داستان حضرت یحیی (ع) از زبان قرآن

  • انتشار: ۲۷ جدی ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 74459

داستان حضرت یحیی (ع) از آنجا شروع می شود که هردودیس پادشاه فلسطین، عاشق و دلباخته ی دختر زیبای برادرش هیرودیا شده بود، داستان عشق آنها در تمام شهر پیچیده بود، به دنبال این عشق آتشین آنها تصمیم به ازدواج با یکدیگر گرفتند، همه اطرافیان آنها به این ازدواج رضایت داشتند اما طبق دستور کتاب آسمانی تورات، این ازدواج نامشروع و حرام بود.

خبر این ازدواج به حضرت یحیی علیه السلام رسید. حضرت با این ازدواج نامشروع مخالفت نمود و اعلام کرد به مبارزه با این ازدواج خواهد پرداخت.

قبل از پایان فرجام عشق هردویس و هیرودیا بهتر است کمی داستان حضرت یحیی بیشتر بدانیم. ایشان یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، که نام مبارکش ۵ بار در قرآن آمده است. حضرت یحیی پسر حضرت زکریا یکی از دیگران از پیامبران بین اسرائیل است که کفالت و سرپرستی حضرت مریم را به عهده داشتند، نام مادر حضرت اشیاع می باشد.

ایشان اولین کسی است که در کودکی به نبوت رسید، خداوند متعال به ایشان دستور داد که با قوت و قدرت احکام حضرت موسی و کتاب آسمانی تورات را در میان مردم اجرا نماید. پس از آنکه حضرت عیسی به نبوت رسید مروج آئین حضرت عیسی شد.

داستان حضرت یحیی

حضرت یحیی از طرف خداوند به ۶ خصلت ستوده شده است و در قرآن کریم به وی سلام شده است.

داستان تولد حضرت یحیی

حضرت زکریا و اشیاع سالهای طولانی در کنار یکدیگر زندگی کرده بوند، ولی صاحب فرزندی نشدند. گرد پیری بر سر و روی پیامبر خدا نشسته بود و اشیاع نیز نازا. زکریا بارها از خداوند درخواست فرزندی کرده بود تا وارث او باشد.

روزی حضرت زکریا به محراب عبادت مریم وارد شد و مشاهده کرد که مریم در حال عبادت به سر می برد و در مقابل او انواع میوه های تابستانی قرار دارد، در حالیکه آنان در زمستان به سر می بردند، این سفره رنگارنگ نعمت از سوی خداوند، زکریا را بر آن داشت که یکبار دیگر و از صمیم قلب به درگاه خداوند دعا کند و طلب فرزند نماید.

طولی نکشید که جبرئیل مژده تولد حضرت یحیی را به زکریا داد و بزودی آثار حمل در اشیاع پیدا شد و پس از ۶ ماه داستان حضرت یحیی (ع) آغاز و ایشان متولد شد.

ویژگی ها و شباهت های حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی

صفات و ویژگی های مشترک حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی (ع) عبارت است از: زهد فوق العاده، ترک ازدواج، تولد اعجاز آمیز، نسب بسیار نزدیک.

خداوند در ایات ۱۲ و ۱۳ و۱۴ و۱۵ سوره مریم در مورد حضرت یحیی(ع) می فرماید:

یا یحیی خُذِ الکتاب َ بقوّه ؛ای یحیی،کتاب[تورات] را با قوّت و قدرت بگیر .

وآتیناه الحُکم َ صبیا؛ ما فرمان نبوّت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم .

و حناناً من لَدُنا و زکاه؛ با لطف خاص خود به او رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم.

وکان َ تَقیا؛ او پرهیزگار بود.

وَبراً بوالدیهِ؛ او را نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پر محبّت قرار دادیم.

وَلَم ْ یکن ْ جباراً عصیاً؛ او مردی ستمگر و معصیت کار و آلوده به گناه نبود.

به خاطر این صفات (رحمت و محبت نسبت به بندگان، پرهیزگار بودن، خوش رفتار و نیکوکار بودن نسبت به پدر و مادر و…) است که خداوند در مورد حضرت یحیی (ع) می فرماید:

سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا؛ سلام بر او در روزی که به دنیا آمد، روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود .

سه روز مشکل و سرنوشت ساز در زندگی انسان عبارت است از:

  • ۱٫روزگار گام نهادن به این دنی یوْم َ وُلِدَ
  • ۲٫روز مرگ و انتقال به جهان آخرت یوم َ یموت
  • ۳٫روز برانگیخته شدن در جهان دیگر یوْم َ یبعث ُ حی

یکی دیگر از شباهت های حضرت یحیی(ع) و عیسی(ع) درود فرستادن خداوند به آنها در مراحل سه گانه زندگی است.

همچنانکه قرآن در مورد حضرت عیسی(ع) نیز،از زبان خود ایشان فرموده است:

سلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم بعث حی

سوره مریم/ آیه ۳۳

حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی (ع) هر دو در کودکی به مقام نبوّت رسیدند و مفهوم اسم آنها به معنی زنده می باشد.

سرانجام عشق هیرودیا و هرودیس

هیرودیا از اینکه می دید حضرت یحیی به مخالفت با این ازدواج پرداخته و نام آنها بر سر زبان ها انداخته بشدت عصبانی و آشفته بود، او می خواست به هر طریقی که شده حضرت را از سر راه خود بردارد، از این رو به هرودیس گفت که آروزیم این است که سر یحیی را برای من بیاوری چرا که او باعث شده مردم به عیب جویی از ما بپردازند.

هردودیس به دنبال حضرت یحیی فرستاد، او را در محراب عبادت در بیت المقدس یافتند، روزی که جشنی به مناسبت تولد هردویس برپا شده بود، ایشان را به مجلس پادشاه بردند، فرمان گردن زدن حضرت صادر شده بود، در همان روز و همان مجلس سر مطهر حضرت یحیی (ع) را از بدن جدا کردند.

سر بریده حضرت را در میان تشت طلا گذاشتند، و پس از آنکه ازدواج حرام پادشاه و برادرزاده انجام شد، سر بریده به سخن درآمد و فرمود: «یا هذا اِتَّق الله لا یحِل لک هذه: ای شخص از خدا بترس این زن بر تو حرام است.»

حضرت یحیی (ع) زندگی خود را در راه امر به معروف و نهی از منکر از دست داد و برای اجرای فرمان الهی و کوتاه نیامدن در برابر خواستها و هوس های پادشاه قربانی شد. پس در داستان حضرت یحیی نهی از منکر مهمترین نقطه عطف به شمار می رود .

بعد از مدتی سر مطهرش را در داخل شبستان مسجد اموی وبدنش را در محلی به نام زَبَدانی در مسجد دلم در حوالی دمشق به خاک سپردند. نقل است که در مصیبتش زمین وآسمان وملائکه ۴۰ شبانه روز گریان شدند وخورشید نیز به مدت ۴۰ روز در هاله ای از سرخی خون طلوع و افول کرد همانطور که در شهادت امام حسین (ع) اینگونه شد.

وقتی که سر یحیی را بریدند قطره ای از خون او بر زمین ریخت وهر چه خاک بر رویش ریختند خون از میان خاک میجوشید و خاک را سرخ میکرد.

طولی نکشید که بخت النصر قیام کرد وعلت جوشیدن خون را جویا شد. تنها پیرمردی ماجرا رامی دانست و او بود که قضیه را از زبان پدر و جدش تعریف نمود.

بخت النصر گفت آنقدر از مردم اینجا خواهم کشت تا خون از جوشیدن باز ایستد وبه دستور او ۷۰هزار نفر را در آن مکان سربریدند تا خون از جوشیدن ایستاد.