خروج امریکا از افغانستان و سه سناریوی احتمالی/ دولت قوی در افغانستان به نفع پاکستان است

  • انتشار: ۲۴ ثور ۱۴۰۰
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 112795

تصمیم رئیس جمهور جو بایدن برای خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان می تواند پیامدهای کلانی برای ایالات متحده امریکا داشته باشد.
اعلام خروج نیروهای باقی مانده امریکا و ناتو از افغانستان تا یازده سپتمر سال جاری میلادی بدون هیچ چارچوب مشخص برای مذاکرات بین الافغانی و به سرانجام رساندن آن، سبب ایجاد نگرانی نه تنها در منطقه که بین بسیاری از رهبران امریکا شده است. چنین نگرانی هایی تازه نیست: تحلیل گران در سال ۲۰۱۴ میلادی و پس از خروج ناتو از افغانستان نیز سناریوهای متعددی را به عنوان پیامدهای خروج به بحث گرفته بودند.

اظهارات تازه هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین امریکا، باب تازه ای از نگرانی ها را باز کرده است. خانم کلینتون هشدار داده تصمیم جو بایدن برای خروج کامل از افغانستان می تواند برای امریکا پیامدهای بزرگی در پی داشته باشد. وی در اظهار نظری در مورد وضعیت افغانستان گفت خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و تنها گذاشتن نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان به دفاع از خود یک مسأله است اما امریکا نمی تواند از پیامدهای این تصمیم در امان باشد. نیروهای امریکایی به تامین امنیت افغانستان کمک و از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان حمایت نموده است. وی پیش بینی نمود طالبان حکومت افغانستان را ساقط می کند و سیلی کلان از فرار و مهاجرت جاری می گردد.

خانم کلینتون گفت:«در آینده ای نه چندان دور دولت طالبانی در بسیاری از نقاط حاکم می شود.» به پیش بینی خانم کلینتون فعالیت گروه های تروریستی جهانی از جمله القاعده و داعش از سر گرفته می شود. کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه پیشین امریکا، نیز نگرانی های مشابهی در مورد تصمیم جو بایدن ابراز داشته است. کمیته روابط خارجی مجلس سنای امریکا هم نسبت به تصمیم بایدن مبنی بر خروج کامل از افغانستان اظهار نگرانی کرده است.

اگرچه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، اعلام کرده امریکا آماده مواجه با هر سناریوی احمالی ناشی از خروج از افغانستان است و کمک های اقتصادی، انسانی و توسعه یی امریکا و متحدانش به افغانستان ادامه می یابد، اما نامشخص بودن آتش بس و صلح پایدار اوضاع را در افغانستان پیچیده کرده است.

علیرغم تمام اطمینان های داده شده، موقعیت در افغانستان تیره است. در چنین وضعیتی، تأثیرات احتمالی سناریوهای مختلف بر زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پاکستان نیازمند بررسی عمیق و دلسوزانه می باشد.
در این مورد سه سناریو محتمل است:

سناریوی اول

افغانستان امن و با ثبات تحت کنترل نیروهای امنیتی و دفاعی این کشور که توان دفع حملات شورشی های ضد دولتی به شمول طالبان را دارد.

سناریوی دوم

افغانستان درگیر یک جنگ داخلی بین طالبان و نیروهای دولتی گردد و سیلی عظیم از آوارگان و فراری ها از جنگ به مناطق امن تر به راه افتد.

سناریوی سوم

سقوط کامل دولت کابل به دست ستیزده جویان طالب
با استناد به تاریخ می توان گفت در صورت سخت تر شدن کار، احتمال فرار دسته جمعی پرسنل نظامی وجود دارد و این خبر خوشی برای طرفداران جهاد به حساب می آید. اما نباید فراموش کرد که سقوط دولت در افغانستان نمی تواند چندان برای پاکستان خوشایند باشد.
سقوط دولت در افغانستان ممکن است تاثیرات منفی روی روند مبارزه با شورشگری و جرایم سازمان یافته داشته باشد و سرازیر شدن فعالیت های تخریبی این گروه ها از افغانستان به پاکستان یک تهدید قریب الوقوع برای امنیت و ثبات ایجاد می کند. این تاثیر دومینو(تاثیر هم انباشته و جمعی) در ایالات بلوچستان و خیبر پختونخوا و مناطق قبایلی مختلط که از قبل چالش هایی چون شورشگری، مواد مخدر و افراط گرایی دینی را تجربه کرده اند، قوی تر خواهد بود به همین ترتیب، حکومت طالبان از اقدامات طالبان پاکستانی هم در بعد نظامی و هم در بخش تبلیغات ایدئولوژی حمایت خواهند نود و روی تطبیق نظم و قانون به ویژه در بلوچستان و پختونخوا دخالت خواهند کرد. در این صورت درگیری های فرقه ای احتمالی تشدید می شود و گروه هایی نظیر القاعده و داعش از این وضعیت بیشترین سود را خواهد برد. جو بایدن در سال ۲۰۰۸ میلادی زمانیکه سناتور بود گفت:«اگر افغانستان شکست بخورد، پاکستان نیز به دنبالش ناکام می شود چون افراط گرایان به یک جایزه بزرگ تر در شرق چشم خواهند دوخت.» این ممکن است درست باشد چراکه افراط گرایانی چون داعش تلاش خواهند کرد رویای احیای اسلام از خراسان را محقق سازند. در این صورت پاکستان با دشواری های دیپلماتیک و روابط با جامعه بین المللی روبرو شده اقتصاد این کشور آسیب می بیند.

استراتژیست های پاکستانی که از موفقیت یک جنبش تندرو اسلامی الهام می گیرند فصت شست و شوی ذهنی جوانان استخدام شده در پاکستان را پیدا می کنند و شکست قدرت جمعی تمام غرب را فریاد می زنند. کشور در یک پارادوکس عجیب و غریب فرو می رود چون ارتباط گذشته اش با طالبان به روابط پاکستان با دیگر کشورهای منطقه ضربه می زند و شانس اتصال پاکستان با آسیای میانه را کاهش می دهد.

رئیس جمهور غنی نیز طی مقاله ای با عنوان « افغانستان، ریسک ها و فرصت ها» در این مورد می نویسد اگر پاکستان حمایت از طالبان را انتخاب کند، به یک منفور بین المللی تبدیل می شود.

در این ارتباط، درک الگوی ایدئولوژیک طالبان که تلاش می کنند از طریق خلیفه(امیرالمومنین) ضمن تسلط بر مرزها ایدئولوژی خود را به صورت فراملی گسترش دهند، ضروری به نظر می رسد. تمام مبلغان رادیکال شجاعت تبلیغ علیه دموکراسی در پاکستان را پیدا می کنند و در نهایت یک اتحاد استراتژیک شکل خواهند داد. این عناصر که به یک نیروی متحد تبدیل شده اند از تمام ابزارهای نرم و سخت برای دستیابی به هدف استراتژیک خود که همان یک خلافت است، استفاده خواهند کرد. وضعیت تازه گزینه های سختی برای پاکستان و چگونگی تعادل سازی روابط اش با تمام سهامداران صلح در افغانستان به وجود می آورد. این وضعیت البته نیازمند یک تغییر الگو در برخورد با عناصر جهادی در افغانستان می باشد، حالتی که باید خنثی و مورد قبول برای همه باشد.

برای اجتناب از چنین وضعیت آشفته ای به یک دولت قوی در افغانستان که به ارزش های دموکراسی، گفتمان چندگانه، تعدد، برابری جنسیتی، بی طرفی و اتصال اعتقاد داشته باشد، نیاز است. به طور خلاصه، یک افغانستان قوی و دموکراتیک راه حل است.
برای داشتن یک افغانستان دموکراتیک و قوی نقش سازمان ملل طی انتقال مهم تر است. بنابراین، تمام سهامداران برای اطمینان از یک خروج صلح آمیز، جلوگیری از رسیدن به قدرت از راه زور، نظارت بر انتخابات و خلع سلاح ملیشه ها می بایست این نقش را به سازمان ملل بدهند.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟