خلق حشد‌الشیعی افغانستان/ اصرار بر خطا یا غرض هدفمند؟

  • انتشار: ۳۰ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 117140

روزنامه جمهوری اسلامی چاپ تهران در شماره دیروز خود یعنی ۲۸ تیر/ سرطان از تشکیل گروه مسلحی تحت عنوان «حشدالشیعی» در افغانستان خبر داد. کلمه «حشد» در عربی به معنای جماعت، گروه و جمعیت است. اصطلاح حشدالشیعی یا «جمعیت شیعیان» از اصطلاح «اَلْحَشْدُ الشَّعْبی» به معنای بسیج مردمی گرفته شده است که علیه داعش در عراق شکل گرفت اما حشدالشیعی، برای مردم افغانستان هم از نظر لغوی و هم از نگاه وجودی، ناآشنا است زیرا تاکنون نه کسی در افغانستان این اسم را شنیده و نه کسی چنین گروهی را دیده است. آنچه در حال حاضر از مقاومت علیه طالبان در افغانستان سخن گفته می‌شود، خیزش‌ها و قیام‌های مردمی است که انگیزه مذهبی نداشته بلکه دفاعی است. بنابراین، اصطلاح حشدالشیعی را می‌توان ساخته و پرداخته روزنامه جمهوری اسلامی دانست که عاری از حقیقت است. تا دیروز گمانه بر این بود که روزنامه جمهوری اسلامی، در یک اقدام غیرحرفه‌ای و به خطا چنین موضوعی را تیر اول روزنامه قرار داده است. این گمانه زمانی تقویت شد که اطلاعات و محتوای مطلب، مملو از اشتباهات تاریخی و تحلیلی بود. مثلاً در بخشی از این یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی آمده است که آمریکا طالبان را در اواسط دهه ۱۹۹۰میلادی برای شکست شوروی سابق سازماندهی کرد؛ در حالی که در زمان شکل‌گیری طالبان، شوروی وجود نداشت و متلاشی شده بود.

به تدریج، اذهان به سمت خطای روزنامه جمهوری متمایل می‌شد که این روزنامه در سرمقاله شماره امروز خود یعنی ۲۹ تیر/ سرطان دوباره به ایجاد و تشکیل حشدالشیعی در افغانستان اصرار و پافشاری کرده است. با طرح مجدد این موضوع توسط روزنامه جمهوری اسلامی، تصور خطا و اشتباه کم‌رنگ و گمانه غرض‌ورزی این روزنامه پررنگ شد. جدای از قضاوت درباره اشتباه و یا عمد بودن مطالب روزنامه جمهوری اسلامی درباره افغانستان، در این ارتباط چند نکته وجود دارد که مطالعه آن خالی از فاید نیست.

۱- در حال حاضر در ایران، صدای واحدی درباره مسائل افغانستان و به خصوص طالبان، شنیده نمی‌شود. این وضعیت، بستری را فراهم کرده است تا جریان‌ها و جناح‌های این کشور، دیدگاه‌های متفاوت و گاهی متناقضی را درباره مسائل افغانستان ارائه کنند. مطالب روزنامه جمهوری اسلامی درباره اوضاع افغانستان نیز در چنین فضای بلاتکلیفی منتشر می‌شود. البته تحولات اخیر در افغانستان، چین، روسیه و هند را نیز با مشکل روبرو کرده و در یک سردرگمی قرار داده است اما خلاف این کشورها، آمریکا، ناتو و پاکستان درباره برنامه خود می‌دانند که چه کار می‌کنند.

۲- روزنامه جمهوری اسلامی، نه منتسب به جناح اصول‌گرا و نه متعلق به اصلاح‌طلبان ایران است. در حقیقت این روزنامه، التقاطی است که گاهی به سمت اصول‌گرایی و گاهی به سمت اصلاح‌طلبی گرایش دارد ولی در مجموع آمیخته‌ای از دو دیدگاه است که هاشمی رفسنجانی را باید مبتکر آن دانست.

۳- درست است که روزنامه جمهوری اسلامی، متعلق به رهبر ایران نیست اما این روزنامه به عنوان یک نشریه رسمی، از دولت بودجه دریافت می‌کند و «خوب» و «بد» آن به پای نظام ایران گذاشته می‌شود.

۴- اطلاعات ایرانی‌ها حتی کارشناسان این کشور درباره افغانستان بسیار اندک است. اگر بگوییم که در سراسر ایران بیشتر از انگشتان دو دست «افغانستان‌شناس» وجود ندارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. آنچه ما درباره مسائل افغانستان اعم از موضوعات سیاسی، اقتصادی، تاریخی و جغرافیایی افغانستان، از قول کارشناسان ایرانی می‌شنویم، بسیار ابتدایی و به اصطلاح «بندانگشتی» است. اگر گزینه خطا را در مطالب اخیر روزنامه جمهوری اسلامی بپذیریم، مطالب روزنامه جمهوری اسلامی نیز از فقر معلومات مسئولان این روزنامه از جمله «مسیح مهاجری» مدیر مسئول آن از اوضاع افغانستان، رنج می‌برد.

۵- بهتر است کارشناسان ایرانی و رسانه‌های این کشور به مسائلی که در حوزه تخصص آنان نیست، ورود پیدا نکنند تا اشتباهات آنان به پای نظام ایران گذاشته نشود. البته این در صورتی است که پای خطا و اشتباه در میان باشد ولی اگر انتشار مطالب کذبی مثل حشدالشیعی افغانستان عمدی باشد، محور بحث تغییر می‌کند اما با این وجود، هنوز علامت سوالیه درباره «اصرار بر خطا» و «غرض هدفمند»، در جای خود باقی است و قضاوت نهایی را به خوانندگان واگذار می‌کنم.

محمد مرادی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟