خروج امریکا از افغانستان/پاکستان مواظب پیامدهای منفی باشد!

  • انتشار: ۱۳ ثور ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 112004

بخش های زیادی از تاریخ افغانستان شاهد انواع درگیری ها با شدت و ضعف مختلف بوده است. از درگیری های جنگ سالاران برای به دست آوردن سلطه گرفته تا مداخلات خارجی برای تطبیق اهداف سیاسی خود. مردم افغانستان از اقوام، طبقه و مذاهب قربانی این درگیری ها بوده درد و رنج بزرگی را متحمل شده اند و زندگی های باارزش خود را از دست داده اند. ایالات متحده امریکا به عنوان تازه ترین ابرقدرتی که وارد افغانستان شد تلاش کرد از طریق نیروی نظامی به اهداف سیاسی و استراتژیک خود برسد. ایالات متحده امریکا تلاشی موفق و مخرب در عراق داشت، جائیکه برتری نظامی و تکنولوژیکی یکی از فاکتور های تعیین کننده بود و در نهایت به نابودی صدام منجر شد. تلاش امریکا برای تطبیق یک مدل مشابه و تاسیس یک رژیم دوست در افغانستان اما با مقاومت شدید طالبان مواجه شد. استفاده از تکنیک های جنگ چریکی و مناطق کوهستانی سخت سبب شد بر روی زمین نتوان در مناطق دور دست افغانستان تسلط کافی را به دست آورد.

امروز، ایالات متحده امریکا به رهبری جو بایدن بعد از نزدیک به بیست سال حضور در افغانستان تصمیم گرفته است جنگ های همیشگی را به پایان برساند. این توافق نامه که توسط سهامداران اصلی امضا شده بیان می کند نیروهای امریکایی باید به طور کامل از منطقه خارج شود و مردم افغانستان آزاد هستند مسیر آینده شان را انتخاب نمایند. اگرچه خروج نیروهای امریکایی از افغانستان یک تصویر گل و بلبل را در مورد موقعیت افغانستان به نمایش می گذارد اما مطالعه تاثیرات این خروج بر مردم افغانستان و کشورهای همسایه اش مانند پاکستان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. براساس اعلام رئیس جمهور جو بایدن، یازدهم سپتامبر سال جاری میلادی موعد خروج کامل نیروهای نظامی امریکا از افغانستان تعیین شده است. براساس مفاد مورد توافق، خروج به طور موثری حضور امریکا در افغانستان را به پایان می رساند و افغانستان را با مسیر سیاسی اش تنها می گذارد. در چنین فضایی ممکن است طالبان بخواهند خواسته های خود را به پیش برده به تاسیس امارت اسلامی فکر کنند و به حکومت داری اسلامی به سبک و روش خود باز گردند. دولت افغانستان علی رغم در حاشیه بودن، اصلی ترین نیروی سیاسی بوده که تلاش کرده با طالبان روی موضوعات مهمی که در توافق اصلی ذکر شده، به توافق برسد. طالبان مدت هاست خواستار خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان و تاسیس دوباره امارت اسلامی خود در این کشور می باشند. این گروه از زمان توافق صلح خود با امریکا در دوحه قطر در زمان دونالد ترامپ تاکنون حملات مرگبار خود علیه غیرنظامیان و مقامات حکومت افغانستان را افزایش داده اند. طالبان به مدد ایدئولوژی دینی خود توانسته اند علی رغم حملات تهاجمی و انتحاری حمایت مردم را نیز به دست آورند. حملات متعدد و حکومتداری ضعیف از قبل حکومت افغانستان را تضعیف کرده است و خروج نیروهای امریکایی ممکن است به برکناری این حکومت از قدرت شود. به قدرت رسیدن احتمالی طالبان پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان البته می تواند به حکومتی متفاوت با سیستم حکومتی این گروه در گذشته منجر شود. کشورهای خارجی از جمله پاکستان از وقوع یک جنگ داخلی دیگر پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان نگران هستند. از سویی هم جنگ سالاران قبیله ای به مبارزه خود برای نفوذ و سلطه در مناطق مربوطه شان ادامه داده اند. تاریخ افغانستان در این رابطه به ما می گوید که در نبود تهدید حمله از سوی یک دشمن خارجی، جناح های جنگ طلب در درگیری هایی به مراتب تلخ تر وارد شده اند و کشور را به سوی بی ثباتی در ولایت های مختلف سوق داده اند. طالبان علی رغم یک جناح بزرگ تر هیچگاه یک سازمان هماهنگ با دیگر سازمان ها و ائتلاف های موجود در افغانستان نیست و به قدرت رسیدن آنها ممکن است یک تهدید برای اقلیت ها در افغانستان انگاشته شده آنها را به مقاومت نظامی علیه دولت یا ائتلاف طالبانی وادار سازد. قوم پشتون عمده بدنه طالبان را تشکیل می دهد و به قدرت رسیدن این طیف قومی می تواند تهدیدی برای اقلیت ها به حساب آید.

پاکستان موضع خود به عنوان بزرگترین سهامدار در ارتقاء صلح و ثبات در افغانستان را حفظ کرده است. از زمان تاسیس پاکستان در سال ۱۹۴۷ میلادی تاکنون، افغانستان و پاکستان به عنوان دو همسایه علی رغم مشترکات دینی، فرهنگی و قومیتی زیاد، همواره شاهد روابطی پرتنش بوده است. هر دو کشور نگران فعالیت گروه های تروریستی در مناطق مربوطه خود بوده اند. گروه های تروریستی می توانند از طریق تضعیف دولت ها، بی ثباتی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در هر یک از این دو کشور توسعه دهند. به ویژه اینکه این گروه های تروریستی در یک جنگ نیابتی از سوی کشوری مورد حمایت قرار گیرند.

پروسه صلح افغانستان برای پاکستان از این جهت مهم است که می تواند ثبات را در ولایات ناامن بلوچستان و مناطقی که بخشی از ایالات فدرالی خود مختار بوده اند، به همراه آورد. «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» همواره یکی از اهداف گروه های تروریستی که در مرز غربی فعالیت می کنند، می باشد. نخست وزیر و وزیر امور خارجه پاکستان در سفرهای اخیر و جداگانه شان به کابل بر لزوم پیش برد پروسه صلح افغانستان از طریق مذاکره تاکید کردند و به اهمیت این مسأله برای منافع پاکستان اشاره نمودند. در بحبوحه بروز جنگ داخلی احتمالی در افغانستان پس از خروج نیروهای امریکایی، پاکستان می بایست از نفوذ خود بر حلقه رهبری طالبان استفاده کرده این گروه را به سوی یک راه حل سیاسی سوق دهد.

موقعیت افغانستان هیچ گاهی مانند حالا حساس و حیاتی نبوده است. خروج نیروهای خارجی از افغانستان در یازده سپتامبر سال جاری میلادی، فصل خون آلود در تاریخ این کشور را می بندد. تاثیرات کوتاه و بلند مدت این خروج پیامدهایی برای مردم افغانستان و منطقه خواهد داشت. برای پاکستان هیچ منفعتی بالاتر از یک افغانستان امن و باثبات نبوده است، چیزی که اسلام آباد همواره آرزو کرده و در رسیدن به یک راه حل سیاسی تلاش کرده است. صلح و ثبات در افغانستان برای پاکستان بسیار مهم است چون ثبات در مرزهای غربی اش به پاکستان در مبارزه با شبه نظامی گری و افراطی گری کمک شایانی می کند. با درنظرداشت نگرای ها از وقوع یک جنگ داخلی در افغانستان، پاکستان می بایست نقش خود را ایفا کرده اجازه ندهد چنین موقعیتی که برای هر دو کشور تعیین کننده است، اتفاق بیفتد. صلح در افغانستان چیزی ست که سال ها به تأخیر افتاده و سهامداران جنگ و صلح در این کشور می بایست در مورد مسیر آینده این کشور تصمیم درست بگیرند. اتخاذ یک رویکرد فعال در سیاست خارجی و فراهم ساختن بسترهای مذاکره می توانند به حل منازعات از طریق یک راه حل مسالمت آمیز و بدون درگیری در افغانستان کمک کنند.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟