در بالاترین پیمانه، بدون هیچگونه نرمش برآمده از گسست در تصلب و تعصب رفتاری مستند به معتقدات دینی و درک و دریافتهای ویژهی دینی از آموزهها و الگوهای اسلامی!
قرائتی که بنیانگذاران داعش به خورد این جریان از اسلام داده اند، قرائت تکفیری آمیخته با خشونت بیرحم اجرایی است که در رفتار فرماندهان و اعضای این گروه دهشتافکن، بیکمترین وجهی از مدارا و ملایمت مشاهده میشود.
این وضعیت به موازات توسعهی قلمرو نفوذ و فرمانروایی داعش افزایش خواهد یافت که مستلزم ازدیاد ستم و آمار قربانیان آن در حوزهای بسیار مُوسّع، مخوف و مُدهِش است. این همان چیزیست که تودهها را به شورش و تمنای ظهور منجی برمیانگیزد؛ زیرا تنها ستم در این حد و قد است که نیاز به منجی را در نهاد انسان واگرای غفلتزدهی امروز بیدار و برپا میکند؛ و الا ستم در سطوح پایینتر نه تنها برتافتنیست که در پارهای موارد به «عرف و هنجار» نیز تبدیل شده؛ مثل ستم بر اقلیتهای نژادی ـ مذهبی در حد محرومیتهای موجّه قانونی(!) از برخی حقوق و امتیازات شهروندی، یا اجحافهایی که در اکثر ادارات دولتی و در همهجا بر اربابرجوع بیپشتوانه صورت میگیرد، و یا حتا در دایرهای وسیعتر، نظام سیاسی، اقتصادی و امنیتی حاکم بر کلیت عالم که در بیرحمانهترین شکل ممکن برپایهی نگرشهای استبدادی ستمسود سوداگرانه طراحی شده و جهان را به زندان بزرگ بیداد برای ساکنان آن بدل کرده است. در اینگونه موارد اگر گاهی دیده میشود که اعتراضاتی مثل بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا یا حتا در امریکا به صورت دادخواهی خیابانی هزاران نفری جنبش والاستریت برگزار میشود؛ راه به جایی نمیبرد و برای ظهور نیز راهگشایی نمیکند. دلیلش هم مهار آسان و ارزان این اعتراضات با ترفندهای دموکراتیک و نیز در صورت لزوم اعمال فشارهای حکومتی بر سران و سررشتهداران این شورشگریهای مدنیست.
اما تمنای موعود و آرزوی ظهور منجی، به عوامل و انگیزشهای بسیار نیرومندی نیاز دارد که برآمده از احساس نیاز عمیق و سیریناپذیر به فروکش ظلم و مهار قلدوران و قدارهبندانیست که زندگی را در کام میلیونها انسان تحت ستم، تلخ و تاریک کرده اند.
با نگریستن از این منظر به برایندهای مترتب بر ظهور داعش است که بایستی این پدیده را از منظر ایجاد نیاز به ظهور منجی در درون انسانهای امروز مورد واکاوی قرار داد.
نظرات(۰ دیدگاه)