مجادله میان دوستم و خلیلی!

خلیلی: اعلان جنگ از خارج کشور درد مردم افغانستان را درمان نمی‌تواند!

  • انتشار: ۲ میزان ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 133280

دوستم تصور میکند که در ترکیه او در خانه خود است و حمایت دولت ترکیه را با خود دارد. از سوی دیگر او با عناوین پر طمطراق ولی خالی و بدون قدرت و صلاحیت معاون اول ریاست جمهوری و مارشال افغانستان، تقریبآ به حیث رهبر واقعی جبهه ایکه در ترکیه ساخته اند حرف میزند. ولی این جبهه یکجایی پایش میلنگد و اگر طرز دید خود جبهه و دوستم را در نظر بگیریم مشروعیت و نمایندگی از همه اقوام نمیکند چه رسد به به گروه های سیاسی و مدنی فراقومی. نه سیاف میتواند از پشتونها نمایندگی کند و نه محقق که در بازیهای سیاسی افغانستان مانند فرفره با باد میچرخید از هزاره ها. در این حالت شرکت نکردن کریم خلیلی که مدعی رهبری حزب وحدت مزاری است و بطور مسلم پایگاه مردمی بیشتری نسبت به هر هزاره ای مدعی رهبری، دارد در جلسات جبهه ترکیه برای دوستم دردناک است.

روابط دوستم با حزب وحدت ، بویژه مزاری و سپس خلیلی سابقه طولانی دارد. بیاد داریم که در جنگهای داخلی دهه ۱۹۹۰ نیروهای دوستم، همچنین گلبدین حکمتیار، در کابل متحد حزب وحدت بود. بعد از حمله نظامی امریکا که دوستم، مانند تمام نیروهای جنگی جبهه متحد شمال، به میلیشای امریکا در جنگ زمینی علیه طالبان مبدل شد، روابط میان دوستم و خلیلی یکی از روابط سیاسی تآثیر گزارمملکت گردید. بخصوص هزاره ها که همیشه در انزوای سیاسی بودند به ستایشگر دوستم و ازبیک ها که منزوی تر بودند، مبدل شدند. طوریکه از جوابیه حزب وحدت به اتهامات دوستم پیداست، خلیلی هم در زمان کرزی و هم در زمان دور اول ریاست جمهوری اشرف غنی حامی دوستم بود و پست معاون اول غنی را خلیلی برای او بدست آورده. از این لحاظ اتهام دوستم برای خلیلی سخت گران تمام شده است.

واقعیت هم همین است که اتهام دوستم علیه خلیلی واقعآ سخت دردناک است. ولی برخلاف گفته خلیلی غیر منتظره نیست. دوستم درتمام زندگی خود ملیشیا بوده و از سیاست فهم عامیانه دارد که اغلبآ هم آنرا بطورعامیانه بیان میکند. از این نگاه ناراحتی خود را از عدم شرکت خلیلی در نشستهای جبهه ترکی با فهم و زبان عامیانه و غیر سیاسی بیان میکند. او میگوید : ” خلیلی به‌خاطر چهار قِران پاکستان همه افتخارات یک ملت را زیر پای کرد”. دوستم افزود که ” خلیلی از ترس پاکستان نمی‌تواند در جلسات شورای مقاومت اشتراک کند.”

پاسخ خلیلی به اتهام دوستم کاملآ سیاسی است. از یکطرف خود وی مستقیمآ به آن پاسخ نمیدهد و این حزب وحدت اسلامی است که علیه آن اعلامیه میدهد. در این اعلامیه میخوانیم : ” دوستم در این سخنان خود به تمام ارتباطات، علائق و سابقه همکاری میان دو جامعه هزاره و ازبیک و حزب وحدت اسلامی و جنبش ملی اسلامی پشت پا زده است.” خلیلی گفته های دوستم را ” که در صورت حمایت جهان از «جبهه مقاومت» و شورای مقاومت برای نجات افغانستان، طالبان ظرف ۱۰ الی ۱۵ روز شکست خواهند خورد.” به مسخره میگیرد و یا دآوری میکند که ” اشرف غنی نیز همانند تعداد دیگری از رهبران سیاسی از جنگ و مقاومت و نابودی طالبان سخن‌زد و لاف و گزاف بسیار گفت، اما در آخرین لحظه‌ها بدون اندک‌ترین مقاومت، از کشور فرار کرد.”

آنچه که اعلامیه حزب وحدت را فراتر از پولیمیک خصلت سیاسی میبخشد در سه نکته نهفته است :

۱ ـ در اعلامیه‌ی این حزب آمده است که ” قبل از هر اقدامی، جریان‌های تأثیرگذار سیاسی و گروه‌های مدنی باید روی یک طرح جامع برای آینده‌ی سیاسی کشور که مبتنی بر مشارکت عادلانه همه اقوام کشور باشد به توافق برسند.” و علاوه میکند که ” به باور این حزب، بدون یک چنین توافقی، هر نوع حرکت و اقدام سیاسی منجر به شکست شده، موجب تداوم بحران خواهد شد. ما دیگر نمی‌توانیم در پس شعارهای قشنگ اما مبهم حرکت نماییم و برای آن قربانی دهیم.”

۲ ـ ” این حزب بر تغییر وضعیت از طریق گفت‌وگوهای سیاسی” تأکید کرده است.

۳ ـ ولی درعین حال گفته است که ” اگر طالبان به مطالبات مشروع مردم افغانستان تمکین نکنند و تمام تلاش‌های سیاسی به بُن‌بست برسد، مردم افغانستان برای همیش سکوت نخواهند کرد.”.
اینگونه خلیلی نیز در نهایت مبارزه مسلحانه را کاملآ رد نمیکند.

به نظر من روی این سه اصل میتوان یک ائتلاف بزرگ فراقومی را، با کنار گذاشتن “رهبران ” گذشته که بطور واضح خوشنام نیستند، پایه گزاری نمود.

کریم پاکزاد

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟